1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سخنرانی روحانی؛ انتظارات برآورده نشده و امیدهای به وجود آمده

میترا شجاعی۱۳۹۲ مهر ۳, چهارشنبه

سخنان حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل، گروهی را دلسرد و جمع دیگری را امیدوار کرد. داود هرمیداس باوند و علی علیزاده تحلیل خود را از سخنان رئیس جمهوری ایران با دویچه وله در میان گذاشته‌اند.

https://p.dw.com/p/19oTI
عکس: Reuters

حسن روحانی رئیس جمهوری ایران، تنها ۱۵ دقیقه وقت داشت تا نشانه‌های مثبتی را که دنیا انتظارش را می‌کشید برای آمریکا و غرب ارسال کند. در این ۱۵ دقیقه البته ارسال این نشانه‌ها تنها کاری نبود که روحانی باید انجام می‌داد؛ او همچنین باید به تندروهای داخل ایران نیز این اطمینان را می‌داد که خبری از "سازش" نیست و دولتش از "مواضع بر حق" خود کوتاه نخواهد آمد.

جمع این دو وظیفه، کار آسانی نبود؛ شاید به همین دلیل گروهی سخنرانی روحانی در سازمان ملل را آن طور که باید نیافتند. داود هرمیداس باوند استاد علوم سیاسی در تهران نیز جزو گروهی است که معتقد است سخنان روحانی امیدهایی را برای گفت‌وگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا زنده کرد، اما می‌گوید: «حقیقتش را بخواهید، انتظار ما مقداری فراتر از این بود و فکر می‌کردیم آقای روحانی بیشتر از ‌آن‌چه اعلام داشتند، نظرات خودشان را مطرح خواهند کرد یعنی در حقیقت، با اراده‌ی دوچندان بیشتر. معذالک، نکاتی که گفته شد، کم ‌وبیش قبلاً بیان شده بود، ولی اینک از یک محفل بین‌المللی، موضع رسمی ایران را منعکس کردند و دیگران هم بر همین اساس، در مقام ارزیابی بر آمدند».

علی علیزاده تحلیلگر سیاسی مقیم لندن، معتقد است که در روزهای قبل از سخنرانی روحانی در سازمان ملل، اطرافیان روحانی و نیز رسانه‌های داخلی و غربی با نوع بازتاب سخنان اخیر خامنه‌ای مبنی بر "نرمش قهرمانانه"، توقعات از سخنرانی ۱۵ دقیقه‌ای روحانی در سازمان ملل را بالا برده بودند به طوری که همه انتظار یک گشایش ناگهانی را داشتند ولی این اتفاق روی نداد.

آقای علیزاده ادامه می‌دهد: «از این منظر، سخنرانی آقای روحانی نسبت به آن توقعات بسیار محافظه‌کارانه‌تر بود اما هیچ اتفاق بدی در سخنرانی نیفتاد. این سخنرانی را باید در کنار سخنرانی آقای اوباما بگذاریم. هردوی آن‌ها به هم‌دیگر پاسخ مناسب و محتاطانه‌ای دادند و فضا را باز کردند که بعد در پشت درهای بسته و در سری‌های بعدی مذاکرات گروه ۵+۱ مسائل و جزییاتش مشخص‌تر بشود».

خبرساز روز سه‌شنبه نه روحانی بلکه اوباما بود

قبل از حسن روحانی، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. رئیس‌جمهور آمریکا با اشاره به مواردی از تاریخچه اختلافات میان ایران و آمریکا مثل گروگان‌گیری، کودتای ۲۸ مرداد، دخالت‌های آمریکا در ایران، موضع‌گیری‌های خصمانه رهبری جمهوری اسلامی و چند مورد دیگر، اظهار داشت که بحران مناسبات دو کشور را نمی‌توان یک‌شبه حل کرد، اما حل مناقشه اتمی می‌تواند زمینه‌ساز حل همه این بحران‌ها باشد.

بسیاری از تحلیلگران سخنان اوباما را بسیار صریح‌تر و مشخص‌تر از صحبت‌های روحانی ارزیابی کردند. علی علیزاده در این باره می‌گوید: «آقای روحانی خبرساز نشد، خبرساز دیروز آقای اوباما بود. وقتی به مطبوعات غربی نگاه می‌کنید، سخنرانی آقای اوباما، نحوه‌ی نرمش‌هایی که آقای اوباما نشان داد و پیام‌هایی که آقای اوباما داد، به رغم همه‌ی فشارهایی که دارد با آن دست و پنجه نرم می‌کند، صفحه‌ی اول اغلب روزنامه‌های اروپا و امریکا را گرفته است».

"سخنرانی‌های اوباما و روحانی در سازمان ملل" • گفت‌وگو با داود هرمیداس باوند

علیرغم این "عدم صراحت و قطعیت" که به نظر برخی در سخنان روحانی بود، رسانه‌های غربی با استقبال از این سخنرانی، صحبت از "تغییر لحن" ایران کردند.

آقای علیزاده در مورد علت این مسئله می‌گوید: «به نظر می‌رسد که توافقی در میان ناظران غرب هست که ایران باید پذیرفته شود و باید حداقل این شانس را به ایران بدهیم که با جمهوری اسلامی کار کنیم، نه فقط در مورد مسئله‌ی هسته‌ای ایران، بلکه در باره‌ی یک مجموعه کلی در ارتباط با خاورمیانه. به همین دلیل چه بسا مطبوعات و تحلیل‌گران غربی، انتظارات‌شان در جاهایی کم‌تر از ما بود».

درخت کجی که باید صاف شود

هر دو گروه، یعنی هم کسانی که سخنان روحانی را به اندازه کافی صریح و گویا می‌دانند و هم گروهی که خلاف این نظر را دارند، در این نکته که ایران باید علامت یا سیگنال‌هایی به غرب بفرستد، اتفاق نظر دارند.

داود هرمیداس باوند معتقد است اصولا رایی که مردم به روحانی دادند این مسئولیت را برای او به وجود آورده که مسائل میان ایران و غرب را حل کند. این استاد دانشگاه چند دلیل را برای لزوم داشتن اراده و حسن نیت به منظور حل مناقشه ایران و غرب برمی‌شمرد: «اولاً این که خواست و درخواست اکثریت مردم ایران بوده که به آقای روحانی رأی دادند. دوم این‌که ایشان در مبارزات انتخاباتی‌شان و پس از آن، بارها تکرار و تاکید کردند که همّ ‌وغم‌شان ناظر به حل این معضل است که پیامدهای نگران‌‌کننده‌ای از لحاظ اقتصادی برای ایران داشته است. نکته‌ی سوم اختیارات گسترده‌ای است که به ایشان داده شد که قبلاً مطرح نبوده است. نکته‌ی چهارم پدیدار شدن نوعی وحدت استراتژیک است که قبلاً نبوده، و بالاخره، فراتر از همه، مقتضیات جهانی و منطقه‌ای است و باز مهم‌تر از همه، شرایط داخلی ایران است که اقتضا می‌کند هرچه زودتر و سریع‌تر با حسن نیت و اراده‌ی قوی در جهت حل مسائل و معضلات موجود گام برداشته شود».

علی علیزاده نیز معتقد است به دلیل تندروی‌های ۸ ساله‌ی احمدی‌نژاد، آقای روحانی باید نرمش بیشتری به خرج می‌داد تا تاثیر آن دوره ۸ ساله از بین برود. او می‌گوید: «حرف‌های آقای روحانی -بگذریم از این که لحن آن لحن دوستانه‌ای نبود و نحوه‌ی ابرازش هم به همین شکل- ولی محتوای حرف‌هایش، محتوای عجیبی نبود؛ محتوایی بود که از منافع ملی ایران داشت دفاع می‌کرد. اما باید پذیرفت که پس از هشت سال آقای احمدی‌نژاد، چه بسا شما نیاز دارید درختی که به چپ کج شده را اول زیادی به راست کج کنید تا برگردد به وسط و بایستد».

این تحلیلگر سیاسی بر این نکته تاکید می‌کند که ترس از تندروی‌‌های داخل کشور و نبود یک صدای واحد در داخل ایران، در سخنان روحانی در نیویورک به خوبی مشهود بود. آقای علیزاده معتقد است که "دوسوم اول سخنرانی روحانی با نگاه اصلی به تندروهای داخل و تماماً با این اضطراب همراه بود که مبادا در جایی آقای شریعتمداری کیهان، فارس‌نیوز و... از این سخنرانی آتو بگیرند".

وی البته تصریح می‌کند که علیرغم انتقادات وارد به آقای روحانی، سخنان او از یک منظر مهم با صحبت‌های احمدی‌نژاد تفاوت داشت و آن این بود که منبع مشروعیت سخنان روحانی، حق بودن جامعه‌ی ایران به خاطر انقلاب، اسلامی بودن یا "مظلوم‌نمایی" نبود بلکه او بر حقوق اساسی و پذیرفته‌شده بین‌المللی مردم ایران پافشاری کرد.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه