تايلند و ترس روزافزون از اسلامگرايان افراطى
۱۳۸۴ تیر ۲۸, سهشنبهخشونت به جزئى از زندگى مردم تايلند تبديل شده و مدتهاست كه جنوب اين كشور ناآرام و آشوب زده است. در اين منطقه از ژانويه سال ۲۰۰۴ ميلادى تاكنون حدود ۸۰۰ نفر كشته و بيش از هزار نفر زخمى شدهاند. دولت تايلند سعى كرده با توسل به زور، صلح را به اين منطقه برگرداند. تلاشى كه تنها مردم بىگناه را به خون كشانده و فرجامى نداشته است.
به گفتهى Farisch Noorفريش نور، يكى از فعالان حقوق بشر و انديشمند سياسى اهل مالزى: زمانيكه تاكسين شيناواترا، نخست وزير تايلند به قدرت رسيد سعى كرد تا دو مشكل عمده را از ميان بردارد. وى ماموريت خود را تخريب كارتلهاى اعتياد و از بين بردن مقاومت مسلمانان جنوب تايلند ناميد. جنگ عليه مافياى اعتياد هزاران كشته به جاى گذاشت. با وجود مخالفت مدافعان حقوق بشر با حملات خشونتبار دولت، مردم از آن راضى بودند و كشتگان بسيار را گواه قدرت رژيم مىدانستند. پس از آن توجه تاكسين بيشتر معطوف جنوب كشور شد، جايى كه در آن عمدتا مسلمانانى زندگى مىكنند كه با جنايت ميانهاى ندارند. منطقهاى كه افزون بر اين دژ حزب دمكراتيك مخالف دولت نيز محسوب مىشود و نيز در استان پاتانى واقع در آن، فعاليتهاى شبهنظاميان جوان و تندروهاى مسلمان مزيد بر علت شده است.
كسى نمىداند كه شبهنظاميان كجا آموزش نظامى گرفتهاند. پليس تايلند در تلاش براى تسلط بر اوضاع، مدارس مذهبى را هدف خود قرار داد و برخى از مدرسان را بازداشت كرد. مردم در اعتراض به اين بازداشتها دست به اعتراض زدند كه به آن با گلوله و كشتار پاسخ داده شد. فريش نور حيرتزده از اين كشتار مىافزايد: معلمان مذهبى اين مدارس، اسلام ميانهرو و سنتى را تدريس مىكنند. آنان هرگز نخواستند از تعبيرهاى عربها از اسلام پيروى كنند. اگر چه اسلام مورد آموزش آنان غير مدرن و محافظهكار است، ولى با خشونت هم سر و كارى ندارد.
علاوه بر اين جنوب تايلند بىقانون و پناهگاهى براى كمونيستهاى سابق مالزى است. جنگلهاى اين مناطق در دهههاى شصت و هفتاد مخفىگاه جدائىطلبان بود. درست به همين خاطر است كه دولت تايلند بيشتر فعاليت پليسهاى مخفى خود را در اين منطقه متمركز كرده. با وجود اين حملات خشونتبار تمامى ندارد.
فريش با اشاره به حمله تروريستى بالى مىافزايد: پس از اين حمله سئوال اصلى اين بود كه عامل آن كيست و از كجا تامين مالى شده است. شورشيان امروز ديگر جدائىطلبان دهههاى ۶۰ و ۷۰ نيستند كه براى استقلال استان پاتانى مىجنگيدند. آنان جوانانىاند فاقد ثروت كه با سلاحهاى بسيار ابتدايى نه ماموران ارتش بلكه همسايگان و مردم عادى را هدف قرار مىدهند. قربانى حملات آنان غيرنظاميان، مغازهداران، كشاورزان فقير، معلمان و راهبان بوديستند. مشكل بزرگ هم اين است كه با اين گروه نمىتوان وارد گفتگوهاى صلح شد. جنوب تايلند فقير و مملو از فساد است. اينجا مكانى است براى سوء استفادههاى دستاندركاران و ماموران ارتش و پليس. نقض حقوق بشر با زندگى روزانه اين مردم گره خورده است. همه اينها به رويارويى مردم و دولت انجاميده. به همين دليل من فكر مىكنم كه اوضاع همچنان بر همين منوال باقى مانده و ماجراى حمله و كشتار هر روز تكرار خواهد شد.