1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

رویارویی یکه‌سالاری با تکثرگرایی در بحران قطر

۱۳۹۶ تیر ۲۷, سه‌شنبه

کرستن کنیپ، مفسر دویچه وله بر این باور است که عربستان در بحران قطر هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای عرضه نکرده است. موضوع بر سر تقابل جدی منافع است و بیش از همه بر سر فرهنگ سیاسی در سراسر این منطقه. برگردان تفسیر کرستن کنیپ.

https://p.dw.com/p/2geeC
Rex Tillerson in Katar
دیدار رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا از قطر، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۷عکس: picture-alliance

بین عربستان سعودی و اروپا فاصله زیاد است، از این روست که گه‌ گداری این پرسش مطرح می‌شود که آیا اطلاعاتی که فرستاده می‌شوند، واقعا هم به گوش مخاطب می‌رسند. به عنوان نمونه، آیا ممکن است که اطلاعات مربوط به علل منطقه‌ای سیاست تند و خشنی که عربستان و متحدانش در برابر قطر در پیش گرفته‌اند، در همین طول مسیر مفقود شده باشد؟

اگر چنین می‌بود و عربستان و متحدانش دلایل قانع کننده‌ای می‌داشتند، مشکلی نبود. اما متاسفانه چنین نیست.

به هر جا که مراجعه می‌کنیم، خواه روزنامه‌ها، و حتی روزنامه‌های محلی، یا در گزارش‌های تلویزیونی، و یا حتی در گفت‌وگو با همکاران دویچه وله که در بخش عربی کار می‌کنند، هیچ جا اثری از دلایل و علت‌های قانع‌کننده برای فهم این سیاست خشن در قبال قطر نمی‌یابیم.

در خانه شیشه‌ای

اتهام حمایت از تروریسم، وقتی از سوی نمایندگان کشوری می‌آید که یکی از بزرگترین و چه بسا بزرگترین پشتیبان مالی جنبش‌های بنیادگرایانه اسلامی است، کمابیش مسخره است.

حتی اگر خود دولت در حمایت از وهابی‌گری نقشی نداشته باشد، در عربستان سعودی بسیاری از بنیادها وجود دارند که از وهابی‌گری جانبداری می‌کنند. حتی اگر نخواهیم بگوییم وهابیسم قرائتی ارتجاعی از اسلام است، به هر روی تفسیری است بسیار محافظه‌کارانه از آن. اندونزی و کشورهای بالکان همین اواخر تاثیرات برآمده از این جهان‌بینی را تجربه کردند.

بیشتر بخوانید: واشنگتن پست: امارات متحده پشت حملات سایبری به قطر بوده است

به باور کرستن کنیپ، مفسر دویچه وله، تا زمانی که پشتیبانی مالی از این بنیادگرایی مذهبی جریان دارد و تا زمانی که سم این بنیادگرایی مذهبی در حال گسترش است، پسندیده است که عربستان سعودی در زدن اتهاماتی چون "حمایت از تروریسم" خویشتنداری بیش‌تری پیشه کند.

یورش به تکثرگرایی

از این اتهام شرم‌آورتر خواست بستن فرستنده تلویزیونی الجزیره و آن دسته از رسانه‌های سرگرم کننده‌ای است که توسط قطر پشتیبانی مالی می‌شوند. نیازی نیست که همه از شبکه الجزیره خوششان بیاید.

در برنامه عربی این فرستنده مجموعه برنامه‌های یوسف قرضاوی پخش می‌شود که یک روحانی سنی مذهب است که در بهترین حالت جهان‌بینی او می‌تواند موضوع بحث و جدل فراوان باشد و در عین حال، الجزیره یک رسانه چند صدایی است و از اینکه مواضع افرادی را بازتاب دهد که با باورهای دینی مبلغان اسلامی سنخیتی ندارند، نیز ابایی ندارد.

Knipp Kersten Kommentarbild App
کرستن کنیپ، مفسر دویچه وله

به سخن دیگر، نوعی تکثرگرایی بر برنامه‌های فرستنده الجزیره حاکم است و از تبلیغات وهابی و وهابی‌گری و همچنین از فتواها و تبلیغات دینی مبلغان تندروی عربستان سعودی بسیار فاصله دارد.

تردیدی نیست که قطر بهشت حقوق بشر نیست. رفتار شرم‌آوری که قطر با کارگران مهمان کشورهای آسیایی دیگر می‌کند، گواه این موضوع است. اما رسانه‌هایی که از پشتیبانی مالی قطر برخوردارند، مثل روزنامه تازه تاسیس شده "العربی الجدید" تاثیری مطلوب بر جهان رسانه‌های عرب زبان دارند.

در این روزنامه فرد می‌تواند نظریاتی را بخواند که هم قابل فهم بوده و هم متکی بر مباحث قانع‌کننده هستند. الزامی نیست که آدمی با هر چه در این روزنامه می‌خواند موافق باشد، اما حداقل می‌شود گفت که نظریاتی که در این روزنامه مطرح می‌شوند، قابل فهمند.

Al-Dschasira Katar
عکس: picture alliance/dpa/T.Brakemeier

احترام به مخاطب

تردیدی نیست که یک اصل مشترک برای هر رسانه‌ای وجود دارد و آن احترام به مخاطب و شعور شهروندان است. ما در روزنامه العربی الجدید دقیقا با چنین نمونه‌ای روبه‌رو هستیم یعنی انتشار نظریات روشنگر با عزیمت از همان اصل.

و می‌شود احتمال داد که حاکمان عربستان از انتشار چنین نظریاتی خرسند نباشند. در عربستان تمایل بر آن است که با بهره گرفتن از همه امکانات دینی، روح و فهم انسانی را وادار به اطاعت کنند.

بیشتر بخوانید:تلاش‌های دیپلماتیک تیلرسون برای حل بحران قطر بی‌نتیجه ماند

بدیهی است کسانی که از برکات ایمان سخن می‌گویند و بر آنند تا مانع از داوری فردی مخاطبان خود شوند، روزنامه‌ای که مطالب خود را بر قوه استدلال استوار کرده باشد را خوش ندارند.

این چنین است که می‌توان گفت رویارویی عربستان سعودی و قطر چیزی فراتر از مشاجره بین کشورهای واقع در شبه جزیره عربستان است. موضوع بر سر اصول پایه‌ای فرهنگ سیاسی است و همچنین بر سر آینده سیاسی منطقه.

موضوع بر سر انتخاب اروپاست: آیا باید با ادامه حیات حاکمیت زیا‌نبار حکومت‌های یکه‌سالار در جهان عرب کنار آمد یا از تکثرگرایی که باعث گشایش فضای سیاسی این منطقه می‌شود، دفاع کرد؟ در فرجامین نگاه، این همان رویارویی اصلی در بین کشورهای واقع در حوزه خلیج فارس است. و هرگاه کشورهای اروپایی از جمله به موج مهاجرت‌ها نگاه کنند، عملا متوجه خواهند شد که جانب کدام طرف را باید بگیرند.