درس ۳۰ یان بکر(Jan Becker)
در میخانه گرون هایده یک مرتبه مرد جوانی ظاهر میشود که پاولا را با خود به مولنزه (Möllensee)، میبرد۰ این مرد غریبه درباره این مسابقه عجیب و غریب چه میداند و چه چیز او را به Radio D مربوط میکند؟
زمانی که اتومبیل فیلیپ روشن نمیشود، یان بکر، که پاولا او را چند لحظه پیش در کافه دیده بود، به صورت غیر منتظره برای کمک میآید۰ در حالیکه فیلیپ در گرون هایده میماند، پاولا با یان به سمت مولنزه، جایی که نقطه پایان مسابقه اتومبیلرانی میرود. پاولا در طول مسیر متوجه یک سری اطلاعات درباره این مرد غریبه میشود، مردی که در واقع میبایست او را بشناسد۰۰۰
آقای پروفسور هم به زمان گذشته بر میگردد و شکل گذشته فعلهای کمکی ""بایستن"" (müssen) و ""خواستن"" (wollen) را بررسی میکند.