1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
تاریخ

جستارگر زبان و فرهنگ

۱۳۹۹ دی ۲۰, شنبه

۲۰ دی ۱۳۰۴؛ ۹۵ سال پيش در چنين روزی شاهرخ مسكوب در بابل زاده شد: "جوان بودم و می‌خواستم دنيا را عوض كنم اما دنيا مرا عوض كرد".

https://p.dw.com/p/3niQk
Iran Shahrokh Meskoub, Literaturwissenschaftler
عکس: Shahrwand

پدر شاهرخ مسكوب كارمند دولت بود و كودك بود كه او را به اصفهان برد.

۱۶ ساله بود كه پدر را از دست داد و مادرش او و خواهران و برادرش را بزرگ كرد:

"از كلاس پنجم ابتدايی ميل به خواندن در من بيدار شد و بعد تبديل شد به يك ميل خيلی شديد".

در دبيرستان عضو تيم فوتبال بود و زورخانه هم می‌رفت. همان جا از طريق مرشد زورخانه با فردوسی آشنا شد و ديگر شاهنامه‌پژوهی را رها نكرد:

"مرشد حسن آدم بيسوادی بود. فقط ۵۰  یا۶۰ بيت شاهنامه را حفظ بود ولی حالش را حس می‌كرد. فردوسی را مديون او هستم و خيلی چيزها را مديون فردوسی".

۲۰ ساله بود كه به دانشكده حقوق دانشگاه تهران راه يافت و همانجا عضو حزب توده ایران شد.

از آنجا كه زبان‌های انگليسي، فرانسه و آلمانی می‌دانست، نخستين كارهای نوشتاری‌اش تفسير اخبار خارجی برای روزنامه "قيام ايران" بود.

۲۹ ساله بود كه پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگير شد و ۲۶ ماه گرفتار زندان و شكنجه بود.

در همانجا از حزب توده بريد:

"گزارش خروشچف به كنگره بيستم و جنايات استالين را خواندم، بعد ماجرای (سركوب جنبش) مجارستان پيش آمد و مرا زير و رو كرد".

او تا بروز انقلاب ۵۷ در سازمان برنامه و بودجه كشور كار می‌كرد و يك سال پس از انقلاب به پاريس مهاجرت كرد.

۳۸ ساله بود كه نخستين اثر پژوهشی ماندگارش "مقدمه بر رستم و اسفنديار" را به چاپ رساند:

"در حقيقت اين كار در آنجا (زندان) نوشته شد. بعد كه بيرون آمدم پس از چند سال روی كاغذ آمد. امروز ما به فراخور زندگی و روزگارمان از رستم و اسفنديار چيزی می‌فهميم. درد مشترك ما با آنان چيست؟".

پس از آن چند اثر ماندگار پيرامون شاهنامه نگاشت كه افزون بر گيرايی و شيوايی نثر، تفسيرهای نوين گزينه‌گويه‌واری در بر دارند. جستارهای او همان هستند كه در غرب به آن مقاله یا Essay می گويند:

"كارشناس به هيزم و خاكستر توجه دارد، جستارنويس به آتش".

او افزون بر ترجمه چند تراژدی يونان باستان، با وجود زندگی سخت در تبعيد، آثار ماندگاری پيرامون شاهنامه، در زمینه حافظ‌شناسی و در عرصه زبان و هويت فرهنگی نوشت و نگاشت:

"كار نوشتن رفتن در تاريكی است. كشف ندانسته‌هاست".

شاهرخ مسكوب پس از چند ماه بیماری در ۷۹ سالگی در پاریس درگذشت.