حمله تند عبدالکریم سروش به رضا داوری اردکانی
۱۳۹۶ اسفند ۱۲, شنبهعبدالکریم سروش، موضعگیری اخیر دکتر رضا داوری را دستاویزی ساخته، برای حمله به این استاد فلسفه و حکمت دانشگاه. داوری به تازگی از شرکت در نشستی عذرخواسته که "سرشت دینی علوم" موضوع آن بوده است. رضا داوری دلیل آورده است که: «این بحث سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد که در آینده نیز به نتیجه برسد!»
این بحث به دنبال آن برخاست که به تازگی حسن روحانی رئیس جمهور، تصریح کرد که "اسلامیکردن علوم" در نظام جمهوری اسلامی عملی یکسره لغو و بیفایده بوده که در سی سال گذشته با صرف تلاش فراوان و بودجهای کلان هیچ ثمری نداشته است. آقای روحانی تصریح کرد که "فیزیک و شیمی اسلامی" وجود خارجی ندارد.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
سروش در نامه خود به طعن داوری را "نورچشم نظام، فیلسوف فرهنگ، مدافع ولایت افلاطونی و قهرمان غربستیزی و سینهچاک اسلام ولایی" خوانده و سپس دانش فلسفی او را به ریشخند گرفته است.
دکتر سروش آشکارا مینویسد: «داوری بهانه است، روی سخن با نظام سفلهپروریست که فاجعههای فرهنگی یکی پس از دیگری از آن بر میخیزد. شاید مشفقانه بتوان گفت که داوری اردکانی خود از قربانیان این نظام است گرچه بیتقصیر نیست.»
بیشتر بخوانید: روحانی: نه خودروی اسلامی داریم و نه فیزیک و شیمی اسلامی
سروش به داوری میتازد که در جمهوری اسلامی همواره "نان به نرخ روز خورده" است و درباره او میگوید: «وی را به اسباب و ادلّهای که پوشیده نیست، نیروهای امنیتی برکشیدند تا در مقابل روشنفکران دینی بایستد، و او که بیپروایی را از فردید و قدرتگرایی را از هایدگر آموخته بود و نه در میان استادان درخششی و نه در میان دینداران سابقه درخشانی داشت، جز با آن خدمتها نمیتوانست جایی در دل حاکمان باز کند و ردای ریاست بپوشد و چشم و چراغ کیهانیان و کیهاننویسان بشود. چنین بود که پیش پایش فرش قرمز گستردند، او را قدر نهادند و بر صدر نشاندند و به اصناف القاب و جوایز و سِمَتها و صفتها مزیّن و مشرّف نمودند و حتی جایزهای را به نام او کردند تا آیندگان را نیز وامدار نام نامیرای او کنند.»
ناگفته نماند که دکتر سروش خود، از سوی بسیاری از اندیشوران و دانشگاهیان ایران به همراهی و همکاری در "انقلاب فرهنگی" متهم است و برخی او را مسئول مستقیم "پاکسازی"های سالهای نخست پس از انقلاب میدانند که تحقیق و تدریس دانشگاهی را به انحصار "نیروهای صادق انقلابی" در آورد.
بیشتر بخوانید: انقلاب فرهنگی؛ ناکامی تلاشی سیساله
دکتر سروش با تأکید بر ناهمسازی دانش و قدرت مینویسد: «حیف از داوری که از کعبه معرفت بدر آمد و به بتخانه قدرت رفت ونورچشمی ظالمان شد و در کنار سفلگان نشست و اجازه داد تا وی را چنان مصرف کنند که نام نیکی از وی باقی نماند.»
سروش در پایان ابراز امیدواری میکند که جوانان این دیار از یاد نبرند که: «داوری و استاد و شاگردانش با همدستی نیروهای اطلاعاتی چه به روز دردمندان این دیار آوردند و هرکدام را با عناوینی چون ماسونی و صهیونی و سکولار و غربزده و یهودی و بیولایت و... چگونه از صحنه فرهنگ بیرون راندند.»