بانکهای اسلامی، برنده بحران مالی
۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبهدیوید برزیعلی، کارشناس بانکداری اسلامی، معتقد است که بانکهای اسلامی از بحران مالی جهانی آسیب دیدهاند اما نه به شدت بانکهای غربی. دلیل این ایمنی نسبی، گونهای از بانکداری است که تفاوتی اساسی با نحوه فعالیت بانکهای غربی دارد. این نوع تجارت که ریشه در باورهای مسلمانان و کتاب آسمانی آنان، قرآن دارد، بر پایه تجارت بدون سود بانکی (به معنای ربا) استوار است.
البته برداشتهای متفاوتی در این مورد وجود دارد که آیا اسلام هرگونه سودی را حرام میداند یا تنها نوع خاصی از آنرا. برخی "سود" را در صورتی ممنوع میدانند که معادل "نزول" باشد. به اعتقاد این دسته، در زمان حیات پیامبر اسلام سود ۱۰۰ یا ۲۰۰ درصد (دو برابر) رایج بوده است و او تنها این نوع "نزول" را غیرمجاز دانسته است.
برخی نیز در مقابل بر این عقیدهاند که باید به مفاهیم قرآن، جزء به جزء عمل کرد، و بدین ترتیب هرگونه سودی ممنوع است. در میان کشورهای مسلمان، در چهار کشور عربستان سعودی، ایران، پاکستان و سودان، ممنوعیت دولتی برای دریافت سود بانکی وجود دارد.
تفاوت عمده بانکداری اسلامی
در بانکداری اسلامی نهتنها دریافت سود (آنچه ربا نامیده میشود) ممنوع است، بلکه اوراق قرضه، عقود مدتدار و قراردادهای بانکی خاص، به شکل رایج در غرب، به عنوان مثال در بانکهای آمریکایی، نیز وجود ندارد. همچنین بر اساس قوانین بانکهای اسلامی، فرد نمیتواند چیزی را معامله کند که هنوز وجود خارجی ندارد یا خود مالک آن نیست. این عاملی است که به گفته برخی کارشناسان، از خطر فروریختن "دومینو"گونه بانکها، شبیه آنچه در بحران مالی در بانکهای آمریکایی و اروپایی اتفاق افتاد، میکاهد. البته این را نیز نباید از نظر دور داشت که رابطه بانکهای اسلامی با تجارت و دادوستد دیگر سیستمهای بانکی و مالی، به همین نسبت محدودتر است.
بانکهای اسلامی در مقابل، سود مورد نیاز برای بقای خود را از راههایی همچون بستن قراردادهای مشارکتی تأمین میکنند. بدین ترتیب که بانک در یک پروژه به عنوان شریک وارد میشود و سهمی از سود حاصل دریافت میکند؛ البته اگر پروژهای با شکست مواجه شود، دارایی بانک نیز از بین خواهد رفت.
مشکلات خاص بانکهای اسلامی
بانکداری اسلامی دارای خصوصیات ویژه خود است. به عنوان مثال، یک کمیته ویژه وظیفه نظارت بر تمام قعالیتهای این بانکها را بر عهده دارد و بانکها بدون نظر این کمیته، نمیتوانند خدمات جدیدی ارائه کنند.
گاهی نیز فعالیت یک مؤسسه مالی در نتیجه مخالفت یک مرجع دینی یکشبه دگرگون میشود: در سالهای اخیر نوع خاصی از وامهای بانکی در سیستم بانکداری اسلامی، به ویژه در مالزی، به سرعت گسترش یافت. میزان اعطای این وامها اما در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸، به یکباره به نصف کاهش پیدا کرد. یکی از دلایل این پدیده را کارشناسان، بحران مالی جهانی میدانند. دلیل دیگر اما نظرات یک مرجع دینی بود که گفته بود ۸۵ درصد این نوع وامها با اصول شریعت همخوانی ندارند، زیرا در آنها برگشت سرمایه تضمین میشود. تضمین برگشت سرمایه، مخالف این اصل است: کسی که برای کسب سود سرمایهگذاری میکند، باید خطرات آنرا هم بپذیرد.
بانکهای اسلامی همچنین در برابر خطرهای دیگری نیز آسیبپذیر نشان دادهاند. از آن جمله میتوان به سرمایهگذاریهای نادرست اشاره کرد. با وجود اینکه این بانکها در املاک و مستغلات آمریکا سرمایهگذاری نکردند و از بحران مالی تا حدی ایمن ماندند، اما برخی از آنان بیش از حد در بازارهای املاک کشورهای خود سرمایهگذاری کردند و اکنون با مشکل بازگشت پول مواجه شدهاند. در این مورد میتوان به مشکلات بازگشت سرمایه از بازار املاک شهرهایی همچون دبی اشاره کرد که زمانی تجارت پرسودی برای بانکهای اسلامی بودند.