ترانهخوان بومیان سرزمین سبز
۱۳۹۹ دی ۲۲, دوشنبه"آسمان آتش به جان است
او مگر از عاشقان است
آفتاب خیزان است"
احمد عاشورپور در سال ۱۲۹۶ در غازیان انزلی زاده شد: «خانواده ما در اصل دهقان بودند، ولی از دِه به غازیان آمدند و پدرم یک دکان بقالی باز کرد. او اول مرا به مکتب فرستاد. معلم ما خانمی بود که خواندن قرآن و جزوه را میآموخت. البته اندکی روخوانی فارسی هم یاد گرفتیم. یک سال به این مکتب رفتم.»
دبستان را در "مدرسه شورویها" و دبیرستان را در بندر انزلی به پایان رساند: «کلاس ۱۱ بودم. معلم غایب بود. تصنیف "از جور فلک مرا دلی خرم نباشد" از روحانگیز را سه بار خواندم و بچهها مرا سر دست بلند کردند. آن روز فهمیدم انگار صدایم بد نیست.»
۲۲ ساله بود که با الهام از همان تصنیف روحانگیز ترانهای ساخت و با کند و کاو در دیوان غزلیات مولوی وزن و قافیه آموخت: «در آن دوران مهاجرین صفحات ۷۸ دور میفروختند. آن آهنگهای محلی و اپرایی ترکی را بعدها در دانشکده یا در کنسرتهایی به نفع شیر و خورشید انزلی
اجرا کردم. ترانههایی هم از روسی ترجمه کردم و چند آهنگ مثل "مهتاب بندر پهلوی" یا آهنگی به نام "رامپای" ساختم.»
۲۳ ساله بود که نخستین ترانه گیلکیاش "می جانمه حاجخنمی" را در دانشکده کشاورزی و کنسرتها خواند که از شخصی به نام "سروان نوشین" شنیده بود.
پس از آن روی آهنگهای آذری و روسی مانند "والس هارمونیکا" شعرهای فارسی و گیلکی میگفت و میخواند. سپس به سراغ ترانه ها و درونمایههای بومی رفت. برای نمونه ترانه "اوهوی مار" (ای مادر) کلام نداشت و او خودش شعر آن را گفت و ضبط و اجرا کرد.
او بیش از ۶۰ ترانه خوانده و ضبط کرده و یکی از علتهای آوازه بلندش اجرای ترانههای گیلکی با شعرهای فارسی است که خودش میگفت:
"خواندن شعر گیلکی را به طور حرفهای من متداول کردم. اولین صفحه را سال ۱۳۲۶ پر کردم.»
۲۶ ساله بود که مهندس شد و در وزارت کشاورزی به کار آغاز کرد. همزمان عضو حزب توده شد و با اجرای برنامههای هنری برای حزبش تبلیغ میکرد.
۳۶ ساله بود که با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگیر و به مدت دو سال زندانی و به جزیره خارک تبعید شد.
او پنج سال با رادیو ایران همکاری داشت و ترانههای ماندگاری مانند "جان مریم"، "کوراشیم" و "نازنین همسرم" را ضبط کرد که آخری از اپرای کر اغلو اقتباس شده بود.
احمد عاشورپور در ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.