انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و امید به شروعی تازه
۱۳۸۷ آبان ۱۳, دوشنبهدر روز چهارم نوامبر مردم آمریکا برای انتخاب رییسجمهور جدید خود به پای صندوقهای رأی میروند. آنها رأی خود را تحت تاثیر تأملاتی نخواهند داد که موضوع محوری آن اروپا و یا حتی آلمان است. اگر هم قرار است خارج کشور را مد نظر قرار دهند، به کشورهایی خواهند اندیشید که آمریکا به شکلی ناگوار با آنها دست به گریبان است: در وهله نخست عراق، شاید افغاستان، ایران و قدر مسلم اسراییل و فلسطین.
در مقابل، باقی جهان، به ویژه اروپا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را با چنان علاقهای دنبال میکند که پنداری آیندهاش بستگی به نتیجهی این انتخابات دارد. البته این تصور چندان هم اشتباه نیست، زیرا روند جهانیشدن و یا حتی بحران مالی، تنها پدیدهها و رویدادهایی نیستند که به ما نشان دادهاند جریانات امروزی تا چه اندازه با یکدیگر در ارتباط هستند و بروز سرماخوردگی در آنسوی اقیانوس به سرعت سبب عطسهکردن در این سوی اقیانوس خواهد شد.
از این رو به مصلحت ماست که اقدامات و تدابیر امنیتی لازم در آمریکا اتخاذ شوند، چه در زمینهی مالی، چه در زمینهی سیاست اقتصادی و مسایل محیط زیست و چه در عرصههایی چون قدرت سیاسی و ارتش. عملکرد حکمران فعلی کاخ سفید در همهی این عرصهها با نقصان همراه بوده است. وضعیت جهان در پایان دوران ریاست جمهوری او نه تنها بهتر نشده، که رو به وخامت نیز گذاشته است.
بیش از همه، این وجهه و اعتبار آمریکا بوده که خدشهدار شده است؛ نه تنها در اروپا، که در سراسر جهان. البته غیرمنصفانه است که انتقاد از جرج دبلیو بوش، عموما انتقاد از کل آمریکاییها تلقی میشود، یعنی انتقاد از کسانی که ما در اصل به آنها علاقه داریم و الگو و قهرمان ما محسوب میشوند. این امر حتی در مورد بسیاری از اعراب و ایرانیان مصداق مییابد که امروزه دیگر آمریکای جرج بوش را دشمن خود میدانند، اما در عین حال رویای «راه و شیوهی زندگی آمریکایی» را در سر میپرورانند. در حالیکه آنان میکوشند که حتیالامکان مورد تحقیر آمریکا قرار نگیرند، اروپاییان مایلاند که آمریکا دوباره به شریکی بدل شود که میتوان با او درباره مشکلات گفتوگو کرد و آنها را مشترکا حل کرد، یا دست کم در صدد حل آنها برآمد.
در دوران ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش تحقق چنین امری روز به روز دشوارتر میشد. واشنگتن دست به تکروی میزد، بیآنکه مراعات همپیمانان خود و ملاحظهی سازمان ملل متحد یا موازین بینالمللی را کند. و این خود برخورد با آمریکا را دشوارتر میکرد.
آرزو و میل به تغییر و تحولات در کاخ سفید، تا حد زیادی از این امر سرچشمه میگیرد. بسیاری از نظرسنجیها نشان میدهند که یکی از شخصیتهای این تغییرات، یعنی باراک اوباما، چهرهی محبوب اکثر اروپاییان است. جهان اسلام نیز، که در دوران ریاست جمهوری بوش با اتهام و فشار روبرو بود، به پیروزی اوباما و آغازی نو امید بسته است. این شروع تازه میتواند فرصتی باشد تا همهی طرفها، در سطحی برابر و با احترام متقابل، با یکدیگر گفتوگو و رفتار کنند و شاید حتی روزی دوست یکدیگر شوند.
این امیدها شاید تا اندازهای سادهلوحانه باشند، احتمالا به این خاطر که اوباما نخواهد توانست که همهی آنها را برآورده سازد. این امیدها در عین حال بیانکنندهی لبریزشدن کاسهی صبر جهانیان و نارضایتی از وضعیت کنونی مناسبات با آمریکاست؛ و نیز بیانکنندهی این امید بزرگ که با برگزاری انتخابات روزی تازه و بهتر آغاز شود. در این انتخابات شاید "فقط" رییس جمهور آتی ایالات متحده انتخاب شود، اما اروپا و دیگر مناطق جهان به خوبی میدانند و حس میکنند که آیندهی آنان نیز به نتیجهی این انتخابات وابسته است.