اکران لانتوری در برلیناله، جایگزینی برای گفتمانی همگانی
۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبهلانتوری آخرین و سومین فیلم رضا درمیشیان محسوب میشود. درمیشیان کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی فیلم را بر عهده داشته است. این فیلم در بخش پانوراما (چشمانداز) برلیناله در عصر یکشنبه (۱۴ فوریه) اکران شد.
برخی از عوامل فیلم لاتنوری نیز در سالن سینما حضور داشتند. باران کوثری، نوید محمدزاده، مریم پالیزبان از جمله بازیگرانی بودند که رضا درمیشیان را در برلین همراهی میکردند.
• به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید!
برخی عناصر فیلم "لانتوری" به طور آشکار با فیلم قبلی درمیشیان یعنی "عصبانی نیستم" شباهتهایی دارد.
لانتوری به لحاظ فرم مستندی است که بازسازی شده است. یعنی گرچه فیلم مستند و به گونهای گزارشگونه تهیه شده، اما به جای افراد واقعی، بازیگران نقشآفرینی میکنند.
علاقمندان به رپرتاژهای تلویزیونی درباره مسائل اجتماعی، سیاسی و غیره شاید صدها نمونه از این مستندها را دیده باشند. گزارش از اتفاقی که رخ داده و حال با بازسازی فضا و چهرهها، ماجرا به گونهای مستند دوباره روایت میشود. یعنی ترکیبی از فرم داستانی و گزارشی مستند، هدف از این کار ملموس کردن ماجرا یا واقعه است.
بیشتر بخوانید: شگفتیهای سینمایی در جشنواره فیلم برلین
عنوان فیلم "لانتوری" برگرفته شده از باندی تبهکار متشکل از سه مرد و یک زن است که با زورگیری، آدمربایی و اخاذی زندگی میگذرانند. فیلم از زمانی داستانی تا حدودی دلچسب پیدا میکند که رابطهای عاشقانه میان پاشا (با نقشآفرینی نوید محمدزاده) یکی از افراد این باند زورگیر و مریم (با بازیگری مریم پالیزبان)، ژورنالیستی که مدافع حقوق بشر است، آغاز میشود. مریم تمام تلاش خود را صرف گرفتن رضایت از خانواده قربانیان و جلوگیری از مجازات قصاص میکند.
چگونگی این عشق در توضیحات افراد مختلف و همچنین در دیدارهای ایندو با یکدیگر در طول فیلم هر چه بیشتر آشکار میشود. عشق افراطی پاشا به مریم کاملا رگههای قوی مازوخیستی (خودآزاری) و سادیستی (دگرآزاری) دارد. این رابطه عشقی سرانجام به فاجعه منتهی میشود و با اسیدپاشی پاشا به صورت مریم نقطه عطفی در فیلم به حساب میآید.
این فیلم در سی وچهارمین جشنواره فیلم فجر در ایران نیز چند روز قبل اکران شده بود، و برخلاف ادعای برخی از مسئولان برلیناله نخستین اکران خود را در جشنواره برلین تجربه نکرده است. پرسشی که البته باید برگزارکنندگان جشنواره بدان پاسخ دهند.
ایده فیلم
ایده این فیلم به طور کلی بر یک باور نادرست شکل گرفته است. بدین معنا که موضوع قصاص دستکم بدان گونه که در ایران فهمیده و اجرا میشود مبتنی بر درکی پیشامدرن از موضوع حقوق انسانی و مجازات قضایی است.
اما در فیلم تقریباّ، صرفنظر از اشاراتی گنگ و کوتاه، در کلیت خود این موضوع مورد نقد یا توضیحی آشکار قرار نمیگیرد، تا بیننده دریابد که اساساً حواله دادن مجازات به خانوادهی قربانی به معنای شخصی کردن میزان مجازات و طفره رفتن دستگاه قضایی از برعهده گرفتن مسئولیت است. موضوعی که در تمام سیستمهای قضایی مدرن تصمیم درباره میزان جرم هیچگاه به قربانی یا خانواده او محول نمیشود.
بیشتر بخوانید: نمایش فیلمهای ممنوعه و کلاسیک در جشنواره فیلم برلین
در فیلم با سماجت این ایده دنبال میشود که ابراز نظرهای مختلف درباره قصاص به معنای نگاهی دموکراتیک و آزاد به مسئله است، بیآنکه اصل قضیه قصاص خود مورد چالش قرار گیرد.
در واقع اگر از کلماتی مانند "توضیح" و "چالش" استفاده میکنیم، به خاطر همراهی با منطق درونی فیلم است، و گرنه خود این موضوع که فیلم میخواهد از طریق ابراز نظر افراد مختلف، فضایی برای گفتمان عمومی و دموکراتیک ایجاد کند، نقطه ضعف فیلم به حساب میآید.
همه چیز "توضیح" داده میشود، "نمایشی" در کار نیست. عشق، نفرت، خشم و دیگر احساسات انسانی به نمایش در نمیآیند. نه بازیگران و نه فضای فیلم دغدعه این موضوع را دارد. در نظر بگیرید که به جای نشان دادن فیلم به شما کسی آن را تنها در سطح عینی برای شما بازگو کند.
از آنجایی که اصل قصاص پذیرفته شده بقیه ابراز نظرها از سوی افراد مختلف درباره اینکه چگونه باید با آن کنار آمد میگذرد. جالب اینکه این موضوع با شگردهای مختلف از سوی افراد مختلف که اقشار سنتی یا اقشار به اصطلاح مدرن را نمایندگی میکنند نیز به گونههای مختلف تکرار میشود.
انتقاد از خود در فیلم درمیشیان تا آنجا پیش میرود که حتی یکی از کارشناسان عنوان میکند که این به جای آنکه "لانتوری" نامیده شود، بهتر بود عنوانی نظیر "بخشش" یا "بخشش مریم" میداشت. یعنی اینکه مناسب این بود که عنوان فیلم به جای "ضدقهرمانان"، با نام و عمل قربانی گره میخورد.
اما در فیلم فراموش میشود که در تلقی مدرن از نظام مجازاتی-قضایی "بخشش" رویهی دیگری از مجازات "قصاص" محسوب میشود.
بیشتر بخوانید: آغاز جشنواره بینالمللی فیلم برلین با ستارگان سینمای جهان
پیشتر ساخت فیلم به علت عدم دسترسی تهیهکنندگان به محلهای مناسب، مثلاً زندان و غیره متوقف شده بود. اما یکی از صحنههای قوی فیلم نمایش اجرای حکم قصاص از سوی پزشک قانونی است که تا حدودی ابعاد وحشتناک مجازات قصاص را روشن میکند. کما اینکه در آنجا نیز بر ضرورت اجرای حکم از سوی پزشک مربوطه تاکید میشود.
عوامل فیلم
همانگونه که پیشتر به فرم فیلم اشاره کردیم، برای پرش از قسمتهای مختلف به برشهای مناسبی نیاز است. در برخی موارد نمایش چند عکسپشت سرهم که با صدای دروبین عکاسی نیز همراه است، وظیفه پیوند دادن صحنهها را بر عهده دارد. این کار به دفعات تکرار میشود و چون به گونه تورمی از آن استفاده میشود، جذاب نیست.
هر چه را کمی نمیتوان نمایش داد و خلايی در فیلم ایجاد میکند باید به کمک عکسها و "توضیحات" پر کرد.
تدوین بر عهده هایده صفییاری است که سومین همکاری مشترک او با درمیشیان است.
در میان همه بازیگران باید جای ویژهای به باران کوثری داد که بسیار خوب نقش خود را اجرا میکند و یکی از نقاط مثبت فیلم به شمار میآید.
مریم پالیزبان با بازیگری در این فیلم پس از سالهای غیبت دوباره در مقابل دروبین ظاهر شد.
در فیلم صحنه بسیار زیبایی هست که بچهها در پرورشگاهی خواستههای خود را روی تکه کاغذی مینویسند و به "درخت آرزو" میآویزند. به این امید که افراد نیکوکار آرزوی آنان را برآورده کنند. شاید بتوان به این درخت آرزو از منظر سینمایی تکه کاغذی آویخت که روی نوشته شده باشد: "آرزوی من تنها تهیه یا دیدن یک فیلم خوب است".