توانخواهان ذهنی در آلمان و ایران
۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبهدر آلمان در اغلب آگهیهای استخدام نوشته میشود:«افراد معلول در صورت برخورداری از تخصص و توانایی برابر با سایر متقاضیان، از اولویت برخوردارند.» بر اساس قانون، پنج درصد ظرفیت استخدامی مراکز دولتی و خصوصی آلمان برای افرادی در نظر گرفته شده است که ناتوانی جسمی دارند.
بنا بر آمار سازمان جهانی بهداشت بيش از ۶۰۰ ميليون نفر از ساكنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلوليت هستند. در آلمان ۸،۶ میلیون نفر معلول هستند. رقمی که حدود ۱۰ درصد جمعیت کل کشور میشود. در ایران این رقم به ۱۲ درصد میرسد.
سهیل معینی، مشاور وزیر رفاه در امور معلولان درسال ۸۵، میگوید قانون اختصاص ظرفیت مشخص برای استخدام معلولین سال ۸۳ در مجلس ایران هم تصویب شده است. بر اساس این قانون ۳ درصد از ظرفیت استخدام دولتی به توانخواهان اختصاص دارد.
سهیل معینی میگوید:« اما این مشکلی را حل نمیکند. استخدام دولتی در حال کاهش است. در نتیجه این ۳ درصد رقم بسیار ناچیزی میشود. دولت میبایست بخش خصوصی را به استخدام معلولان ترغیب کند.»
جای معلولان ذهنی در بازار کار کجاست؟
در کشورهای اروپایی از جمله آلمان، کارفرمایی که متقاضی معلول را استخدام میکند از معافیت مالیاتی بهرمند میشود. در نتیجه حقوق کارمند معلول به نوعی از بودجه دولتی هزینه میشود. شرکتهای خصوصی در ایران اما از چنین امتیازی برخوردار نیستند. از سوی این دیگر این قانون شامل افرادی میشود که ناتوانی جسمی دارند. جای معلولان ذهنی در بازار کار کجاست؟
در آلمان بیش از ۲۵۰ هزار نفر از معلولان ذهنی در«کارگاههایی برای توانخواهان» مشغول کارند. در سطح کشور ۷۰۰ کارگاه از این دست وجود دارد.
یوهانس رتز ۳۱ ساله در یکی از این کارگاهها در منطقه ایفل در ایالت نوردراین وستفالن مشغول به کار است. او که از سیزدهسال پیش کار خود را با عشق و علاقه در این کارگاه چوب انجام میدهد، میگوید: «معلومه! واقعأ حس خوبی دارم. همکاران خوبی دارم، از کار کردن با هم لذت میبریم. کار کردن خیلی بهتر از وقت تلف کردن در خیابان است.»
در این کارگاه، ۲۵۰ معلول ذهنی مشغول کار هستند. یورگن باور مدیر کارگاه توضیح میدهد که کار کارگران او به هیچوجه سادهای نیست. وی میگوید:« کارگران اینجا هم باید از نظر بدنی روی فرم باشند و هم خیلی مراقب. کارگران ما مدتها آموزش دیدند. این کاری نیست که کارگر از امروز به فردا در آن مهارت پیدا کند.»
آموزش رشتههای فنی و حرفهای و مناسب، گام نخست
تعداد کارگران کارگاه چوببری ایفل در بیست سال گذشته پنج برابر شده است. کارگران دورههای طولانی آموزشی را پشت سرگذاشتند. هزینههای آموزشی هم از طریق بودجه دولتی، توسط صندوق هزینههای اجتماعی ایالت پرداخت میشود.
سهیل معینی با اشاره به اینکه در سالهای اخیر معلولان جسمی در ایران از فرصتهای بیشتری برای ادامه تحصیل در زمینه آموزش عالی بهرهمند شده و از وضعیت نسبتأ خوبی در این زمینه برخوردارند، در مورد معلولان ذهنی در ایران میگوید:«دولت مکلف است از افراد معلول حمایت کند. اما معلولین ذهنی آموزشهای لازم را در حدی که باید دریافت نمیکنند. افراد معلول باید آموزشهای فنی و حرفهای ببینند که بتوانند وارد بازار کار شوند.»
بهرمند نبودن از آموزش کافی امکان مشارکت و برقراری رابطه اجتماعی را سختتر میکند. هر چه فرصتها محدودتر میشوند شکاف میان فرد معلول و محیط اطراف او هم عمیقتر میشود. یوگن باور مدیر کارگاه چوب شهر کوچک آیفل این مسئله را به سادگی شرح میدهد: «بینید در این شهر کوچک روز که آغاز میشود هرکسی دنبال کار خودش میرود. پدر خانواده سرکار میرود، مادر خانواده سرگرم کار خود میشود. خواهر و برادرها هر کدام پی کار خود میروند. برای عضو معلول خانواده هم همینقدر مهم است که سرکار رود و همین مسئله است که مایه افتخار ماست. کارگران ما احساس میکنند که مثل دیگران هستند. تمام تلاش ما هم این است که در محیط کار جو مناسبی برای آنها فراهم کنیم تا خود را مثل دیگران احساس کند.»
حقوق ماهانه کارگران این کارگاه دسترنج خود آنهاست. مدیر کارگاه توضیح میدهد کاری که کارگران تحویل میدهند با کار کارگران "غیرمعلول" تفاوتی ندارد. در این کارگاه هم همه قوانین معمول کار حکمفرماست. کارگران هفت تا هشت ساعت در روز کار میکنند. یورگن باور میگوید:«من دوست داشتم که میتوانستیم حقوق بیشتری به آنها پرداخت کنیم.»
"صدای اقلیت یک جامعه باید شنیده شود"
روز سوم دسامبر روزجهانی معلولان است. در ایران هم نهادهای مربوطه برای این روز برنامههای ویژهای تدارک دیدهاند. سهیل معینی که خود نابیناست رئیس هیئت مدیره "انجمن باور" است؛ انجمنی که یکی از بزرگترین انجمنهای اینترنتی در حوزه امور معلولان در ایران محسوب میشود. او در مورد شرایط معلولان در ایران، یادآوری میکند که چاره کار فرهنگسازی است و نه سالی یکبار برنامههای ویژه.
معینی میگوید:« ما قطعأ ما در ابتدای راه هستیم. به نظر من بر عهده خود افرادا معلول است که حاضر شوند و از خود بگویند. رسانهها هم باید به تعهد خود در قبال جامعه وفادار بمانند و مشکلات پنهان گوشه و کنار جامعه رابه تصویر بکشند. صدای اقلیت باید شنیده شود، صدای اکثریت که همیشه حاضر است. ما هم باید از ابزار رسانههای استفاده کنیم. این حق ماست.»