1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سازمان‌هاى غيردولتى زنان در چالش با الگوهاى سنتى

۱۳۸۴ آبان ۲۸, شنبه

”بررسى مسائل زنان تريبون‌هاى مختلف، محققان و مخاطبان مختلف مى خواهد. ما محدوديت منابع داريم، سازمان‌هاى غيردولتى زنان مشكل مالى و ضعف بودجه دارند. الان سازمان‌هاى غيردولتى زنان را به چشم رقيب يا حتى دشمن نگاه كرده و حتى با آنها موازى سازى می‌كنند. ما با فيلترينگ گسترده سايت‌هاى زنان مواجهيم“.

https://p.dw.com/p/A6NM
"دولت، سازمان‌های غيردولتی را رقیب خود و حتا گاهی اوقات دشمن خود تصور می‌کند."
"دولت، سازمان‌های غيردولتی را رقیب خود و حتا گاهی اوقات دشمن خود تصور می‌کند."عکس: DW

فريبا داوودى مهاجر، روزنامه‌نگار و از فعالان حقوق زنان در گفتگويي راديويى با ”صداى آلمان“ به چند پرسش جارى در باره سازمانهاى غيردولتـى و سايت‌هاى زنان پاسخ گفت.

مصاحبه : مهیندخت مصباح

دويچه وله: خانم داوودى مهاجر منحنى فراز و فرود سازمانهاى غير دولتى زنان در چند ماهه اخير پس از تغييرات سياسى موجود چگونه است؟

فريبا داودی مهاجر: یک نکته‌ی اساسی و مهم و قابل توجهی که در فعالیت‌های زنان وجود دارد، اینست که زنان در سال‌های گذشته و حتا بعد از انتخاب آقای احمدی‌نژاد فارغ و جدا از قدرت مسلط فعالیت کردند. حوزه‌ی عمل خود را عرصه‌ی عمومی، یعنی مردم قرار دادند و همین دوری از وابستگی به قدرت موجب شد کمترین آسیب را به لحاظ فکری و عملی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ببینند و حتا به نقادی نحوه‌ی عملکرد خودشان در حوزه‌ی زنان بپردازند و سعی کنند که برموانع موجود، با وجود فرصت‌ها و تحدیدهای بیرونی که وجود دارد، و نقاط ضعف و قدرت درونی خود مسلط شوند. ما به سمت تشکیل هم‌اندیشی‌ها و حرکت جمعی در واقع حرکت کرده‌ایم. اما بعد از دوران آقای احمدی‌نژاد ضرورت این حرکت جمعی بیش از پیش به چشم می‌خورد. متاسفانه الان سازمان‌های غیردولتی زنان همچنان قانون مناسب خودشان را ندارند، تکلیف بودجه‌هایشان مشخص نیست، برخى اساسنامه‌های اینها که در دوران آقای خاتمی تصویب شده بوده، مجوزهایشان برای بررسی مجدد رفته و هنوز امضا نشده و ما منتظر هستیم که ببینیم وزارت کشور چه تصمیمی برای این مجوزها خواهد گرفت. در دوران آقای خاتمی بشکل عملگرا به مسئله‌ی زنان توجه نشد و در دوران آقای احمدی‌نژاد هم نه در اندیشه و نه در عمل به ضرورت وجود سازمان‌های غیردولتی زنان توجه نشد. آنها ما را رقیب خودشان و حتا گاهی اوقات دشمن خودشان تصور می‌کنند. بعضا با سازمان‌هاى زنان موازی سازی انجام می‌شود. سازمانهای غیردولتی، با نام غیردولتی اما وابسته ايجاد مى‌شود. ما شاهد فیلترینگ گسترده در سایت‌های زنان هستیم و این فیلترینگ باعث می‌شود که نتوانیم به اطلاعات کافی در حوزه‌ی زنان دسترسی پیدا کنیم.

آنچه مسلم است،‌ اینست که مناسبات جدیدی اتفاق افتاده، زنان تفکر جدیدی پیدا کرده‌اند، در معرض اطلاعات فراوانی قرار دارند و خواستار تغییر وضعیت خودشان هستند و می‌خواهند به فرصت‌های برابر دست پیدا کنند، نقش‌های خودشان را تعریف بکنند. اما، الگوهایی که ارائه می‌شود الگوهایی سنتی ست و من شاهد یک بحران و یک شکاف عمیق در جامعه به دلیل وجود این واقعیت و آن چیزی که بعنوان الگو به زنان داده می‌شود هستم، که این بحران می‌تواند خودش را به شکل آسیب‌های جدی در جامعه مطرح بکند. اگر دولت آقای احمدی‌نژاد این موضوع را درک بکند و گفتمان مناسب را با فعالان زنان و مطالبات زنان برقرار بکند، می‌توانیم بگوییم گامی به جلو برداشته است. و اگر این کار را نکند، دچار اشتباهی جدی در تبیین عملکرد خودش و پاسخگویی به مطالبات زنان می‌شود.

دویچه وله: آيا در آينده فعاليت‌هاى اين سازمان‌ها تنها در حوزه زنان خواهد بود يا مسائل عمومى تر از قبيل حقوق بشر، آزادى بيان و عقيده يا نگرانى از بنيادگرايى را هم در بر خواهد گرفت؟

فريبا داودی مهاجر: بخشی از زنان جامعه‌ی ما واقعا در حوزه‌ی مطالبات صنفی فعالیت می‌کنند و مایل‌اند به مطالبات صنفی خودشان دست پیدا بکنند. اما، حقوق زنان همان حقوق بشر است و شما نمی‌توانید بگویید حقوق زنان محقق شده، بدون اینکه حقوق بشر محقق شده باشد يا دمکراسی در ایران اتفاق می‌افتد، بدون اینکه حقوق زنان در آن بوجود آمده باشد. این دو خیلی بهم نزدیک و در واقع در راستای هم پیش می‌روند. چنانچه حقوق بقیه‌ی اقشار و آحاد جامعه هم همینطور است. شما نمی‌توانید بگویید که حقوق کودکان می‌تواند محقق نشود، ولی دمکراسی وجود داشته باشد. این محال است! اما زنان، علی الاصول در ایران، گرچه به شکل صنفی فعالیت می‌کنند، ولی به این معنا نیست که مطالباتشان کارکرد سیاسی ندارد. آنها مستقیما در حوزه‌ی سیاست وارد نمی‌شوند، به دلیل اینکه اولین مشکلی که برایشان ایجاد می‌شود اینست که به آنها می‌گویند، بسیار خوب! شماها که می‌خواهید و دارید برای زنان فعالیت می‌کنید حتما کارتان کاری سیاسی ست و اهداف دیگری را دارید. برای اینکه در واقع در معرض این تهدید قرار نگیرند صرفا خودشان را در حوزه‌ی مسایل صنفی قرار داده‌اند. اما بهرحال هر مطالبه‌ی صنفی می‌تواند از نگرشی که در حوزه‌ی سیاست هست متاثر باشد. یکسری تغییرات باید بوجود بیاید در تفکر سیاستمداران ما نسبت به مسایل زنان تا مسایل زنان هم متحول بشود، اگرنه، همانطور که گفتم، ما با بحرانهای جدی روبرو خواهیم بود. یکی از مطالبات جدی ما حضور زنان در عرصه‌ی سیاست هست و تصمیم گیری‌های سیاسی. حالا این را شما می‌توانید تعبیر بکنید به اینکه اینها مطالباتشان سیاسی ست و می‌توانید تعبیر بکنید که حقی ست، حق صنفی‌ای که دارند، یعنی حق انسانی‌ای که دارند اینست که مثلا بتوانند رییس جمهور بشوند یا در بعضی از حوزه‌هایی که مردها جايگاه خود قرار داده‌اند وارد بشوند.

دویچه وله: فعالیت‌هایی که خانم‌ها در این سالهای اخیر، بخصوص در دوران آقای خاتمی با ایجاد گشایش نسبی، در مسایل صنفی و حتا ایجاد سایت‌های مختلف و انتشار فصلنامه و مجله كردند، خیلی قابل ارزش است و از چشم کسی پوشیده نیست، ولی به نظر می‌آید در عمومی شدن و در فراگیرشدنش چندان موفقیتی نداشتند. مثلا سایت‌ها را که آدم نگاه می‌کند اسامی معین و واحدی همیشه تکرار می‌شود که مقاله می‌نویسند یا بحثهایی را ایجاد می‌کنند. در میزگردها یا سمینارها ما همیشه با افراد و شخصیت‌های معینی مواجه می‌شویم. در مجموع به نظر می‌آید که جنبش یا خرده جنبش زنان در عمومی شدن چندان توفیقی نداشته و هنوز در دست یک ”الیت“ قرار دارد. این نظر درست است؟

فريبا داودی مهاجر: بله، این نظر درست است و علتش هم، موانع و نقطه ضعف‌هایی ست که هم از بیرون و هم از درون براى سازمانهای غیردولتی و یا سایت‌هایی که دارند فعالیت می‌کنند، دارند. ما احتیاج به منابع لازم برای گسترش فعالیت‌های خودمان داریم، حتا براى سازماندهی سازمانهای غیردولتی ما احتیاج به منابع داریم. یکی از ایرادها و یکی از نقدهایی که من همواره در دوران آقای خاتمی داشتم همین بود که ایشان اگرچه گفتمان مشارکت زنان را ایجاد کرده و تسرى دادند، اما متاسفانه آن را به شکل عملی اجرا نکردند. یعنی ما شاهد توانمندسازی سازمانهای غیردولتی زنان در این حوزه نبودیم.

شما برای عمومی کردن مسئله‌ای مثل بهداشت در میان زنان، مثل مسئله‌ی سوادآموزی درمیان زنان که موضوع‌هايى بسیار عادی‌ای هستند، حداقل چیزی که نیاز دارید پول لازم و سرمایه لازم برای تسری یک کار آموزشی یا پژوهشی ست. بنابراین، وقتی زنان فعال، همان زنانی که شما تحت عنوان الیت از آن صحبت می‌کنید، این توانمندی و این امکانات را ندارند، علی القاعده در همان حوزه‌ی محدود باقی می‌مانند. ضمنا يكى از اين موانع بی‌اعتمادى بخش دولتی به سازمان‌های غیردولتی ست که آنها را رقیب خودشان می‌دانند. یعنی اگر مثلا وزارت بهداشت بیاید و برای پروژه‌ای که در حوزه‌ی بهداشت دارد از سازمان‌های غیردولتی کمک بگیرد و پول بدهد تا پروژه‌ها را این سازمان‌های غیردولتی اجرا بکنند، مثلا در حوزه‌ی ایدز یا هر حوزه‌ی دیگری، به مرور این سازمانهای غیردولتی هم خودشان تقویت می‌شوند، هم کمک دولت می‌شوند. اما وقتی آنها را حذف می‌کند، نه تنها آنها نمی‌توانند خودشان را توانمند بکنند، بلکه کم کم به شکل یک گروهی غيرخودى و نامطمئن و زائد به آنها نگاه می‌شود و اینها کم کم حذف می‌شوند. من فکر می‌کنم که این تصور دولت است و یکی از موانع و تحدیدهای دیگری ست که سازمانهای غیردولتی را به حاشیه برده و ادامه‌ی آن هم بسیار خطرناک است. الان هم که ما با فیلترینگ مواجه هستیم، می‌بینیم که اصلا دسترسی به سایت‌های زنان امکان پذیر نیست، ما چطور می‌توانیم به روستاها دسترسی پیدا بکنیم.