1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روایت تصویری از عشق یک پناه‌جوی عراقی

FF۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

"خوش‌آمدید" نام فیلمی از کارگردان فرانسوی، "فيليپ لوری" است. او در قالب داستان بیلال، جوان کرد هفده ساله‌ی عراقی، زندگی سخت و پرتشويش پناهندگان بندر کاله در فرانسه را بازگو می‌کند که دائم با پلیس در جنگ و گريزند.

https://p.dw.com/p/Lx5k
نمایی از فیلم "خوش‌آمدید":"ونسان ليندون" (چپ، در نقش سيمون، مربی شنا) به "فيرات آيوردی" (در نقش بيلال، پناهنده‌ی ۱۷ ساله کرد عراقی) در مورد "بی‌رحمی" کانال مانش هشدار می‌دهدعکس: Arsenal Verleih
سه ماه است که بیلال، جوان کرد هفده ساله‌ی عراقی پای پیاده در حال فرار است. عشقش، مینا، چند ماه پیش با خانواده‌ی خود به بریتانیا پناهنده شده و بیلال، در سرمای طاقت‌فرسای زمستانی فرانسه به بندر کاله رسیده است. بین او و مینا تنها تنگه‌ی دوور (دریای مانش) قرار دارد که اقیانوس اطلس را به دریای شمال پیوند می‌دهد و دائم دستخوش بادهای شدید و طوفان‌زاست. با این‌حال بیلال تصمیم می‌گیرد از این راه به عشقش برسد.

"دما سنج" غافلگیرکننده

فیلم "خوش‌آمدید" با نماهای تکان‌دهنده‌ای آغاز می‌شود: سروصداهای غیرقابل تحمل، سرما، تعفن، نبود جا و علاوه بر همه‌ی این‌ها، کیسه‌ی پلاستیکی‌ای که به سر بسته شده و نفس کشیدن را ناممکن می‌کند. در اطاقک تریلی‌ای که عازم اروپاست، گوش تا گوش چنین مسافران کیسه به‌سری نشسته‌اند. اینان فراریانی هستند که برای رسیدن به مقصد، هر خطری را به‌جان می‌خرند. بیلال، ولی با کیسه‌ی پلاستیکی‌ای که به‌سر کشیده، احساس خفگی می‌کند و به سرفه می‌افتد. راه‌حل "کیسه‌سر‌کردن" برای ردگم‌کردن دستگاه‌های پلیس ابداع شده است. نیروهای امنیتی برای "کشف" انسان در ميان انبوه کالاهای تريلی‌ها از دستگاهی که شبيه دماسنج است استفاده می‌کنند. این "دما سنج" ولی ویژه‌ی سنجش اکسيد دو کربن که هنگام نفس کشیدن انسان تولید می‌شود، ساخته شده است. سرفه‌های بیلال، او و سایر فراریان مسافر تریلی را به دام نیروهای پلیس می‌اندازد.

چیرگی بر تاریکی

میشائیل وینترباتم، فیلمساز بریتانیایی شبیه این صحنه‌ها را که از واقعیت سرچشمه می‌گیرند، در فیلم "در این جهان" خود هم نشان داده است. این فیلم که در سال ۲۰۰۳ برنده‌ی خرس نقره‌ای برلیناله در بخش "بهترین فیلم" شد، نمایی بس طولانی از پرده‌ای سیاه در سیاه را نشان می‌دهد که در پس آن اضطراب و وحشت موج می‌زند و سرفه‌های فروخورده و نفس‌های کوتاه و بریده‌ی چند فراری به‌گوش می‌‌رسد. این نما از قوی‌ترین صحنه‌های فیلم "در این جهان" است و هرچند شبیه چند نمای فیلم "خوش‌آمدید"، جلوه می‌کند، ولی در پس پرده‌‌ی سیاه در سیاه فیلم "فيليپ لوری" مرگی هولناک کمین نکرده است. برعکس، از میان این تاریکی محض، نیروی شکست‌ناپذیر عشق و شور دست‌یابی به آزادی سربر می‌آورد. بیلال عاشق است و برای رسیدن به عشقش، مینا، مصمم است بر هر دشواری‌ای چیره شود.

فیلم غیرحرفه‌ای‌ها

شخصیت‌های اصلی فیلم "خوش‌آمدید" از میان بازیگران غیرحرفه‌ای برگزیده شده‌اند. لوری، نه در استودیو، بلکه در مکان‌های واقعی فیلم‌برداری کرده است: سریع، بدون تمرین‌های طولانی، بدون نورپردازی‌های عجیب و غریب و اغلب با نوری طبیعی و این سبب شده که فیلم ساده، صادق و طبیعی جلوه کند.

برای پی‌بردن به داستان فیلم و دیدن نماهای آن روی لینک زیر کلیک کنید:

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
"فيرات آيوردی" (در نقش بيلال، پناهنده‌ی ۱۷ ساله کرد عراقی)، قهرمان اصلی فیلم "خوش‌آمدید" است. "فيليپ لوری"، کارگردان فیلم در قالب داستان بیلال، زندگی سخت و پرتشويش پناهندگان بندر کاله را بازگو می‌کند که دائم با پلیس در جنگ و گريزند و به اميد گذشتن از دريای مانش و رسیدن به انگلستان روزگار می‌گذرانند. اینان برای رسيدن به هدف به هر خطری تن در می‌دهند: زير کاميون‌ها پنهان می‌شوند، پای پياده،‌ موازی جدول حاشيه‌ی تونل زيرآبی کانال اروپا، که محل گذر قطارهای سريع السير ميان قاره‌ای اروپا و بريتانياست، به سوی انگليس به راه می‌افتند... برخی هم مثل بیلال قصد دارند با شنا (۱۸ مايل) در دريای مانش، به ساحل انگلستان برسند....عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
"دریا آيوردی" (در نقش مینا، عشق بیلال)، چند ماه است که با خانواده‌ی خود به بریتانیا پناهنده شده. او وقتی با خبر می‌شود که بیلال قصد دارد با شنا خود را به انگلستان برساند، او را از این کار منع می‌کند. ولی هیچ قدرتی نمی‌تواند بیلال را از تصمیمش باز دارد، حتی این خبر که مینا آن را تلفنی به بیلال می‌دهد: «پدرم دارد مرا به حسن رستورانچی می دهد!»عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
"ونسان ليندون" (در نقش سيمون، مربی شنا). او یکی از کارکنان استخر شهر است. بیلال به سیمون ۳۰ يورو می‌پردازد تا به او در دو نیم‌ ساعت رموز شنای کرال را بیاموزد. سیمون میانه‌ی خوشی با "خارجی‌ها" ندارد، ولی مخالف آنان هم نیست. وقتی چند تن از دوستان پناهنده‌ی بیلال آدرس استخر را به‌دست می‌آورند، به طرف آن یورش می‌برند تا پس از ماه‌ها، تنی به آب بزنند. با وجود این که همه حاضر به‌ خرید بلیط ورودی هستند، سيمون مانع ورود آنان به استخر می‌شود ...عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
بيلال، پس از سه ماه به بندر کاله می‌رسد. هوا سرد است. دنبال محل توقف کشتی‌ها می گردد تا با آن به ساحل انگلستان برسد. به دور و بر نگاه می‌کند و چند افغانی را می‌بيند. ضمن گفت‌وگو پی می‌برد که آنان نیز پناهنده‌اند. می‌پرسد: «از اينجا چطور می‌شه به لندن رفت؟» همه به سادگی اين تازه وارد می‌خندند!عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
همسر سيمون، ماریون (اودری دانا) ، با گروه داوطلبان "آشپزخانه خيابانی" که برای پناهندگان غذای گرم تهیه می‌کنند، همکاری دارد. سیمون و ماریون در حال جدایی‌اند، چون با هم اختلاف دارند، از جمله در مورد مسائل اجتماعی (کمک به پناهندگان که موافق قانون فرانسه جرم محسوب می‌شود) سیمون و ماریون تصادفاَ یک بار يکديگر را در سوپرمارکت می‌بينند و با حسرت از روزهای خوش زندگی‌شان صحبت می‌کنند. در همين هنگام، دو پناهنده می‌خواهند وارد سوپرمارکت شوند. ولی نگهبان و مدير سوپر از ورود آنان جلوگیری می‌کنند. اين رفتار نژادپرستانه اعتراض ماریون را بر می‌انگيزد و به سيمون هم نهيب می‌زند که بی‌تفاوت نماند...عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
سيمون درصدد برمی‌آید، دوباره با ماریون، همسرش رابطه‌ی نزدیک برقرار کند. از این رو می‌کوشد به پناهندگان نزدیک شود و سر از داستان زندگی‌شان دربیاورد. یک روز که ماریون برای بردن کتابهايش به خانه‌ی سیمون می‌رود، چند پناهنده‌ی کرد را آنجا می‌بيند. با تعجب از سيمون درباره‌ی حضور آنان می‌پرسد. سيمون به‌شوخی به او می‌گويد: «می‌خوام يکی يکی تعليمشان بدم که مانش رو، تا آن‌ور ساحل شنا کنن!» این‌بار ماریون است که به او هشدار می‌دهد: اين کار برايت مشکل آفرين خواهد شد؛ ممکنست سر و کارت با پليس بيفتد! ولی سيمون شانه بالا می‌اندازد.عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
بيلال در ابتدای آشنایی با سیمون اصرار دارد هر چه زودتر شنا یاد بگیرد. سیمون می‌گويد: «آخر چرا اينقدر سماجت می‌کنی؟ حتماَ می‌خوای مانش رو شنا کنی؟» بيلال جوابی نمی‌دهد. سيمون می‌گوید: «حتی بهترين شناگرها هم به سختی اين مسير را شنا می‌کنند. آب سرد و پرتلاطم است. هر ۱۰ دقيقه يک کشتی ۳۰۰ متری رد می شود...»عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
در اثر اصرار زیاد بیلال، سیمون سرانجام تصمیم می‌گيرد، او را آماده شنای ماراتون دردریای مانش کند.عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
بيلال در آموختن فنون شنا، پیشرفت‌های چشم‌گیر دارد. یک روز سیمون به او می‌گوید: «بیلال، بزن بريم کنار دريا.» از آن ‌‌روز آموزش شنا با لباس غواصی و در دريای مانش با امواج کف‌آلودش آغاز می‌شود. آیا این آموزش‌ها بیلال را در رسیدن به مینا یاری می‌دهند؟عکس: arsenalfilm.de

Welcome ein Film von Philippe Loriet Flash-Galerie
فیلیپ لوری در حال فیلم‌برداریعکس: arsenalfilm.de
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه