حرف زدن از برشت، فهمیدن برشت؟ / گفتگو با علیاصغر دشتی
۱۳۸۵ مرداد ۲۷, جمعهجلس شبیهخوانی شازده کوچولو»، «کافی شاپ ـ شب ـ داخلی» و «دون کیشوت» اکنون مشغول تمرین نمایش «پینوکیو» است که قرار است به زودی در تاتر شهر روی صحنه برود.
(براى شنيدن گفتگو با على اصغر دشتى، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)
مصاحبهگر: بهزاد كشميرىپور
*************************
دویچهوله: برشت در کنار موقعیتش بهعنوان نمایشنامهنویس، بهعنوان تئوریپرد از تئاتر هم جایگاه مهمی در دنیا دارد. این جنبه از کار او در ایران چطور فهمیده شده و چه تاثیری داشته؟
على اصغر دشتی: این جنبه از کار برشت را وقتی بخواهیم بررسی بکنیم، اولین رویکردی که در آن پیدا میکنیم رویکرد آموزشیست. برشت از طریق یک آموزش شستهرفته و درست وارد ایران نمیشود، برای همین است که ما الان هنوز که هنوز است با مجموعهای از اختلافنظرها در این ماجرا روبروییم. یعنی میبینیم افکار بهشدت متناقض و نگاه سهلانگارانهای در مورد تکنیکهای پیشنهادی او وجود دارد. حتا در آموزشهای دانشگاهی هنوز که هنوز است کسی نبوده که بتواند بهدرستی آن تکنیکها را معرفی بکند و حتا در تقسیمبندی تکنیکهایی که در بازیگری آموزش داده میشود هیچوقت ما نمیبینیم که سمت و سو پیدا بکند و تکنیک فاصلهگذاری برشت در بازیگری آموزش داده بشود.
دویچهوله: تاثیرگرفتن برشت از تئاتر شرق مورد قبول خودش هم بوده، اما در ایران بعضیها معتقدند که او حتا از تعزیه هم تاثیر گرفته. نظر شما در این مورد چیست؟
دشتی: تکنیک برشت را به گونههای نمایشی که در ایران وجود دارد نسبت میدهند، به گونههای نمایش سنتی. اما علل پیدایش این گونههای نمایشی در ایران بهشدت متفاوت است با علل پیدایش تکنیکهای برشت. یک مسئله مهمی که وجود دارد این است که او همه چیزهایی را که از آنها الگو میگیرد با یک اندیشه تلفیق میکند. برشت برای انتقال اندیشهاش راهی را انتخاب میکند که به نظرش میرسد از آن راه بهتر اندیشه منتقل میشود. راهش هم این است که میگوید من هیچ علاقهای ندارم به اینکه تماشاگر در احساسم غرق بشود. من میخواهم تماشاگر غرق در اندیشه و تاملش بشود. و این در واقع تحریک تعقل تماشاگر انگیزه اصلی پدیدآمدن آن تکنیکیست که به لحاظ اجرایی برشت از آن استفاده میکند و بهکلی با آن چیزی که در تعزیه ایرانی اتفاق میافتد مغایرت دارد. برشت ایجاد تعقل و اندیشه میخواهد بکند، ولی تعزیه ایرانی تلاش میکند که ایجاد همذات پنداری و سوگواری کند و عقاید دینی را تحریک بکند.
دویچهوله: شما به نسل کارگردانهای جوان تئاتر ایران تعلق دارید و وضعیت آموزش این رشته را در دانشگاه هم تجربه کردهاید. پیشنهادهای برشت در آموزش تئاتر در ایران چه نقشی دارد؟
دشتی: برشت میتواند خودش بهعنوان یک واحد درسی طرح بشود، اما ما میبینیم که به برشت در واحدهای مختلف درسی اشاره میکنند، اما اشارات تکراری و مشابه! در تاریخ تئاتر وقتی نگاه میکنیم، میبینیم جایی که بالاخره به تئاتر قرن بیستم میرسد دائم اشارات به برشت است. شبیه همان اشارات را وقتی مثلا درسی بهعنوان سبکها و و شیوههای اجرایی در تئاتر معاصر وجود دارد، وقتی به آن درس میرسیم، باز میبینیم همان تاریخ دارد تکرار میشود و باز همان حرفها راجع به برشت زده میشود. میروید توی درس کارگردانی، میبینید آنجا هم باز همان حرفها راجع به برشت زده میشود. توی کلاس نمایشنامه نویسی مینشینید، باز همانها و در بازیگری بازهم همانها. اما برشت ويژگیهایی داشته که میتوانسته وجوه آموزشی پیدا بکند. کسانی تربیت بشوند که مسلط بر این شیوه و تکنیک باشند و این شیوه و تکنیک را بتوانند اجرا بکنند. از طرف دیگر ما هیچوقت کسی را نداشتیم که این تکنیکها و شیوهها را آموزش بدهد.
دویچهوله: بهرغم این بیش از ۴دهه است که نام و آثار برشت در تئاتر ما حضور پررنگی داشته است. آیا از برشت فقط بدفهمی سهم و نصیب ما بوده؟
دشتی: از برشت خیلی زیاد حرف زده میشود، اما تجربه ثابت کرده که ما پدیدههایی را که خیلی دربارهشان حرف میزنیم خوب نمیشناسیم. برشت پدیدهای نیست که تنها با حرف زدن بشود شناخت. پدیدهایست که باید در عمل درکش کرد. یک دورهای کسانی به سمت و سوی برشت میروند که رویکردشان رویکردی سیاسی و چپگراییست و برشت آمال و آرزوهای مربوط به نگرش سیاسیشان را تامین میکند. درمرحلهی بعد میرسیم به آدمهایی که تنها و تنها دائما در حال منتقل کردن یک تاریخچه از برشت به نسل بعد هستند. و در هیچ مقطعی ما نمیبینیم که برشت، خیلی مشخص و متمرکز، مورد بررسی و کنکاش اجرایی قرار بگیرد. ما بیش از هرچیز در رابطه با برشت نیاز به این داریم که بتوانیم به ادراک اجرایی ازش برسیم و چون به ادراک اجرایی ازش نمیرسیم، همچنان به حرفزدنهای تکراری ادامه میدهیم و اگر این حرفزدنها ادامه پیدا بکند، تا نیمقرن دیگر هم باز دیدگاه جدیدی راجع به برشت طرح نخواهد شد.