1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

برای حفظ آبرو، "لطفاً مزاحم نشوید": گالری نماهای فیلم

FF/FW۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

نخستین فیلم سینمایی مستند‌ساز ُپرکار، محسن عبدالوهاب، با عنوان "لطفاً مزاحم نشوید"، برنده‌ی جایزه‌ی هفتمین دوره‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم دبی برای "بهترین فیلم‌نامه" در بخش مسابقه‌ی فیلم‌های آسیایی ـ آفریقایی شد.

https://p.dw.com/p/QmBC
نمایی از فیلم "لطفاً مزاحم نشوید"عکس: Mohammad Attebai/Iranian Independents
محسن عبدالوهاب در این فیلم اپیزودی کمدی، از همکاری هنرمندان باتجربه‌ای چون افشین هاشمی، باران کوثری و هدایت هاشمی سود برده است. در این سه اپیزود، دو زوج جوان و سالمند، و یک روحانی محضردار، نقش‌های اصلی را بازی می‌کنند. ناامنی و عدم اطمینان، خط سرخی است که داستان‌‌های این اپیزودها را به‌هم پیوند می‌زند.

رویدادهای فیلم، در یک روز اتفاق می‌افتند؛ ابتدا در چاردیواری یک خانه‌ی معمولی، سپس در خیابان‌های شهر شلوغ تهران و سرانجام، پشت درهای بسته‌ی ویلایی قدیمی. در اپیزود نخست، مردی، همسرش را به باد کتک می‌گیرد. در دومی، سارق زبردستی کیف روحانی محضرداری را با تیغ موکت‌بری پاره می‌کند و محتوایش را می‌دزدد. در اپیزود سوم، مرد معتادی با یک بچه‌ی شیرخوار، زنگ در ویلای زوج سال‌خورده‌ای را به صدا در می‌‌آورد و به بهانه‌ی تعمیر تلویزیون، قصد دارد به زور وارد حریم امن آن دو بشود.

ضدقهرمان‌های آبدیده

محسن عبدالوهاب که سال‌ها سابقه‌ی همكاری با کارگردان پرآوازه‌ی ایران، رخشان بنی اعتماد را در کارنامه‌ی فعالیت‌های هنری خود دارد، به این رویدادها به عنوان موضوع اصلی اپیزودهای فیلم "لطفاً مزاحم نشوید" نمی‌پردازد، بلکه آن‌ها را در حاشیه و حین بازگویی داستان مطرح می‌کند. برای عبدالوهاب، روابط و مناسبات بین انسان‌ها، هنگام رویارویی با این موقعیت‌های "استثنایی"، اهمیت بیشتری دارد. چون هنگام کنکاش در این روابط فرصت می‌یابد، جلوه‌های گوناگون شخصیت‌های پیچیده‌ی داستانش را به خوبی بپردازد و واکنش‌های نامتعارف آنان را قابل پذیرش بنمایاند. او در این کار، بسیار موفق است.

کریم‌زاده، مجری موفق برنامه‌ی پرمخاطب تلویزیونی "یک سبد ستاره"، در اپیزود نخست، از جمله‌ی این "ضدقهرمان‌ها" ست. او روشنفکرنمای "بی‌فرهنگی" ست که خود به کار و جملات قصار و قالبی‌ای که بینندگان برنامه را جذب می‌کند، اعتقادی ندارد و از سر فرصت‌طلبی و "حفظ مقام"، هم‌رنگ جماعت شده است. همسر کارآمد و موفق کریم‌زاده، روشنک، با این که دیگر تاب تحمل این "دودوزه‌بازی‌ها" را ندارد، با این‌حال قادر نیست او را به جستجو برای یافتن "هویت واقعی" خود تشویق کند: کریم‌‌زاده در انتهای بحثی‌طولانی در ابتدای فیلم، او را با مشت و لگد به سکوت وامی‌دارد...

Mohsen Abdolvahab
محسن عبدالوهاب، کارگردان فیلم "لطفاً مزاحم نشوید"عکس: Mohammad Atebbai/Iranian Independents

مونتاژ هوشمندانه

محسن عبدالوهاب، در فیلم خود، با این مسائل اجتماعی ـ فرهنگی جامعه‌ی امروز ایران، با نگاهی طنز‌آلود و انتقادی روبرو می‌شود. او در هر سه‌ اپیزود، با مونتاژی هوشمندانه و در کنار هم‌قرار دادن موقعیت‌های متضاد، (مونتاژ: سپیده عبدالوهاب)، لحظه‌های تلخ و مضحکی را می‌آفریند. ژست‌گرفتن کریم‌زاده در برابر دوربینِ دو دختری که "تصادفی با مجری محبوب خود" در فروشگاه لباس برخورد کرده‌‌اند و عکس گرفتن با آنان، از جمله‌ی این لحظات است؛ در این حال، روشنک روبروی آئینه‌ی اتاقک ُپرو، مشغول بررسی کبودی دردناک زیر چشم خود است! استدلال کریم‌زاده برای منصرف کردن روشنک از رفتن به دادسرا و ارائه‌ی شکایت علیه او، نیز یکی از دیالوگ‌های طنزآلود این فیلم است: «بابا، ترو خدا ول کن! از روز ازل مردا، زنارو زدند... خب‌، این تو خون ماست دیگه! بیا، آبروریزی نکن!»

عبدالوهاب، با ساختن فیلم کمدی "لطفاً مزاحم نشوید"، تلاش‌های دست‌اندرکارانی که برای "حفظ این آبرو" می‌کوشند، به سخره گرفته است.

برای پی‌بردن به داستان اپیزودهای فیلم و دیدن نماهای آن، روی نشانه‌ی » کلیک کنید:

Film Please do not disturb Iran Flash-Galerie
قصه‌ی اول، داستان زندگی خصوصی کریم‌زاده (افشین هاشمی) با همسرش روشنک، (باران کوثری) را بازگو می‌کند. کریم‌زاده مجری برنامه‌ی موفق تلویزیونی "یک سبد ستاره" است؛ مردی زبان‌باز و همه‌فن حریف که در مشاجره‌ای لفظی با همسرش، او را به باد کتک می‌گیرد، ولی بلافاصله از این کار پشیمان می‌شود و در صدد "عذرخواهی" بر‌می‌آید. روشنک، زن روشنفکری که از این عادت "قلدرمنشانه‌"ی کریم‌زاده به تنگ آمده، راهی دادسرا می‌شود تا از او شکایت کند. این اپیزود، در حینی که به تلاش‌های کریم‌زاده برای منصرف کردن همسرش می‌پردازد، جنبه‌های دیگر زندگی روزمره در تهران بزرگ و درگیری‌ها و مسائل روزمره‌ی مردم را هم نشان می‌دهد؛ از جمله پیدا کردن تاکسی...عکس: Mohammad Atebbai/Iranian Independents

Film Please do not disturb Iran Flash-Galerie
شخصیت اصلی اپیزود دوم، روحانی محضرداری است که در تاکسی‌ای عازم محل کار خود است. او مردی شهرستانی است که "مال و منالش" را در خراسان فروخته و در پی امرار معاش به تهران آمده است. این "آسید"، کاری به کار سیاست ندارد و در دفتر خود به امر ثبت معامله‌های خرید و فروش و ازدواج و طلاق مشغول است... ماجرای این روحانی با دزدیده‌شدن کیف او و پیداکردن رد دزد آغاز می‌شود و به خواندن روضه‌ی ابوالفضل از راه تلفن برای مادر سارق، پایان می‌یابد؛ دزد تنها به این شرط (روضه‌خوانی) حاضر می‌شود، اسناد مهم داخل کیف را برای آخوند بفرستد. ماجراهایی که در دفتر این محضردار رخ می‌دهند، دستمایه‌ی اصلی این اپیزود است. از جمله ماجرای پسرجوانی (عکس بالا) که به خاطر پول، می‌خواهد با زنی میان‌سال ازدواج کند، ولی روحانی حاضر نیست، صیغه‌ی این عقد را بخواند: «برو پسر، برو، یک دختر ترگُل ورگُل، هم‌سن خودت پیدا کن!»عکس: Mohammad Atebbai/Iranian Independents

Film Please do not disturb Iran Flash-Galerie
شخصیت اپیزود سوم، پیرزنی است که با محضردار روحانی در راه‌پله‌های دفترش، هنگام خواندن روضه‌ی ابوالفضل روبرو می‌شود. این پیرزن و شوهرش که دچار بیماری فراموشی است، به تنهایی در ویلایی مجلل زندگی می کنند و دائم در ترس و وحشت از "دزدها و آدم‌کش‌ها" که در لباس‌های مختلف به سراغ آن‌ها می‌آیند، به سر می‌برند. از این‌رو، جلوی در چوبی، دری آهنی هم، با چفت و بست‌های متعدد، تعبیه کرده‌اند. وقتی شبی مردی، به سفارش پسر خانواده برای تعمیر تلویزیون آن‌ها مراجعه می‌کند، آن‌ها او را به خانه‌راه نمی‌هند و او مجبور است، تلویزیون را از پشت حفاظ آهنی تعمیر کند. این تعمیرکار، معتاد هم هست. همین امر باعث شده که همسرش او را ترک کند. از این‌رو ناگزیر است کودک شیرخوارش را هم همراه بیاورد، ولی پس از پایان کار، کودکش را جا می‌گذارد و...عکس: Mohammad Atebbai/Iranian Independents
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه