داستاننگار چهرهپرداز
۱۳۹۹ شهریور ۲۳, یکشنبههانیبال الخاص در سال ۱۳۰۹ در خانوادهای آشوری در کرمانشاه زاده شد.
پدرش کارمند گمرک بود و فرانسه میدانست: "پدرم را از گمرک کرمانشاه به اهواز منتقل کردند، تازه کلاس ششم ابتدایی را تمام کرده بودم. ما را به اراک آورد و گفت تابستان اینجا بمانید و خودش به اهواز رفت".
۱۴ ساله بود که در اراک با رنگ روغن آشنا شد، شاگردی کرد و کارهای دمدستی انجام داد تا به تهران رفت و آموزش جدی دید.
نوجوان بود که برای مجله توفیق کاریکاتور میکشید.
۲۱ ساله بود که به شیکاگو در آمریکا رفت و چون شیفته هنر بود به جای پزشکی، نقاشی خواند، در ۲۸ سالگی دانشنامه گرفت و به ایران بازگشت.
۳۱ ساله بود که گالری "گیل گمش" را بنیان نهاد که از نخستین گالریهای مدرن ایران بود.
او ۱۷ سال در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و بیش از آن در هنرستانهای آمریکا به تدریس نگارگری و پیکرتراشی پرداخت: "مطمئنم شاگردان من راه ویژه خودشان را پیدا میکنند. من چیز سادهای به آنها یاد نمیدهم و کار و سبک من آسانیاب نیست که هرکسی بتواند از آن تقلید کند".
او بیش از صد نمایشگاه انفرادی و ۲۰۰ نمایشگاه با شاگردانش برگزار کرد تا از نسل جوان نگارگر به ویژه کودکان نقاش پشتیبانی کند: "معلمی کردم که از کودکان نقاشی یاد بگیرم. سعیام این است که به کودکی خود برگردم. به شش هفت سالگیام رسیدهام، ولی دوست دارم به پنج سالگیام برسم و با صداقت و صمیمیت کودکیام کار کنم".
در آثار او اندامهای به هم پیوسته در واژههایی به فراخور موضوع میآمیزند و با آنها یکی میشوند. گویی با نقاشی داستان میگوید و داستان را میکشد: "در دانشگاه بیشتر دوست داشتم بروم در کلاسهای مدل زنده نقاشی کنم. در همان کلاس بود که برای اولین بار کارهای ذهنی کردم. تخیلات بیشتر روی کارهایی بود که در آن اندام و چهره انسان بود، ولی اولین باری که در کارهایم موضوعی را نگه داشتم و تکرار کردم و بعدها امضای کارهای من شد، وفور آدم بود".
او دست بلندی هم در ادبیات داشت. شاید به همین دلیل نقاشیهایش روایتمدار بودند.
سرودههای آشوریاش در میان همزبانانش شناختهاند. افزون بر این "نفرین زمین" آل احمد و سرودههای بسیاری را از فارسی به آشوری گردانده که ماندگارترین آنها ترجمه ۱۵۰ غزل حافظ همراه با نگارههای او است.
هانیبال الخاص در ۸۰ سالگی در شمال کالیفرنیا درگذشت.