بنیادگر خط در نقاشی
۱۳۹۹ شهریور ۱۰, دوشنبهمنصوره حسینی در خانواده فرهیختهای رشد کرد. ۱۰ ساله بود که پدرش برایش آموزگار خصوصی نقاشی گرفت، اما در دبیرستان نخست به عنوان شاعر مطرح بود.
۲۳ ساله بود که از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی فارغ التحصیل و چهار سال دبیر این رشته شد.
۲۸ ساله بود که به پایتخت ایتالیا رفت و آموزش نگارگری را در "آکادمی هنرهای زیبای رم" تکمیل کرد. دو سال پس از آن آثارش به دوسالانه ونیز راه یافتند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
او در نقاشیِ گلها، منظرهها و تکچهره ها از آموختههایش از شیوههای نگارگری نوین غربی بهره گرفته و در ترکیببندیهای انتزاعی و نیمهانتزاعی، گرایش آشکاری به استفاده از عناصر سنتی ایرانی مانند خط و منحنیهای موزون داشته است.
نخست با الهام از خط کوفی خط را یکی از عنصرها و ویژگیهای نقاشی خود کرد. نگارههایش گاه با خطهای منحنی موزون، نتهای یک سمفونی را تداعی میکنند.
آثار او در نمایشگاه های انفرادی و گروهی بسیاری در ایران، ایتالیا و چکسلواکی و یوگوسلاوی پیشین به نمایش درآمده و جایزه های متعددی مانند "جایزه نقاشان آسیایی" ایتالیا را به خود اختصاص دادهاند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
۴۵ ساله بود که داستان بلند "پوتین گِلی" را به چاپ رساند و تیزبینی و رنگآمیزی نگارههای خود را در واژگان هم نشان داد.
داستان از نگاه زنی نوجوان به آینه آغاز میشود و به همین ترتیب پایان مییابد. راوی موشکافانه درون زن را در هالهای از غبار شک و واقعیت تصویر کرده، ولی ابهام فراوان داستان از کشش و جان شخصیتها نکاسته است.
گویی خواننده مدتها با این زن آشنا است. هر نکته، هر اندازه کوچک و عادی، در این داستان با اهمیت است.
یک شالگردن سبز سیر با خالهای سفید، خود یکی از شخصیتهای زنده داستان میشود: «میدونم قیچی رو از کدوم قفسه پیدا کردم، موهامو از ته زدم. میخواستم بریزم تو پیت خاکروبه. ... چنگههای بلند موهامو دسته کردم، شونه زدم، یک روبان سفید و چند شاخه گل مصنوعی بهش بستم، از تو صندوق مادرم یک شالگردن ابریشمی سبز سیر پیدا کردم که خالخالهای سفید داشت، موها رو خوابوندم تو شالگردن. چه بستر قشنگی».
از آنجا که او هرگز حاضر به گفتوگو و تشریح آثار خود نبود، نمیتوان نظر روشنگرانه دقیقی درباره آثارش به ویژه نگارههای انتزاعی داد.
منصوره حسینی در ۸۵ سالگی در زادگاهش درگذشت.