ایران در جهان: سالی که گذشت
۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبهایران در مناسبات بینالمللی خود دو مشکل اساسی دارد؛ مناسبات خصمانه با ایالات متحده آمریکا و مناقشهی اتمی با جامعهی بینالمللی. اغراق نیست اگر گفته شود مناقشهی اتمی ایران نیز تابعی از مناسبات تنشآلود این کشور با آمریکاست. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند، اگر ایران با آمریکا مناسباتی عادی میداشت، مشکلی به نام بحران هستهای با جهان خارج بوجود نمیآمد. رد پای روابط خصمانهی تهران و واشنگتن را همچنین در اغلب مسائل و مناسبات خارجی ایران میتوان دید.
در آغاز سال ۲۰۰۹ حتی بدبینترین ناظران نیز احتمال این را میدادند که اگر نه تحولی جدی، دستکم گشایشی در مناسبات ایران و آمریکا بوجود بیاید. این ارزیابیها ناشی از جابهجایی قدرت در کاخ سفید بود. باراک اوباما از همان آغاز ریاست جمهوری خود، زبان و سیاستی متفاوت از سلف خود جرج بوش در برابر ایران به کار گرفت. اوباما گفت، ایران را «یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی» خود میداند و آگاه است که «تهران میتواند باعث ایجاد یک مسابقهی تسلیحاتی اتمی در منطقهی خاورمیانه شود»، او با این حال تاکید کرد که میخواهد سیاست تازهای در برابر ایران در پیش گیرد و با تهران به گفتوگوی مستقیم بنشیند.
پیام نوروزی اوباما
این تمایل اوباما بلافاصله با اقدامهایی نیز همراه شد؛ از جمله منع تماس دیپلماتهای آمریکایی با دیپلماتهای ایرانی لغو شد. رئیس جمهور آمریکا برای نخستین بار از عبارت کامل «جمهوری اسلامی ایران» استفاده کرد و مهمتر از همه در یک پیام ویدیویی، نوروز را مسقیما به ایرانیان و رهبران ایران تبریک گفت. پیامی که هدف آن آشکارا هموار کردن راه گفتوگو با ایران بود. او در این پیام گفت، خواستار برقراری «ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل» میان دو کشور است.
رئیس جمهور آمریکا گفت، حق ایران میداند که بر جایگاه راستین خود در جامعهی بینالملل قرار بگیرد، اما این حق با مسئولیتهایی همراه است که از راه ترور و یا دستیابی به جنگافزار هستهای بدست نمیآید.
علاوه براین، در گزارشهای غیررسمی گفته میشد که اوباما در نامههایی خصوصی به آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، علاقه دولت خود را برای عادیسازی مناسبات دو کشور با وی در میان گذاشته است. آیتالله خامنهای در یکی از سخنرانیها خود دریافت چنین نامههایی را تایید کرد.
از سوی ایران نیز در پی پیروزی باراک اوباما، نشانههای اشتیاق برای ایجاد تغییری در مناسبات با آمریکا دیده میشد. در اقدامی بیسابقه، احمدینژاد پیروزی اوباما را به وی تبریک گفت. همچنین از ایران خبر رسید، نظام سیاسی ایران با جمعآوری دیپلماتهای با سابقهی وزارت خارجه، خود را برای گفتوگو با آمریکا آماده میکند. نزدیکان و مشاوران احمدینژاد زودتر از همه دست بهکار شده بودند تا شاید پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایران به دستاوردهایی در بهبود مناسبات با آمریکا برسند و از آن به عنوان دستاوردی دولت احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی استفاده کند.
اتهامی که دست حکومت را بست
اما این تلاشها تا انتخابات ریاست جمهوری در ایران به نتیجهی قابل ملاحظهای نرسید و عملا به بعد از انتخابات موکول شد. پس از انتخابات در ایران اما نه نتایج انتخابات، بلکه اعتراض به این نتایج همهچیز را برهم زد. صحنهی سیاسی ایران با یک برآمد عظیم اعتراضی به کلی تغییر کرد. این جنبش اعتراضی که شعارش در ابتدا «رای من کجاست؟» بود، به سرعت ارکان اصلی قدرت و مشروعیت سیاسی رژیم ایران را هدف قرار داد.
حلقهی اصلی قدرت در ایران، همانطور که در ۳۰ سال گذشته مشکلات خود را به خارج نسبت میداد، اینبار نیز جنبش اعتراضی مردم را به غرب و آمریکا نسبت داد. متهم کردن جنبش سبز و رهبران آن به «خط گرفتن از خارج» نتوانست مشکل حاکمیت ایران را با این اعتراضها حل کند، اما مشکلی دیگر پیش پای نظام سیاسی ایران قرار داد: دولت ایران عملا دست خود را برای تعامل با دولت اوباما بست. زیرا قابل قبول نبود که از یکسو اعتراضات در داخل کشور را به آمریکا نسبت داد و از آنسوی با نمایندگان آمریکا بر سر میز مذاکره برای عادیسازی مناسبات نشست.
علاوه براین "جنبش سبز" آسیبهای سختی به اعتبار و مشروعیت سیاسی حاکمیت ایران وارد آورد و در انظار عمومی جهان آن را در موقعیتی قرار داد که دیگر تعامل با آمریکا و غرب را به سود خود نمیدید.
سرنوشت مشابه مناقشهی اتمی
مناسبات خصمانه و تنشآلود ایران با آمریکا و مناقشهی اتمی ایران دو روی یک سکهاند. به همان دلایلی که تعامل دولت احمدینژاد با آمریکا ناکام ماند، بحران برنامهی اتمی ایران نیز حل ناشده سال ۲۰۰۹ را به آخر رساند.
ایدهی مبادلهی سوخت هستهای که خود محمود احمدینژاد آن را پیش کشیده بود، امکان مناسبی برای پل زدن میان دو سوی بحران بود. اما این ایده نیز در فضای ناگوار و نامناسبی که جنبش سبز برای حاکمیت ایران بهوجود آورده بود، امکان عملی شدن پیدا نکرد.
پروندهی اتمی در سال ۲۰۰۹ نیز زیر نظر شورای امنیت سازمان ملل بود، اما موردی برای بازشدن پرونده و بررسی مجدد پیش نیامد. به جای آن، این شورای حکام آژانس بود که در نشست نوبتی ماه اکتبر خود قطعنامهای را علیه ایران صادر کرد. قطعنامهای که نتیجهی لو رفتن تاسیسات اتمی جدید ایران در روستای فردو در نزدیکی قم بود. در این قطعنامه از ایران خواسته شده که توضیح دهد، هدف از ساخت مرکز اتمی فردو، آنهم در دل کوهها چیست و چرا ساخت آن را بیش از ۴ سال از چشم آژانس پنهان نگاه داشته است.
افشای تاسیسات غنیسازی فردو و نیز بهدست آمدن برخی اطلاعات در بارهی احتمال آزمایشهای حساس اتمی از سوی ایران در سال ۲۰۰۹، جنجال چندانی در غرب ایجاد نکرد. دلیل آن شاید این بود که سیاست واشنگتن برخلاف سالهای قبل، عموما بر مدار خویشتنداری و تلاش برای جلب ایران به همکاری حرکت میکرد. آمریکا و متحدانش تا پایان سال به ایران مهلت دادند تا راه سازش با غرب را در پیش گیرد، وگرنه با تحریمهای شدیدتر مواجه خواهد شد. هفتههای پایانی سال ۲۰۰۹ تلاشها درباره برنامهی اتمی ایران عملا به بنبست رسید.
خبرسازترین کشور در سال ۲۰۰۹
در سال ۲۰۰۹ ایران یکی از خبرسازترین کشورهای جهان بود و حضوری پررنگ در رسانههای بینالمللی داشت. اما این حضور هیچ ارتباطی با کارکرد دستگاه دیپلماسی و نمایندگان رسمی نظام سیاسی ایران نداشت. سببساز این حضور، جنبش اعتراضی جوانان ایران بود. در سال ۱۹۷۹ نیز در جریان حوادثی که به سقوط رژیم شاه منجر شد، ایرانیان چنین حضوری را در رسانههای جهان ثبت کردند. حال درست ۳۰ سال پس از آن تحولات توفانی، جوانان ایران بار دیگر برای رسانههای بینالمللی شگفتیساز شدهاند. "جنبش سبز" نیمی از سال ۲۰۰۹ چهره ایران در جهان را نمایندگی کرد.
در سال ۲۰۰۹ مچبند سبز و دو انگشت باز به نشانهی پیروزی، برای بخش مهمی از ساکنان کره ما، نماد آشنای جوانان ایرانی بود که فریاد میزدند «رای من کجاست؟». این فریاد به سرعت از مرزهای کشور فراتر رفت و از برلین تا نیویورک همبستگی و همراهی ایرانیان خارج را نیز به همراه آورد.
رسانههای غربی از جنبش سبز ایران با عنوانهایی چون «نخستین جنبش هزاره سوم»، «جنبش مدرن» یاد کردند که از همهی ابرازهای نوین ارتباطی مثل اینترنت، تلفن همراه، اساماس و شبکههای مجازی اجتماعی چون یوتیوب، فیسبوک، تویتر و وبلاگها بهره جسته، و عظیمترین رسانههای صوتی و تصویری دولتی در ایران را مقهور و جهان را در استفاده از قدرت نهفته در ابرازهای مدرن ارتباطی مبهوت خویش ساخته است.
"جنبش سبز ایران" مهمترین رویداد سال مجله تایم و برترین موضوع شبکه اجتماعی تویتر بود. این جنبش در هفتههای نخست خود، «انقلاب تويتر» نام گرفته بود. مفهوم «روزنامهنگاری شهروندی» مولود "جنبش سبز" است. "جنبش سبز" بیش از هر پدیدهی دیگری ظرفیت فنآوریهای نوین ارتباطی متکی بر اینترنت را به جهانیان نشان داد.
"جنبش سبز" درعین حال موجب تغییری محسوس در ذهن جامعهی جهانی نسبت به ایران شد که در سی سال گذشته بطور عمده توسط نظام سیاسی حاکم بر ایران و رفتار و عملکرد آن شکل گرفته بود. جهان دریافت که در ایران صدای دیگری نیز غیر از صدای نظام دینی حاکم وجود دارد و خواهان شنیده شدن است.
ادامه تحریمها و افول سرمایهگذاری خارجی
در سال ۲۰۰۹ هر چند تهدیدهای اتحادیه اروپا و آمریکا برای تشدید تحریمهای ایران عملی نشد، اما تحریمهای برقرار شده در سالهای گذشته ادامه یافت. در آمریکا به رغم حضور اوباما در کاخ سفید، داراییها بنیاد علوی بلوکه شد و برخی بانکهای اروپایی بهدلیل ارتباطهای مالی با ایران ناگزیر به پرداخت جریمههای سنگین شدند. افرادی در اروپا، بویژه در آلمان، به علت معاملات غیرقانونی با ایران تحت تعقیب قرار گرفتند. شدیدترین تحریمها شامل فنآوریها و تجهیزاتی بود که میتوانند در صنایع موشکی و یا پروژههای اتمی ایران کاربرد داشته باشند.
سرمایهگذاریهای خارجی در ایران هم بهدلیل مناسبات تنشآمیز ایران با غرب و هم پدیداری بحران سیاسی در داخل ایران، به نازلترین سطح خود سقوط کرد. بنابر گزارش اکونومیست، ایران در سال ۲۰۰۸ حدود ۹۰۰ میلیون دلار سرمایه خارجی جذب کرده بود. اکونومیست پیشبینی کرده بود که در سال ۲۰۰۹ نیز میزان سرمایهگذاری خارجی در همین سطح باقی میماند. پیشبینی اکونومیست اوایل سال ۲۰۰۹ صورت گرفته بود. بهنظر میرسد تحت تاثیر ناآرامیهای داخلی، رقم واقعی سرمایهگذاری از این هم کمتر باشد. ترکیه در سال ۲۰۰۸ بیش از ۱۸ میلیارد و عربستان سعودی همان سال بیش ۳۸ میلیارد دلار سرمایه مستقیم خارجی جذب کردهاند.
روابط سرد با روسیه و اعراب
در سیاست خارجی، سال ۲۰۰۹ سال خوبی برای ایران نبود. نه تنها برنامهریزیها برای آغاز گفتوگوها با آمریکا به جایی نرسید، بلکه مناسبات با روسیه و اعراب نیز به سردی گرایید. در ماههای پایانی سال ۲۰۰۹ مواضع روسیه در مناقشهی اتمی ایران، هماهنگی بیشتری با غرب داشت. تغییر در رفتار چین در برابر ایران اگر چه محسوس نبود، اما در مقاطعی همچون تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس علیه ایران، چین در کنار غرب و روسیه قرار گرفت.
مناسبات ایران با همسایگان عرب در حوزهی خلیج فارس بهطرز محسوسی سرد شد. محمود احمدینژاد به آخرین نشست شورای همکاری خلیج فارس دعوت نشد. این نسشت اواسط دسامبر در کویت برگزار شد و در بیانیه پایانی آن به «اشغال جزایر سه گانه توسط ایران» اعتراض شد. حتی گفته میشد، شش کشور عضو شورای همکاری در نظر دارند ادعاهای خود در مورد جزایر ایرانی را به دیوان لاهه ارجاع دهند. روابط ایران با عربستان و یمن نیز بر اثر درگیریهای داخلی یمن به شدت تیره شده است. این دو کشور ایران را به حمایت از حوثیهای شیعهمذهب در استان صعده یمن متهم میکنند.
برخی رکوردهای جهانی
در سال ۲۰۰۹ باردیگر پرونده حقوق بشری ایران در مجمع عمومی سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفت و حاکمیت جمهوری اسلامی به نقض شدید حقوق شهروندان خود متهم شد. در قطعنامهای که تصویب شد سازمان ملل متحد از آزار و اذیت، ارعاب و بازداشت خودسرانه مخالفان و منتقدان، روزنامهنگاران، وبلاگنویسها و وکلای دادگستری انتقاد کرد. جمهوری اسلامی ایران در طول ۳۰ سال موجودیت خود، ۲۵ بار از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به خاطر نقض حقوق بشر محکوم شده است.
در سال ۲۰۰۹ ایران همچنین به خاطر شمار زیاد صدور و اجرای احکام اعدام مورد توجه بود. ایران بعد از چین دومین کشور جهان از نظر شمار اعدامهاست. بنا بر گزارشها، از بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ نزدیک به ۱۵۰ نفر اعدام شدهاند.
ایران از نظر شمار روزنامهنگاران در بند نیز در سطح جهان رکوردار بود و در سال ۲۰۰۹ بیش از ۳۲ روزنامهگار بازداشت شدند. این رکورد شامل تعداد نشریات توقیف شده نیز میشود.
ایران در عین حال از نظر سیستم اداری یکی از فاسدترین کشورهای جهان بود. بنابر گزارش سال ۲۰۰۹ سازمان بینالمللی شفافیت که ماه اکتبر انتشار یافت، ایران از لحاظ فساد اداری ۲۷ پله سقوط کرد و در میان ۱۸۰ کشور جهان در جایگاه ۱۶۸ قرار داشت.
مصطفی ملکان
تحریریه: بابک بهمنش