1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ترس ثروتمندان ایرانی از طغیان تهی‌دستان

۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

اقتصاد ایران به رغم درآمدهای هنگفت نفتی، به سراشیب افتاده است. طبقه متوسط، روز به روز فقیرتر می‌شود. ثروتمندان، معتاد به قرص‌های آرام‌بخش، به سراغ روان‌کاوان می‌روند و از قیام تهی‌دستان می‌ترسند.

https://p.dw.com/p/FLVa
عکس: Picture-Alliance /dpa/AP/DW

این مقدمه گزارشی است که احمد طاهری روزنامه‌نگار ایرانی مقیم آلمان، از مشهد برای روزنامه فرانکفورتر آلگماینه فرستاده و در شماره یکشنبه ۱۴ سپتامبر آن انتشار یافته است. احمد طاهری، از دهها سال پیش، با معتبرترین روزنامه‌های آلمان، اتریش و سویس همکاری دارد.

گزارش با اشاره به نومیدی مردم ایران از سیاست آغاز می‌شود: «از محافل سیاسی که بگذریم، هیچکس به رویدادهای سیاسی تهران علاقه نشان‌نمی‌دهد. دسترسی به نان روزانه، تنها مشغولیت مردم است و واژه‌ای که بیش از همه به کار برده می‌شود، تومان، یعنی پول رایج. در نماز جمعه، هنگامی که امام جمعه سخن می‌راند، این واژه به گوش می‌خورد. در بهشت‌رضا، بزرگترین گورستان مشهد، زنان، پوشیده در حجاب اسلامی افراطی، بر سر پول با یدیگر دعوا می‌کنند. از زمانی که احمدی‌نژاد به قدرت رسیده، اقتصاد ایران به سراشیب افتاده است. در حالی که او در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود پول نفت را بر سر سفره تهی‌دستان ببرد، این سفره‌ها هیچوقت به اندازه امروز خالی نبوده است».

تیره‌روزی حقوق‌بگیران

به گزارش طاهری، بیش از همه این صاحبان درآمدهای ثابت‌هستند که از شرایط وخیم اقتصادی رنج می‌برند. او می نویسد: « در حالی که نرخ مواد غذائی ظرف سه سال گذشته دست کم سه برابر شده، حقوق کارمندان دولت فقط اندکی افزایش یافته است. به این دلیل، بسیاری از زنان و مردان، ناچار شده‌اند کار دومی را پیشه کنند. کسی که دارای اتومبیل شخصی است، این امتیاز را دارد که می‌تواند بعد از کار اصلی مسافرکشی کند».

در جوانی آموزگار، در بازنشستگی "واکسی"!

گزارشگر فرانکفورتر آلگماینه، به عنوان نمونه از معلم بازنشسته ۷۰ ساله‌ای می‌نویسد که در برابر یک مرکز خرید مشهد کفش‌های خریداران را واکس می‌زند و از او نقل می‌کند: « ۳۵ سال در دبستان به بچه‌ها خواندن و نوشتن آموختم. اما پس از بازنشستگی، حقوقم نه برای زندگی کافی بود و نه برای مردن. خوشبختانه آپارتمانی در حاشیه شهر دارم، وگرنه، مجبور می‌شدم با دست‌های خودم قبرم را بکنم».

پول نفت کجا می‌رود؟

احمد طاهری، در محوطه دانشگاه مشهد، با بهروز دانشجوی ادبیات فارسی برخورد می‌کند. بهروز به او می‌گوید: «پول نفت ما را به عرب‌های لعنتی می‌دهند». اما دوست او کاوه اعتراض می‌کند و می‌گوید: « این شایعات را دولت خودش پخش می‌کند. در حقیقت، پول نفت یا به جیب خودشان می‌رود و یا در اختیار طرفدارانشان و نهادهای مذهبی قرار می‌گیرد که در روستاهای دورافتاده مسجد بسازند».

رواج داروهای ضدافسردگی

در برابر این پرسش که آیا احمدی‌نژاد خودش هم فاسد است یا نه، یک دانشجو پاسخ می‌دهد: « نه. رئیس‌جمهور دنبال شهرت است، نه پول». این تنها تهی‌دستان و افراد طبقه متوسظ نیستند که از سیاست‌های اقتصادی ماجراجویانه احمدی‌نژاد رنج می‌برند. آینده نامعلوم، از اطمینان ثروتمندان نیز به پولشان کاسته است. بر مرکز خرید سجاد که همه چیز در آن پیدا می‌شود، کسادی حاکم است و تنها داروخانه‌ها هستند که همواره رونق دارند: انسان‌ها صف بسته‌اند. دیازپام و سایر آرام‌بخش‌ها، از بالاترین فروش برخوردارند. همچنین داروهای ضدافسردگی. این‌ها را ایرانی‌ها مشت مشت می‌بلعند. یک زن میانسال می‌گوید: « بدون این‌ها جمهوری اسلامی را نمی‌شود تحمل کرد».

هراس و فرار ثروتمندان

گزارشگر فرانکفورتر آلگماینه، در بخش پایانی گزارش خود، با اشاره به افزایش دائمی تعداد مطب‌های روانکاوان و روانشناسان در مشهد، از ترسی می‌نویسد که بر ثروتمندان غلبه دارد. آن‌ها می‌ترسند که به زودی تهی‌دستان سر به شورش بردارند. بسیاری از آنان مایلند همه چیز خود را بفروشند و به خارج مهاجرت کنند. اما بازار مستغلات و مسکن، از یک سال پیش دستخوش رکود شده است.

جواد طالعی