1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«حاکمیت در پی احزاب دست‌نشانده است»

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

حملات جریانات اصولگرای تندرو به دو حزب اصلاح‌طلب جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در حال افزایش است. سراج‌الدین میردامادی معتقد است که حاکمیت ایران در پی حذف کامل این احزاب از عرصه سیاسی است.

https://p.dw.com/p/NC1t
عکس: picture-alliance / dpa / DW-Montage

رهبر جمهوری اسلامی ایران پیش از این گفته بود که برخی شخصیت‌ها و جریانات سیاسی در حوادث پس از انتخابات صلاحیت خود را برای حضور در نظام سیاسی از دست داده‌اند. مدتی پس از این اظهارات، کمیسیون احزاب مجوز فعالیت دو حزب شاخص اصلاح‌طلب را لغو کرد؛ امری که با اعتراض فعالان اصلاح‌طلب روبرو شد. سراج‌الدین میردامادی، خبرنگار مقیم پاریس، می‌گوید، حکومت ایران سال‌هاست که می‌خواسته این احزاب را حذف کند، اما تاکنون شرایط ‌‌‌‌‌‌‌آن مهیا نشده بود.

دویچه وله: آقای میردامادی، آیا فکر می‏کنید در حاکمیت ایران، اراده‏ای برای حذف احزاب اصلاح‏طلب و جلوگیری از فعالیت قانونی این احزاب وجود دارد؟

سراج‏الدین میردامادی: این اراده بی‏شک وجود داشته و دارد، ولی حاکمیت بیشتر به این فکر می‏کرده که چگونه می‏تواند این اراده را عملی کند و سعی می‏کرده علل و عواملی را فراهم بیاورد تا بتواند به طور کلی انتقاد از حاکمیت را و به ویژه احزاب منتقد حتی در چهارچوب حاکمیت را که دارای شناسنامه و پروانه‏ی فعالیت هستند، از گردونه‏ی فعالیت بیرون کند.

به‏طور مشخص حاکمیت همواره تلاش می‏‏کرد، احزابی مانند حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سایر احزاب اصلاح‏طلب را که سعی می‏کردند در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی با داشتن پروانه‏ی فعالیت سیاسی، به سیاست‏ورزی و نقد حاکمیت، به ویژه رهبری و دولت بپردازند، از صحنه‏ به‏در کند.

سراج‌الدین میردامادی
سراج‌الدین میردامادیعکس: Irani

این اراده‏ قبلا هم وجود داشته، ولی تا به امروز حاکمیت نتوانسته بود حلقه‏ی نهایی این برنامه و پروژه را عملی کند که به نظر می‏رسد این روزها در پی عملی کردن آن حلقه‏ی نهایی است.

به دلیل اینکه این احزاب از قبل هم رسانه‏ای نداشتند، طی ۹ ماهه‏ی اخیر حتی ساختمان‏های‏شان هم پلمب شد، اکثر اعضای مرکزی این احزاب در زندان بودند و عملاً امکان فعالیت نداشتند.

نایب رییس مجلس شورای اسلامی، آقای باهنر، بحث حذف احزاب اصلاح‏طلب را اساساً رده کرده است. ایشان معتقد است، اصلاح‏طلب‏ها و اصولگراها از اول انقلاب با هم همکاری داشته‏اند و در فضای سیاسی با هم رقابت می‏کرده‏اند. ایشان می‏گوید که بحثی برای حذف اصلاح‏طلب‏ها در میان نیست. این اظهارات آقای باهنر با رفتاری که حاکمیت در قبال احزاب اصلاح‏طلب دارد انجام می‏دهد، متفاوت نیست؟

به نظر می‏رسد که همین‏طور باشد. مضافاً بر اینکه خود آقای باهنر در دسته‏بندی‏های درون اصولگرایان، به اصولگراهای میانه‏رو و حتی در مقاطعی تا حدودی به خط آقای هاشمی هم نزدیک بوده و هست. در نتیجه، اظهارات ایشان نمی‏تواند بیانگر نگاه حاکمیت باشد.

علاوه بر این، ما شاهد بوده‏ایم که این همکاری، همراهی و همدلی، برای کار سیاسی در عمل وجود نداشته است و گرایشی که حاکمیت را در اختیار داشته، حتی زمانی که در مصدر دولت هم نبوده، سعی می‏کرده دیگر احزاب منتقد را با چالش مواجه کند، به دادگاه بکشاند، روزنامه‏های‏شان را ببندد و یا اعضای آنان را دستگیر کند.

این نگاه در طول ۲۱ سال رهبری آقای خامنه‏ای و هم‏چنین در طی ۵ سال استقرار دولت آقای احمدی‏نژاد همواره وجود داشته است. آنچه آقای باهنر می‏گوید، شاید آرزوی قلبی ایشان بوده، اما در عمل آن را مشاهده نکرد‏‏ه‏ایم.

پس از اعلام انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مباحثی تحت این عنوان مطرح شد که برخی جریانات تلاش می‏کنند اصولگرایان منتقد را جایگزینی برای احزاب اصلاح‏طلب معرفی کنند. به نظر شما، چنین امری تا چه حد در فضای سیاسی امروز ایران امکان‏پذیر است؟

احتمال آن زیاد است؛ به دلیل اینکه بالاخره حاکمیت نمی‏خواهد فضای در ظاهر تک‏حزبی‏ای مانند شوروی سابق را که تنها حزب مجاز حزب کمونیست بود، به نمایش بگذارد.

حاکمیت امروز توان آن را ندارد که چنین فضایی را بوجود بیاورد، در نتیجه تلاش می‏کند احزاب منتقد، اما وفادار به خود را – یا بهتر است بگوییم در ظاهر منتقد، ولی در واقع سرسپرده و وفادار خود را- ایجاد کند، از آن‏ها حمایت کند و سعی کنند به ظاهر هم که شده، اختلاف‏نظرها در یک سری جزییات را برجسته کند و اعلام کند این‏ها احزاب منتقد هستند.

هم‏زمان با حذف اصلاح‏طلبان که انتقادات جدی‏ای به حاکمیت و راس نظام داشتند، ولی سعی می‏کردند در چهارچوب قانون اساسی فعالیت کنند، می‏خواهند یک جریان سیاسی دیگر را با تابلوی منتقد، اپوزیسیون و مخالف وارد عرصه‏ی سیاسی کنند. در حالی که در پس پرده، اختیار این احزاب دست خودشان است و عملا هیچ فضای آزادی ایجاد نشده است. تنها سعی می‏کنند دکور و ویترین فضای سیاسی جامعه را به‏گونه‏ای ترسیم کنند که تک‌حزبی بودن، بسته بودن فضا و اختناق، خیلی به اذهان عمومی داخل و خارج کشور متبادر نشود.

فکر نمی‏کنید، سرنوشت امروز اصلاح‏طلب‏ها روزی گریبان‌گیر همین جریانات اصولگرای میانه‏رو نیز بشود؟

بی‏تردید همین‏طور است. بسته به میزان سرسپردگی احزاب به حاکمیت و یا فاصله گرفتن و انتقاد آن‏ها از رأس حاکمیت، حتی اگر این تفاوت‏ها اندک باشد، حتی اگر به مسائل سیاسی مربوط نباشد و به مسائل اجتماعی و اقتصادی برگردد، این حذف دامن همه را خواهد گرفت.

ماشین حذف در دهه‏ی ۶۰ گریبان بخشی از احزاب ملی، احزاب چپ و سایر نیروهای منتقد را گرفت و همین‏طورجلو آمد تا جایی که احزاب و نیروهای سیاسی‏ای که در انقلاب بهمن ۵۷ پشت سر رهبران بودند و انقلاب بر روی گرده‏ی آن‏ها پیروز شد، به مرور از قطار پیاده شدند و از صف حامیان نظام جدا شدند.

طبعاً اصلاح‏طلب‏ها آخرین گروهی نخواهند بود که از قطار فعالیت شناسنامه‏دار مجاز قانونی نظام جمهوری اسلامی پیاده می‏شوند و خود این درسی است برای سایر احزابی که با تابلوی اصول‏گرایی یا تابلوی اصول‏گرایی میانه‏رو و یا هر اسم دیگری، تلاش می‏کنند فعالیت سیاسی مجاز داشته باشند. روزی این حذف گریبان آن‏ها را نیز خواهد گرفت.

مصاحبه‌گر: مهدی محسنی

تحریریه: بابک بهمنش

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه