1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
اجتماعی

بحران سالمندی در ایران؛ زنگ‌ها به صدا در می‌آیند

۱۳۹۵ آذر ۹, سه‌شنبه

جمعیت ایران دارد پیر می‌شود اما نه ارگان‌های رسمی و دولتی آماده مواجهه با نیازهای سالمندان هستند و نه خانواده‌ها در برزخ سنت و مدرنیته، نقش عرفی خود در این زمینه را حفظ کرده‌اند. آیا سالمندی جمعیت یک تهدید خواهد بود؟

https://p.dw.com/p/2TOrd
Ausländische Pflegekräfte in Deutschland
عکس: picture-alliance/dpa

بسیاری پدیده‌های اجتماعی و سیاسی ایران، مهر دهه شصت را بر پیشانی دارند. این دهه تنها یادآور شوک انقلاب، جنگ، سرکوب، کوپن و کمبود نیست؛ بلکه با کمیت و ترکیب جمعیت کشور نیز گره خورده است.

متولدین دهه شصت، تقریبا دو برابر دهه قبل و بعد از آن بوده‌اند. بیش‌زایی و انفجار جمعیت در این دهه، موجب شد که نزدیک هفتاد درصد شهروندان ایرانی در سال‌های دهه ۱۳۸۰ زیر سی سال سن داشته باشند و جامعه ایران، بسیار جوان توصیف شود. این ترکیب جمعیتی حالا در گذر زمان و عقبگرد نرخ باروری به مسیری عکس افتاده است.  

متولدین دهه شصت تا بیست سال دیگر سالمند می‌شوند. مرکز آمار ایران پیش‌بینی کرده که جمعیت بالای ۶۰سال کشور تا سال ۱۴۲۵ چهار برابر شود و به ۱۷ میلیون نفر برسد. جامعه‌شناسان و اقتصاددانان اینک به لزوم آمادگی در مواجهه با دامنه سالمندی اشاره می‌کنند. دامنه‌ سالمندی یعنی آن که ۱۵درصد جمعیت کشور ۶۰ تا ۶۵ ساله باشد.

هیچ تجربه‌ای در ایران برای مواجهه با این حجم از جمعیت سالمند وجود ندارد. نه در ساختارها، نه در آمادگی بیمه‌ها، نهادها، مراکز نگاهداری و رسیدگی، شهرسازی و نه در مناسبات انسانی درون خانوادگی. تندباد مدرنیته و شکاف نسلی، ارزش‌های پیشین در تکریم و احترام به سالمندان را نیز دستخوش تغییرات جدی کرده است.

سالمندی و نظام کار و تولید

حسین راغفر، استاد دانشگاه و اقتصاددان می‌گوید: «فرایند سالمندی جمعیت که به عنوان گذار جمعیتی نیز شناخته می‌شود، آثار مهمی بر جنبه‌های مختلف اقتصاد کشور خواهد داشت. ایران هم اینک در دوران پنجره جمعیتی قرار دارد که تا سال ۲۰۴۰ پابرجا خواهد بود و باید در این فاصله برای تغییرات لازمه برنامه ریزی کرد.»

راغفر یادآوری می‌کند که در نظام کار و تولید کشور جایگاهی برای ۶۰ تا ۶۵ ساله‌ها در نظر گرفته نشده و خروج زودهنگام آنها به خاطر سیاست‌های بازنشستگی سریع، و حمایت‌های یارانه‌ای، سالمندان را به یک لایه ضخیم جمعیتی تبدیل می‌کند که نیازمند حمایت و مراقبت با هزینه‌های بالاست.

بیشتر بخوانید: پوکی استخوان، شایع‌ترین بیماری سالمندان

بخش بزرگی از این هزینه‌ها مربوط به درمان هستند. سبک زندگی بیماری‌زای دوران جوانی، هزینه‌های درمان سالمندان را دوبرابر جوانان می‌کند. مدیریت کلان کشور برای زندگی و تغذیه سالم، تحرک و ورزش، پیشگیری و آگاهی از بیماری‌ها بسترسازی‌ و آگاهی‌رسانی کافی نکرده‌ است.

در برنامه ششم توسعه، هیچ سیاست مشخصی برای سالمندان تدوین و تعیین نشده است. از سال ۸۹ قرار است سندی جامع تحت عنوان "سند راهبردی سالمندان" تهیه شود که همچنان در پیچ و خم تصویب مانده است.

مرکز پژوهش‌های مجلس در زمستان ۱۳۸۹ گزارشی در هشدار نسبت به پیر شدن جمعیت ایران داد و بر لزوم برنامه‌ریزی برای تمرکز بر نیازهای سالمندان و سالخوردگان در دو دهه آینده تاکید کرد. در این گزارش آمده بود که نیمی از سالمندان کشور دچار اختلالات حرکتی هستند اما تدبیری برای رسیدگی‌های ویژه به آنها اندیشیده نشده است.

آسان‌تر کردن زندگی سالمندان با دستگاه‌های الکترونیکی مدرن

شیب سالمندی، شیب انزوا

جامعه‌شناسان نسبت به جابه‌جایی ارزش‌ها در جامعه متحول ایرانی هشدار می‌دهند؛ همان ارزش‌هایی که مراقبت از سالخوردگان را به نسل جوانتر واگذار می‌کرد و پاسداری از حرمت بزرگ‌ترها را وظیفه‌ای اخلاقی می‌دانست.

کارشناسان امور شهری نیز یادآوری می‌کنند که سالمندان شرایط مشارکت در جامعه را ندارند: خیابان و اماکن عمومی و پارک‌ها مناسب‌سازی نشده‌اند. به اندازه کافی سرویس بهداشتی در سطح شهر نیست، استفاده از مترو و اتوبوس دشوار است، کوچه‌ها ناهموارند...

 محمد ایرانمنش، کارشناس مسائل شهری می‌گوید فضای شهری ما سالمندان را خانه‌نشین کرده است.

هیچ ساز و کاری برای پر کردن اوقات سالمندان به صورت بهینه اندیشیده نشده است. سالمندان در بهترین حالت در پارک‌ها جمع می‌شوند و گپ می‌زنند. در  حوزه خدمات داوطلبانه، عام المنفعه و فعالیت‌های اجتماعی از نیرو یا تجربه و دانش آنها استفاده نمی‌شود. فعالیت‌های محدود در این عرصه، ناشی از ابتکار و ارتباط های شخصی سالمندان است، نه مبتنی بر طرح‌ریزی کلان و فرهنگ سازی حمایت شده.

سالمندی و بیمه‌ها

طبق آمار وزارت بهداشت، ۲۷درصد سالمندان بیکارند و حقوق بازنشستگی و عایدی ندارند.

بیش از نیمی از زنان سالمند و حدود یک چهارم مردان سالمند از نظر اقتصادی به اطرافیان خود متکی هستند. عنوان می‌شود که ۳۰ درصد سالمندان هیچ گونه مستمری ندارند. تعداد زیادی از آنها زیر پوشش هیچ بیمه‌ای قرار ندارند و اگر هم دارند، خدماتی چون توانبخشی، مراقبت در منزل یا مراقبت‌های آسایشگاهی را دریافت نمی‌کنند.

مسئولان شورای عالی سالمندان ایران از نداشتن بیمه تکمیلی ۷۰ درصد سالمندان کشور خبر می‌دهند و این در حالی است که بیماری‌های مفصلی، مشکلات کلیوی و عروقی و ضعف بینایی و شنوایی از جمله بیماری‌های رایج در دوران سالمندی یا سالخوردگی هستند و درمان بسیاری از آنها به صورت سرپایی و بیمه پایه میسر نیست.

بیمه پایه در برگیرنده خدمات پایه پزشکی اعم از معاینه، تشخیص و درمان بیماری‌هاست و بیمه تکمیلی شامل خدمات پاراکلینیکی، آزمایشگاهی، عمل جراحی و خدمات مربوط به بستری شدن در بیمارستان می‌شود.

جمعیت مفید یا سربار؟

معاون توانبخشی سازمان بهزیستی می‌گوید اگر وضع اقتصادی سالمند خراب باشد و با بازنشسته شدن امید به زندگی نداشته باشد و از چند نوع بیماری رنج ببرد،  جمعیتی سر بار و بیمار خواهیم داشت که نمی‌دانیم با آن چه کنیم.

نسل فعلی تمایل به تک فرزندی دارد و نگرانی از افزایش تعداد سالمندان و موضوع نگاهداری و مراقبت از آنها جدی است. سالمندان ایران، در سال‌های آینده در چرخه‌ای قرار می‌گیرند که کمتر کسی از نزدیکان خود را  برای نیازهای روحی و عاطفی در کنار خود خواهند داشت.

اگر مدیریت کلان جامعه، سیاست و برنامه ریزی درستی داشته باشد، سالمندی یک فرصت و یک سرمایه است؛ یعنی جمعیتی باتجربه و سالم در جامعه وجود دارد که می‌تواند پشتوانه گردش چرخ اقتصاد و اجتماع باشد.

یک خانم ۷۶ ساله از قشر متوسط می‌گوید: «همسرم فوت کرده و تنهایی آزارم می‌دهد. مشغله پسرم زیاد است. دخترهایم ایران زندگی نمی‌کنند. نوه‌هایم را بزرگ کرده‌ام اما سرشان به جوانی‌شان گرم است. برای رفتن نزد دکتر و کارهای بیرون از خانه، نیازمند دیگران هستم. مهمانی می‌دهم که نوه‌ها و عروسم را ببینم اما نمی‌آیند و می‌گویند کار داریم. شوهرم کارمند بود و از بیمه او استفاده می‌کنم. آنها که بیمه نیستند چه می‌کنند؟»

آیا این مینیاتوری از وصف حال جامعه سالمند ایران است؟