روابط زن و مرد ایرانی در آستانه تحول
تحول عظیم اجتماعی در ایران چالشی به مراتب بزرگتر از بحران رابطه با آمریکا است. کوچکشدن خانوادهها، افزایش میزان طلاق، کاهش ازدواج و ورود زنان به بازار کار چهره جامعه را برای همیشه تغییر خواهد داد.
تحول عظیم اجتماعی
همه آمارهایی که این روزها منتشر میشوند، حکایت از تحول عظیم اجتماعی دارند. جامعه شناسان میگویند تغییراتی که امروز جامعه شاهد آن است، برای همیشه چهره ایران را تغییر خواهد داد. تغییراتی که چندان هم خوشنایند "دکترین اسلامی" حاکم نیست.
کوچک شدن خانوادهها
خانوادههای ایرانی دیگر به بزرگی گذشته نیستند. خانوادههای تشكيل شده از حيث تعداد اعضا دچار تغيير و تحول بنيادی شدهاند. حركت خانوار ايرانی از ۵ و ۶ نفره در دهه ۶۰ و اوايل هفتاد بهسوی ۲ و ۳ در اواخر دهه ۸۰ و اوايل دهه ۹۰ نشان از تعریف جدید ایرانیان از خانواده دارد. دستخط مشکلات اقتصادی، زندگی شهری و میزان تحصیلات در این تعریف بوضوح دیده میشود.
وضعیت خانواده در مناطق روستایی
در گذشته خانوادههای روستایی به حیث نیاز به نیروی کار بزرگتر از خانوادههای شهری بودند. در سالهای گذشته خانوادههای روستایی نه تنها کوچک شدهاند، بلکه به قول محسن رضایی، روستاها به خانه سالمندان تبدیل شدهاند. بسیاری از روستاییان جوان بهخصوص در مناطق مرکزی ایران به شهرها مهاجرت کردهاند.
بزرگشدن کودکان بدون پدر و مادر در روستاها
در بسیاری از مناطق روستایی بهخصوص روستاهای نزدیک به شهرها، مردان و زنان برای یافتن کارهای فصلی راهی شهر میشوند و کودکان نزد پدر و مادربزرگ میمانند. چنین وضعیتی در کنار مشکلات عاطفی، گسستهای خانوادگی را نیز به همراه دارد.
کاهش ازدواج
روند کاهش ازدواج در حالی که از سال ۱۳۹۰ برای نخستین بار رشد منفی نشان داد در سال ۹۱ نیز ادامه یافت. ازدواج درسال ۹۱ به میزان منفی ۱ / ۵ درصد رسید که این نسبت درنقاط روستایی ۹ / ۵ درصد بوده است.
مشکل بازتولید ساختارهای سنتی
ساختارهای سنتی ازدواج مثل هزینههای سرسامآور جشنهای عروسی و عقد، مهریههای کلان، جهیزیه سنگین، دخالت فعال خانوادهها در همسریابی، عمده شدن مولفههای مادی و اقتصادی در کنار مشکلات اقتصادی همچون عدم کفایت درآمد برای تشکیل خانواده، بیکاری و هزینه سنگین مسکن و افزون بر آن خدمت سربازی که بر سن ازدواج پسران میافزاید باعث شده تا ساختارهای سنتی با مشکل بازتولید روبرو شوند.
افزایش طلاق
در طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰ در مجموع ۸۶۸ هزار و ۳۱۲ زوج در ایران از هم جدا شدند. میزان طلاق در سال ۹۱ نسبت به سال قبل ۶ درصد افزایش یافت.
دلائل افزایش طلاق
نتایج بررسی که سال ۹۰ بر روی هزار پرونده طلاق صورت گرفت حاکی است فقر مهارتهای ارتباطی، عدم تناسب خصوصیات شخصیتی دختر و پسر، اختلالات بالینی، مشکلات اقتصادی، مشکلات جنسی، رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد و دخالتهای والدین ازعوامل طلاق هستند.
طلاق عاطفی
یک نوع خانواده مبتنی بر نوعی طلاق نیز در دهه گذشته رشد زیادی داشته است. طلاق عاطفی به این معنا که زن و شوهر عملا از هم جدا هستند و هیچ رابطهی عاطفی ندارند، اما به دلایل اجتماعی، اقتصادی و یا خانوادگی مثل حمایت از فرزندان با هم زندگی می کنند.
تغییر هویتزنان
نظام ارزشی زنان ایرانی علیرغم همه محدودیتها در سالهای گذشته تغییر کرده است. افزایش چشمگیر زنان تحصیل کرده نگاه آنان به شیوه زندگی سنتی را تغییر داده است. آنان دیگر حاضر نیستند علیرغم تحصیلات عالیه به کنج خانه رانده شوند.
زنان شاغل
حضور زنان در بازارکار و کسب درآمد باعث استقلال مالی زنان بسیاری شده است.جامعهشناسان میگویند استقلال مالی زنان بر نقش و جایگاه آنان در درون نهاد خانواده تاثیر بهسزایی دارد. از سوی دیگر استقلال مالی دختران شاغل حتی در روند انتخاب و یا عدم انتخاب همسر در سنین بین ۲۵ تا ۳۰ سال نیز دخیل است.
تحولی دیگر
افزایش ازدواج دختران با پسران کم سن و سالتر از خود تحولی جدید است. در ۷ / ۱۰ درصد ازدواجهایی که در سال ۹۱ در ایران ثبت شده، سن زن بیشتر از مرد است. جالب اینکه این تحول در روستاها نیز دیده میشود و حتی درصد آن از شهرها کمی بالاتر است. از کل ازدواجهایی که در نقاط روستایی صورت گرفته ۱۱ درصد از کل آمار را این ازدواجها تشکیل میدهند.
خانوادههای غیر قانونی
اکنون خانواده در ایران دیگر نهادی متشکل از مرد و زن نیست که عقدنامهی شرعی و قانونی داشته باشند و زن مکلف به تمکین به شوهر باشد. در سالهای اخیر دختران و پسران به زندگی با هم پرداختهاند و به هم تعهد عاطفی دارند، اما رسما ازدواج نکردهاند. این خانوادهها در ایران غیر قانونی هستند.
بحران فرهنگ مردسالار
اكنون انتظارات زوجين در خانواده ايرانی از يكديگر در حال دگرگونی است. گسترش بیبازگشت و هر چه بيشتر اشتغال زنان اين دگرگونی را بازهم بیشتر خواهد کرد. تغییر نوع روابط مرد و زن که به کاهش قدرت مرد در رابطه با زن انجامیده، فرهنگ مردسالار و باورهای سنتی و دینی را بحرانی کرده است.