سارکوزی، سیاست خارجی فرانسه و ایران • مصاحبه
۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۶, چهارشنبهدویچه وله: آقای کشتگر، بسیاری، از جمله خود شما، میگویند با انتخاب نیکلا سرکوزی، فرانسه به راست چرخید. این گردش بهراست در سیاست خارجی فرانسه چه تغییراتی بهوجود خواهد آورد؟
علی کشتگر: آيين گليسم، سياست خارجی فرانسه را در نيمسدهی اخیر، همواره مستقل از آمریکا و در برخی موارد در مخالفت و یا رقابت با آن قرار داده بود. نه فقط سیاستمداران و دولتمردان راست و میانه، بلکه حزب سوسیالیست و رهبران آن از جمله شخص فرانسوا میتران در همهی دوره چهارده سالهی زمامداریش از این سنت در دیپلماسی پیروی کردهاند. ژاک شیراک در دورهی زمامداریش از این آیین (دکترین) استفاده کرد. او تقریباً با همهی اجزا سیاست خاورمیانهای آمریکا مخالفت و در مولردی رقابت ورزید. برخلاف پیشینیانش، نیکلا سارکوزی، اگر بخواهیم براساس کردار و گفتار چند سال گذشتهی خود او و مبارزه انتخاباتی چند ماههاش داوری کنیم، چندان به سنت گلیسم در سیاست خارجی وفادار نیست و محتمل است که با سیاست خارجی ایالات متحده در قبال خاورمیانه و در مورد ایران با آمریکا و اسرائیل همراهی بیشتری نشان دهد.
دلایل شما برای چنین ارزیابی چیست؟
در اثبات این مدعا فعلاً دلایل زیر را در اختیار دارم: در بحبوحه کشکمشهای سیاسی آمریکا و فرانسه بر سر مداخله نظامی در عراق، نیکلا سارکوزی که در آن زمان وزیر اقتصاد و دارایی فرانسه بود و در عینحال خودرا برای بهدست گرفتن رهبری حزب حاکم "یو.ام.پ" آماده میکرد، با سفری مدیاتیک به آمریکا و ملاقات با پرزیدنت جورج بوش، فاصلهی خودرا از مواضع فرانسه در شورای امنیت و مخالفت آن با مداخله آمریکا و بریتانیا در عراق به نمایش گذاشت که وسیعاً در مطبوعات آمریکا، بریتانیا و اسرائیل بازتاب یافت. و در فرانسه نیز مورد نقد و بررسی روزنامههای لیبراسیون، لوموند و فیگارو قرار گرفت. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، خانم سگولن رویال بارها به این اقدام سارکوزی اشاره کرد. به باور من اگر در هنگام مداخله نظامی در عراق، سارکوزی رئیس جمهور فرانسه بود، همچون تونی بلر، در این مداخله با آمریکا همراه میشد. و این البته نظر بسیاری از ناظران مسائل سیاسی فرانسه نیز هست.
در مورد مناقشهی اسرائیل و فلسطین نیز شواهدی دال بر فاصله گرفتن سارکوزی از سلف خود در دست است. میدانیم که محافل متنفذ طرفدار سیاستهای رسمی اسرائیل در فرانسه (لابیهای اسرائیل در فرانسه) و هر دو حزب مهم کارگر و لیکود در گذشته با سوسیالیستهای فرانسه مناسبات نزدیکتر و دوستانهتری داشتهاند تا با سیاستمداران گلیست بویژه ژاک شیراک. با این همه در جریان انتخابات اخیر حمایت این محافل عمدتاً به سمت نیکلا سارکوزی بود تا کاندیدای حزب سوسیالیست. سه ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، بسیاری، چاپ تمبری با تصویر نیکلا سرکوزی در اسرائیل را دلیل بر حمایت این دولت از سارکوزی تلقی میکردند.
سارکوزی در جدال انتخاباتی با خانم رویال بارها از او بخاطر ملاقات با نمایندگانی از پارلمان لبنان که عضو حزبالله لبنان بودند، انتقاد کرد. او از جمله در پاسخ یک روزنامهنگار که نظر وی را درباره مذاکره با حماس به عنوان جریان برگزیدهی مردم فلسطین جویا شده بود، با هرگونه تماس و مذاکره با حماس مخالفت کرد و گفت برگزیده ملت بودن دلیل نیست، چرا که هیتلر هم برگزیدهی ملت خود بود. سارکوزی گویی فراموش کرده بود که پیش از شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم همهی دولتهای غربی با حکومت هیتلر مذاکره میکردند و اگر این مذاکرات به جلوگیری از جنگ انجامیده بود، چه خوب میشد!
میدانیم که ژاک شیراک در قبال ایران نیز با سیاستهای رسمی آمریکا و اسرائیل موافق نبود و همواره اصرار داشت اختلافات ایران و غرب چه در مسئلهی هستهای و چه در موارد دیگر باید تا به آخر از راه مذاکره و مصالحه حل شود. او با بزرگنمایی خطر جمهوریاسلامی هستهای نیز مخالف بود و حتی یک سال پیش گفت که صنایع هستهای جمهوری اسلامی و حتی بمب هستهای آن نمیتواند خطری برای اسرائیل باشد! که با انتقادات فراوانی در رسانههای آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی برانگیخت و شیراک ناچار شد موضع خودرا پس بگیرد! ژاک شیراک چند ماه پیش از آغاز انتخابات اخیر در صدد اعزام وزیر خارجه فرانسه، آقای دوستبلازی به ایران بود، اما حزب یو.ام.پ به رهبری نیکلا سارکوزی به شدت با این سفر مخالفت کرد و موجب لغو آن شد.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، اساساً چه مسائلی درباره ایران مطرح شد؟
در مبارزات انتخاباتی میان آقای سارکوزی و خانم رویال بارها به ایران و تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به چرخهی تولید سوخت هستهای اشاره شد که هر دو کاندیدا بر عزم حود در مخالفت قاطع با تجهیز جمهوری اسلامی به چرخه سوخت هستهای و توقف غنیسازی به عنوان شرط عادی شدن رابطهی اروپا و ایران اشاره داشتند. و سارکوزی به خطر ایران هستهای و ضرورت قاطعیت در برابر ایران بارها اشاره داشت.
با توجه به آنچه گفته شد، استنباط من آن است که سارکوزی مایل است سیاستی متفاوت از ژاک شیراک و هماهنگ با امریکا و اسرائیل در قبال مسايلی که مستقیم و یا غیر مستقیم به ایران مربوط میشود – از مسئلهی هستهای گرفته تا مناسبات ایران با حماس و حزبالله لبنان – اتخاذ کند.
با این حساب باید در انتظار تغییرات جدی در سیاست خارجی تاکنونی فرانسه بود.
با توجه به گستردگی مناسبات اقتصادی ایران و فرانسه و با توجه به آشکار شدن شکست کامل سیاست خاورمیانهای جورج بوش و روشن شدن ابعاد فاجعهای که در اثر مداخلهی نظامی آمریکا و بریتانیا در عراق برای امنیت و ثبات منتطه و صلح و آرامش جهانی پدید آمده است، همچنین ریشهدار بودن سنت گلیسم در حزب یو.ام.پ و در فضای سیاسی فرانسه، دامنهی مانور آقای سارکوزی در سیاست خارجی در حدی نیست که بتواند موجب دگرگونی اساسی آن شود. علاوه براینها فرانسه در چهارچوب اروپاست و ناگزیر به هماهنگی با اتحادیه اروپاست. اما همانگونه اشاره گردید نیکلا سارکوزی و برخی از مشاوران نزدیک او خواهان همکاری و هماهنگی بیشتری با ایالات متحده و اسرائیل در عرصه جهانی، بویژه در قبال مسائل خاورمیانه هستند و این به خودی خود برمناسبات فرانسه و جمهوری ا سلامی اثرات منفی به جای خواهد گذاشت.