هشتم دسامبر مصاف است با سالروز مرگ جان لنون، یکی از چهرههای اسطورهای عالم موسیقی که در این روز به ضرب گلوله یکی از طرفدارانش به قتل رسید. شاید کمتر هنرمند و خوانندهای توانسته باشد تا این شدت و اندازه زندگی و اندیشه نسل جوان را تحت تاثیر قرار دهد.
لنون شیفته صلح بود. ترانه "تصور کن" (imagine) که در سال ۱۹۷۱ انتشار یافت، به خوبی بازتابنده این اندیشه است. ترجمهای از این ترانه از بهنام باوندپور:
«تصور كن»
تصورشو بكن نه بهشتى در ميون باشه نه دوزخى
تصورش سخت نيست
بالا رو كه نگاه كنى فقط آسمونو ببينى و
مردمو كه فقط واسه امروز زندگى كنن
تصورشو بكن كشورى در ميون نباشه
تصورش سخت نيست
تصورشو بكن چيزى نباشه كه بخاطرش بميرى يا بكشى
حتا هيچ دينى هم وجود نداشته باشه
تصورشو بكن مردم عمرشونو در صلح سر كنن
شايد بگى خيال مىبافم ولى من تنها نيستم
آرزوم اينه كه تو هم يه روزى بپيوندى به ما و
همه دنيا يكى بشه
دنيايى بدون مالكيت رو تصور كن
مىتونى تصور كنى؟
دنيايى بدون گرسنگى، بىحرص و طمع
يگانگى آدما رو تصور كن
تصور دنيايى رو بكن كه همه يه سهمى توش دارن
شايد بگى خيال مىبافم ولى من تنها نيستم
آرزوم اينه كه تو هم بپيوندى به ما و همه دنيا يكى بشه