1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تعصبات سیاسی، سرچشمه خشونت در آریزونا

Daniel Scheschkewitz/AA/MM۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

جوانی که با شلیک گلوله در ایالت اریزونا ۶ نفر را به قتل رساند و ۱۳ نفر، از جمله یک نماینده حزب دموکرات را زخمی کرد، فردی روان‌پریش خوانده شده است. اما تکرار چنین حوادثی از سستی پایه‌های مدارای سیاسی در آمریکا خبر می‌دهد.

https://p.dw.com/p/Qq94
مکانی که گابریل گیفوردز، نماینده حزب دموکرات هدف تیراندازی قرار گرفت.
مکانی که گابریل گیفوردز، نماینده حزب دموکرات هدف تیراندازی قرار گرفت.عکس: AP

در گزارش مقامات پلیس از "اقدام فردی یک آدم روانی" سخن رفته است. اما این دیدگاه برای توجیه اقدام قهرآمیز یک جوان ۲۲ ساله کافی نیست و ضرورت دارد به شرایط اجتماعی بروز چنین حوادثی توجه کرد. واقعیت این است که گفتمان سیاسی در ایالات متحده از چندین سال پیش به تعصب و نفرت آلوده شده است.

در دهه ۱۹۶۰ تعصب نژادی آمریکا را به آستانه‌ی جنگ داخلی کشانده بود. باندهای کوکلوکس‌کلان هر روز در گوشه‌ای به سیاه‌پوستان و مدافعان حقوق آنان حمله می‌کردند. این کارزار سرانجام به قتل مارتین لوتر کینگ، مدافع فعال حقوق اقلیت‌ها، منتهی شد.

مرگ جان اف کندی، رئیس جمهوری و برادرش سناتور رابرت کندی نیز تنها در بستر فضایی قابل‌توضیح است، که در آن پایه‌های مداراجویی بی‌نهایت سست شده باشد.

با گذشت چهار دهه از آن روزگار، آمریکا بار دیگر در چنبره تعصب و نابردباری گرفتار است. فریاد خشم و نفرت از تمام بلندگوهای رسمی و غیررسمی، فضای خصوصی و حوزه عمومی، به آسمان بلند است.

وحدت نیروهای افراطی

از سال ۲۰۰۸ و با پیروزی باراک اوباما، سیاه‌پوستی از حزب دموکرات، در انتخابات ریاست جمهوری، تمام اردوی متعصبان افراطی با خشم و نفرتی روزافزون کنار هم قرار گرفتند. این تحرکات در ایالت‌های جنوبی آمریکا آشکارتر است.

در ایالت آریزونا در امتداد مرز مکزیک، اهالی راست‌گرا با تشکیل باندهایی بیرحم و خشن "مرزبانی" را در دست خود گرفته، از ورود مهاجران غیرقانونی به کشور جلوگیری می‌کنند. در این ایالت خشم و خشونت بیداد می‌کند. در فضایی که حرمت انسانی و موازین حقوق بشر هیچ ارزشی نداشته باشد، طبیعی است که سیاستمداران حزب دموکرات هم نمی‌توانند از جان خود ایمن باشند.

اما نباید گمان برد که تنها دارو دسته‌های پراکنده و محافل واپس‌گرا به فضای تعصب سیاسی دامن می‌زنند. جورج بوش، رئیس جمهور پیشین و دستیار او دیک چنی نیز از نفرت و تعرض مخالفان سرسخت حمله آمریکا به عراق در امان نبوده‌اند. واقعیت این است که افراط و تعصب در تمام عرصه‌های زندگی سیاسی آمریکا شدت گرفته است.

بحث و گفت‌وگوی سیاسی در بسیاری از محفل و رسانه‌ها به حملات لفظی بدل شده است. دشنام‌گویی و شعارهای تعصب‌آمیز هم در فضای مجازی جاری است و هم در تریبون‌های سیاسی. کافی است به تبلیغات "تی پارتی" و سخنرانی‌های ستاره‌ی آنها سارا پلین گوش بدهیم.

گلوله‌هایی که در ایالت آریزونا به سوی خانم گابریل گیفوردز، نماینده حزب دموکرات در کنگره و چند نفر دیگر شلیک شد، بی‌تردید آمریکا را به سکوت و حیرت فرو برده است. اما بعید می‌نماید که این رویداد غم‌انگیز بتواند در دگرگون ساختن فرهنگ سیاسی در این کشور مؤثر باشد.