زنی سراينده در جهانی مردسالار
۱۳۹۹ تیر ۱۸, چهارشنبهپدر جهان ملک خاتون فرمانروای شيراز از دودمان اينجو و مادرش دختر وزير ايلخانی بود.
در زمانی كه پرداختن زنان به شاعری عيب، ناپارسايی و تجاوز از حقوق، تلقی میشد، دور از ذهن نيست كه از زندگی او آگاهی چندانی در دست نباشد. حتا برای آگاهی از زادروز و درگذشت او مجبوريم به حدس و گمان و نشانههای تلويحی روی آوريم.
همين اندازه میدانيم كه پدرش را در نوجوانی از دست داده و عمويش ابواسحاق اينجو كه ادب دوست و ستوده حافظ بوده، پرورشش را به عهده گرفته است.
روزگار نسبتا امن در شيراز به او امكان داد تا ادبيات و زبان عربی بياموزد و ذوق سرايندگی را بيازمايد.
۲۸ ساله بود كه با يكی از نديمان عمويش "امينالدين جهرمی" پيوند زناشویی بست و به افتخار نامادری مهربانش "سلطانبخت" دخترش را همنام او كرده و پس از مرگ دختر چند بيتی به ياد او سرود.
با حافظ و عبيد در دربار عمويش همنشين بوده و از ايشان تأثير گرفته است اما در غزلسرايی بيشتر از سعدی پيروی میكرده است.
۳۸ ساله بود كه عمويش به دست امير مبارزالدينِ خشکانديش كشته شد و برای او جز سرودن و گوشهگيری، تسكينی نماند:
"به كنجِ مدرسهای كز دلم خرابتر است
نشستهام منِ مسكینِ بیكسِ درویش".
پس از دو سال كه فرمانروايی به دست شاه شجاع افتاد و هنرمندان نفسی كشيدند، غزلهای شادتری سرود و شاه تازه را ستود:
"دل از دوران گیتی شاد بادت
ز غمهای جهان آزاد بادت
مبادا یادم از یادت فراموش
همیشه عهد و پیمان یاد بادت
همیشه در سرابستان جانم
قد و بالای چون شمشاد بادت
غذای روح ما اندر مصلی
ز آبِ سروِ ركنآباد بادت".
سرودههای او روان و از همزمانانش كم ابهامترند.
در پيشگفتار ديوانش اميدوار است كه شعرهايش:
"یادگاری بعد از فنای جسم، موجب بقای اسم باشد و نزد عقلا روشن است كه اساس سخن به تندباد حوادث منهدم نگردد و نشان آن بر صفحه ایام ثابت میباشد و نفیسترین جوهری است كه موجب رضای خالق و خلایق و مخلص مجاز و حقایق میشود" و در توجيه اين كه سرودن شعر برای زنان هم مجاز است پس از اينكه خود را "ضعيفه جهان بنت مسعود شاه" مینامد، میگويد:
"اگر (سرودن زنان) منهی بودی، جگر گوشه حضرت رسالت، خاتون قیامت فاطمه زهرا ... تلفظ نفرمودی به اشعار".
جهان ملک خاتون در ۶۴ سالگی در زادگاهش درگذشت.