انتخابات آزاد؛ شعار یا استراتژی؟ در جلسه "اتحاد برای دمکراسی"
۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه
روز شنبه ۱۶ فوریه (۲۸ بهمن) نشستی با عنوان "انتخابات آزاد" به دعوت گروه "اتحاد برای دموکراسی" در شهر کلن آلمان برگزار شد.
حسن شریعتمداری، شهریار آهی، جمشید طاهریپور، احمد پورمندی و اسفندیار طبری سخنرانان این نشست بودند.
به گفته برگزارکنندگان، هدف از برگزاری چنین نشستهایی، بررسی جنبههای گوناگون انتخابات آزاد و تلاش برای تبدیل آن به گفتمان عمومی است.
"اتحاد برای دموکراسی" پیشتر نشستهای مشابهی در استکهلم، بروکسل و پراگ برگزار کرده بود.
حسن شریعتمداری، فعال سیاسی جمهوریخواه اولین سخنران این نشست بود. وی درابتدای سخنانش بر این نکته تاکید کرد که انتخابات آزاد به معنای یک واقعه با انتخابات آزاد به معنای یک پروسه تفاوت دارد و تصریح کرد که این گروه معنای دوم را در نظر دارد.
آقای شریعتمداری صندوق رای را کمهزینهترین راه برای گذار از دیکتاتوری به دموکراسی دانست که در تاریخ معاصر هم بسیار سابقه داشته و استفاده از این راه را استراتژی طرفداران انتخابات آزاد دانست.
وی شرط ابتدایی برای اینکه بتوان از انتخابات آزاد به عنوان استراتژی گذار استفاده کرد را این دانست که جامعه در حال گذار و در مرحله بحران باشد. وی سپس با برشمردن سه مولفه اثبات کرد که جامعه ایران در حال گذار و در مرحله بحران است.
به عقیده آقای شریعتمداری وقتی حکومتی در سه زمینه مشروعیت، کارایی و اقتدار دچار بحران باشد، معنای آن این است که جامعه در مرحله گذار و بحران است.
این فعال سیاسی سپس افزود: «مشروعیت حکومت الان در همه ابعاد زیر سوال است، نه تنها از سوی جامعه بلکه از سوی خود ارکان حکومت. قانون اساسی تفسیری یگانه ندارد. درباره نقش سپاه و رئیس جمهور و ولی فقیه هم نظر یکسانی وجود ندارد. از لحاظ عملی هم مشروعیت تحت خطر است چرا که کاریزمای ولی فقیه شکسته است.»
حسن شریعتمداری در زمینه بحران کارایی، به نبود کارایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد و نداشتن این کاراییها را دلیل عدم توانایی حکومت برای ایجاد همگرایی دانست که در نهایت به گسل قومی، دینی، جنسیتی، معرفتی و معیشتی در حد خطرناک منجر شده است.
در حوزه اقتدار نیز شریعتمداری به این نکته اشاره کرد که چون حکومت از ابتدا به دنبال راههای قانونی برای اداره مملکت نبوده، بنابراین قانون برش حاکم نیست و همین باعث از بین رفتن اقتدار حکومت شده است.
حسن شریعتمداری سپس چنین نتیجه گرفت که چون در هر سه این حوزهها حکومت در بحران است، پس اوضاع بحرانی است و اگر حکومت با این آهنگ حرکت کند، جامعه از هم خواهد پاشید. وی سپس افزود: «برای جلوگیری از این فروپاشی، انتخابات آزاد با نظارت بینالمللی تنها امکانی است که احتمال رسیدن به نقطه بحران را از بین میبرد.»
او در این پروسه بر همگرایی نیروهای اپوزیسیون با تشکیل "شورای پیشبرد همگرایی" و نیز به دست آوردن حمایت بینالمللی و داخلی تاکید کرد.
شریعتمداری همچنین در زمینه ایجاد همگرایی بین نیروهای اپوزیسیون گفت: «چرا اصلاحطلبان به جای تکیه بر قانون اساسی فعلی قوانین بینالمللی را فصلالخطاب نمیدانند؟ ما میگوییم قوانین بینالمللی را اصل قرار دهید همه مشکلات حل است و همگرایی هم حاصل میشود.»
«انتخابات آزاد نام دیگر رفراندوم است»
احمد پورمندی، فعال سیاسی جمهوریخواه سخنران بعدی این نشست بود. وی در سخنان خود به سه درک و برداشت از "انتخابات آزاد" اشاره کرد. اول گروهی که قائل به برگزاری انتخابات آزاد زیر سقف قانون اساسی کنونی هستند و شاخص این گروه را هاشمی رفسنجانی دانست.
گروه دوم که وی شاخص اصلی آن را میرحسین موسوی دانست، معتقد به شعار اجرای بیتنازل قانون اساسی است. به عقیده پورمندی این شعار جامعه ایران را یک قدم به جلو برده چرا که اعلام کرده حکومت کنونی به قانون اساسی پایبند نیست و از حکومت خواسته به قانون اساسی خودش پایبند باشد.
احمد پورمندی درک سومی را که از انتخابات آزاد وجود دارد متعلق به اپوزیسیون دانست که معتقد است در درون حکومت این ظرفیت وجود دارد که انتخابات آزاد برگزار شود اما به گفته او این گروه به این نکته توجه نمیکند که اگر قرار باشد حکومت تن به برگزاری انتخابات آزاد بدهد، یعنی اینکه با اپوزیسیون بر سر تغییر بخشی از قانون اساسی به تفاهم رسیده و این دیگر اسمش انتخابات آزاد نیست بلکه رفراندوم است.
پورمندی سپس ادامه داد که بهتر است "بچه را به نام خودش بنامیم" و با الفاظ بازی نکنیم. وی در نهایت تصریح کرد که شعار "انتخابات آزاد" کافی نیست و اپوزیسیون بدون داشتن برنامه مشخص اقتصادی نمیتواند با مردم ایران به زبان مشترک برسد. به عقیده او نیروهای اپوزیسیون باید با زبان اقتصاد با مردم ایران وارد دیالوگ شوند.
احمد پورمندی همچنین تاکید کرد که اپوزیسیون باید علاوه بر تکیه بر جنبش اجتماعی، از امکانات بالا هم استفاده کند.
«انتخابات آزاد به همراه دیالوگ ملی»
شهریار آهی، فعال سیاسی با گرایشهای مشروطهخواهی سخنران بعدی نشست انتخابات آزاد، سه فاز را برای مشروعیت نظامهای توتالیتر قائل شد. به عقیده او اینگونه نظامها در فاز اول به دلیل شور انقلابی و مردمی اصلا نیازی به مشروعیت ندارند.
نظامهای توتالیتر در فاز دوم قدری از مشارکت مردمی استفاده میکنند، که این شرایط اصلاحات و فشار از پایین و چانهزنی از بالاست. اما به عقیده آقای آهی، نظام توتالیتر از این فاز هم گذر میکند چرا که دارای یک نظام ثابت ارزشی است و بنابراین نمیتواند اصلاحپذیر باشد.
فاز سوم، فازی است که توان امنیتی و اجرایی حکومت خیلی زیاد شده و بازوی اجرایی امنیتی خود تبدیل به یک کاست شده و در نتیجه برای حفظ منافع خودش راه هرگونه اصلاح را میبندد. شهریار آهی میگوید جمهوری اسلامی الان به این مرحله رسیده است.
به نظر این فعال سیاسی، حاکمیت ایران فهمیده که باز کردن کوچکترین عرصه اصلاح یعنی برچیده شدن کل نظام، بنابراین عصر اصلاحات در این نظام تمام شده است.
آقای آهی تصریح میکند که تعاریف زیادی از اصلاحات وجود دارد اما او میگوید اگر منظور از اصلاحطلبی، زیاد کردن عرصه مشارکت مردم باشد، در حال حاضر نهاد اجرایی امنیتی با قدرت جلوی آن ایستاده است.
او میگوید تنها راه در این مرحله، داشتن یک شعار واحد از سوی اپوزیسیون است و این شعار میتواند انتخابات آزاد با تکیه بر دیالوگ ملی باشد.
وی با مثال آوردن از کشور مصر، این کشور را نمونهای از "انفجار مشارکت در حالی که مهارتهای لازم برای استفاده از دموکراسی وجود ندارد" دانست و تاکید کرد که مهمترین وظیفه نخبگان، امروز ایجاد یک دیالوگ ملی برای جلوگیری از این انفجار مشارکت بدون آگاهی است.
«اولویت؛ متوقف کردن ماشین سرکوب و اختناق»
جمشید طاهریپور، فعال سیاسی و از رهبران پیشین سازمان فدائیان خلق اکثریت، در سخنان خود بر این نکته تاکید داشت که شعار انتخابات آزاد اگر تلاشی برای هدفمند کردن تلاشها باشد خوب است.
وی اما تاکید کرد: «تجربه ۳۳ ساله کاملا ثابت میکند که این نظام در ساختارهای خودش قابل اصلاح نیست، بنابراین ما نباید انتخابات آزاد را با اولویتهای مبارزه برای دموکراسی خلط کنیم. ما باید با حرکتهای زندهی جامعه تماس داشته باشیم. جامعه یک موجودیت زنده و مستقل از این حکومت دارد و پر از ظهورهای تازه است. بنابراین ما باید مسیر انتخابات آزاد را طوری انتخاب کنیم که ما را از مسیر واقعی مبارزه و از مردمی که در این راه اصیل هستند دور نکند.»
آقای طاهریپور تحقق این امر را تنها در تشخیص اولویت دانست و اظهار داشت که اولویت اول متوقف کردن ماشین سرکوب و اختناق است و وظیفه اپوزیسیون، تسریع این روند است، نه تعیین تکلیف برای آن از بالا.
وی گفت: «تردید دارم که طرح انتخابات آزاد به مثابه استراتژی سیاسی صحیح باشد. عقلانی این است که انتخابات آزاد یک شعار برای گسترش آگاهی در میان مردم شود نه استراتژی. درحقیقت از این شعار برای ایجاد، تقویت و تحکیم زمینههای تحقق آرمان دموکراسیخواهی استفاده شود؛ یعنی باید به نوعی بین انتخابات آزاد و مبارزهای که اولویت دارد تعادل برقرار کرد و اولویت را هم خود واقعیتهای جامعه تعیین میکند.»
«روشنفکر نباید پیشتاز براندازی باشد»
اسفندیار طبری فعال سیاسی جمهوریخواه آخرین سخنران نشست انتخابات آزاد، چهار دیدگاه آرمانی، واقعگرایانه، پراگماتیک و فرصتطلبانه را برای گفتمان انتخابات آزاد قائل شد.
وی با برشمردن نقاط قوت و ضعف هریک از این دیدگاهها نتیجهگیری کرد که گروههای اپوزیسیون غیر از دیدگاه فرصتطلبانه که وی آن را متعلق به کسانی چون احمدینژاد و رفسنجانی میداند، میتوانند در هریک از سه گروه دیگر جای بگیرند اما نباید به عنوان روشنفکر به دیدگاه براندازانه نزدیک شوند.
آقای طبری میگوید: «الان یک نظم سیاسی وجود دارد، هرچند ضد اخلاقی. این نظم سیاسی پشتیبان یک نظم اجتماعی است. روشنفکر این صلاحیت را ندارد که صحبت از سرنگونی کند و نباید پیشگام بر هم خوردن نظم سیاسی باشد. تنها مردم این صلاحیت را دارند.»
این فعال سیاسی انتخابات آزاد را یک امکان میداند که روشنفکران و نخبگان جامعه باید شرایط رسیدن به این امکان را فراهم کنند.
پرسش و پاسخ
در بخش پرسش و پاسخ، حسن شریعتمداری در پاسخ به این پرسش دویچهوله که چرا شعار انتخابات آزاد نتوانسته تمام گروههای اپوزیسیون را جذب کند و طیفهایی مانند ملی مذهبیها و اصلاحطلبان خارج از ایران در جلسات این گروه شرکت نمیکنند، گفت: «به نظر من انتخابات آزاد در ایده خودش یک شعار اینتگراتیو است، اینکه جذب نمیکند موانعش چیزهای دیگری است مثل مسائل امنیتی. من در جلسه اتحاد جمهوریخواهان به آقای علی مزروعی گفتم ما میتوانیم بر سر پیششرطهای انتخابات آزاد مبارزه مشترک کنیم اما گفتند این هم نمیشود. بنابراین اگر آنها شرایط همگرایی با این شعار را ندارند ما دیگر نمیتوانیم از این پایینتر بیاییم.»
از احمد پورمندی پرسیده شد که وقتی میگوید تکیه بر نیروهای اجتماعی با استفاده از نیروهای داخل قدرت، این استفاده چگونه باید صورت بگیرد، در حالی که توازن قوایی برای مداخله نیروهای اپوزیسیون در قدرت وجود ندارد.
احمد پورمندی در پاسخ گفت، معتقد نیست که شرایط برای این استفاده وجود ندارد. وی به طرح شعار موسوی اشاره کرد که توانست با شعار التزام به قانون اساسی بخش بزرگی از حاکمیت را هم جلب کند.
نامههای محمد نوریزاد و فخری محتشمیپور نمونههای دیگری بودند که به نظر پورمند توانستهاند فساد حاکم را برای بخشی از حاکمیت علنی کنند.
احمد پورمند سپس با اشاره به موضعگیریهای اخیر آیتالله دستغیب و احمدینژاد درباره انتخابات آزاد گفت: «به نظر من ما میتوانیم حتی با دستغیب یا احمدینژاد هم دیالوگ افشاگر داشته باشیم».