1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

امكان گفتگوى مستقيم ايران و آمريكا در چارچوب كنفرانس عراق

۱۳۸۵ اسفند ۱۸, جمعه

آمريكا توانست جنگ عراق را تقريبا به تنهايى آغاز كند، اما به پايان رساندن آن نيازمند هميارى بسيارى از نيروهايى‌ست كه در جبهه‌هايى مختلف قرار گرفته‌اند. ديويد ساترفيلد هما‌هنگ‌كننده امور عراق در وزارت خارجه آمريكا فردا در بغداد بر سر ميزى خواهد نشست كه در كنارش از جمله نمايندگان ايران و سوريه نيز قرار خواهند داشت.

https://p.dw.com/p/A3ra
جرج بوش: اين ديدار (در عراق) آزمونى خواهد بود كه آيا ايران و سوريه واقعا علاقمند به ايفاى نقشى سازنده در عراق هستند يا نه.
جرج بوش: اين ديدار (در عراق) آزمونى خواهد بود كه آيا ايران و سوريه واقعا علاقمند به ايفاى نقشى سازنده در عراق هستند يا نه.عکس: AP

در كنار ايران و سوريه، عربستان سعودى و تركيه نيز به‌عنوان موتلفان آمريكا هر يك منافع ويژه‌اى را در عراق دارند. همه اين دولت‌ها در مسايل عراق نقش دارند و در عين اختلاف نظرهايشان، به دليل هرج و مرج در اين كشور، مجبورند راهى را براى پايان دادن به ناامنى و خشونت در عراق بيابند.

با وجود اينكه دولت آمريكا سال‌ها گفتگوى مستقيم با ايران و سوريه را منتفى مى‌دانست، اما اينك جرج بوش رييس جمهور اين كشور در رابطه با كنفرانس عراق مى‌گويد: «اين ديدار آزمونى براى اين خواهد بود كه آيا ايران و سوريه واقعا علاقمند به ايفاى نقشى سازنده در عراق هستند يا نه». خود اين سخنان و نيز اينكه آمريكا به خواست دولت عراق مبنى بر نشستى به‌همراه ديپلمات‌هاى كشورهاى همسايه پاسخ مثبت داده، نشانگر آن است كه ايالات متحده هميارى ديگران را در عراق مى‌پذيرد.

در عين حال آمريكا با اين اقدام، عملا پذيرفته است كه از حمله به عراق، منطقه‌اى بحرانى با طرفين درگير بسيارى به‌وجود آمده است. ديويد ساترفيلد نماينده آمريكا در كنفرانس عراق با تاكيد بر اينكه چنانچه مقام‌هاى ايرانى و سورى به سوى او بروند، از گفتگو فرار نخواهد كرد، تلويحا آمادگى كشورش براى گفتگو با ايران را تاييد كرده است. دكتر ابراهيم يزدى دبيركل نهضت آزادى ايران در واكنش به اين اظهارات مى‌گويد: همین اندازه که ایران و آمریکا هر دو حاضر شده‌اند که برای حل مشکلات عراق در بغداد رو در روی هم بنشینند پشت یک میز و با سایر دولتهایی که آنجا نماینده فرستاده‌اند گفت‌وگو بکنند، این می‌تواند مثبت باشد. اما هر دو طرف هم ایران و هم آمریکا بطور نسبی گرفتار جو افکار عمومی مردمی هستند که خودشان درست کرده‌اند. بنابراین آمریکا در عین حالی که می‌داند در مورد عراق باید با ایران مذاکره کند اظهارعلاقه هم کرده است، از این طرف هم بسیاری از مقامات برجسته‌ی ایرانی بر این باورند که برای حل مسایل باید مستقیما با آمریکا مذاکره بکنند، اما ظاهرا جوی که وجود دارد این است که بقول قدیمی‌ها با دست پس می‌زنند و با پا پیش می‌کشند. هیچکدام از این سخنان به این معنا نیست که طرفین در عراق اگر فرصتی پیش آمد، از نشستن و گفت‌وگوی خصوصی استنکاف خواهند ورزید“.

ايران يكى از قدرت‌هاى كليدى در مناقشه عراق است كه مى‌خواهد موقعيت خود را در منطقه تثبيت كرده و بخاطر ضعف آمريكا در عراق، از نفوذ خود در اين كشور به‌عنوان اهرمى براى فشار آوردن بر ايالات متحده استفاده كند.

اما عربستان سعودى به‌عنوان بزرگ‌ترين رقيب ايران در منطقه، از موتلفان آمريكاست و نمى‌خواهد قدرت شيعيان در عراق و لبنان گسترش يافته و به‌اصطلاح كمربند شيعى در منطقه به‌وجود آيد. اما در عين حال، عربستان سعودى نيز مانند ايران خواهان آن نيست كه عراق در هرج و مرجى بى‌پايان غرق شود.

ماشاءاله شمس‌الواعظين روزنامه‌نگار و تحليلگر مسايل منطقه، اختلاف ايران و عربستان را چندان بزرگ نمى‌بيند و معتقد است كه دو كشور استراتژى خود در دو دهه پيش مبنى بر رقابت بر سر حوزه‌هاى نفوذشان را تغيير داده و استراتژى همگرايى و همكارى منطقه‌اى را جايگزين آن كرده‌اند: اولین تاثیر این استراتژی این است که ایالت متحده آمریکا و بطور کلی غرب دخالت خودش را در خاورمیانه دارد کاهش می‌دهد و آرام آرام به عهده‌ی نیروهای تاثیرگذار منطقه‌ مثل عربستان سعودی و ایران قرارمی‌دهند. از آن سو ایران و عربستان سعودی با کاهش تنش‌هایی منطقه‌ای به این نتیجه دارند می‌رسند که همگرایی بر پایه‌ی عمل سازنده یا استراتژی‌ها و سیاست‌های سازنده می‌تواند کاهش بدهد دخالت نیروهای بیگانه را درمنطقه. اولین نشانه‌ی این موفقیت را ما در صحنه لبنان مشاهده می‌کنیم، چرا که هم ایران از ثقل خودش در نیروی اپوزیسیون به رهبری حزب‌اله استفاده کرد و آن نافرمانی مدنی را خاتمه داد و به سمت همگرایی و حل و فصل بحران لبنان براساس تشکیل دولت وحدت ملی در حال حرکت است و هم عربستان سعودی از ثقل خودش در جناح دولت فواد سينيوره استفاده کرد و هر دو دارند به سمت حل و فصل مسایل منطقه‌ای پیش می‌روند. دومین نشانه‌ی آن موافقتنامه‌ی مکه محسوب می‌شود که میان گروههای درگیر فلسطینی و بطور مشخص جنبش «فتح» و جنبش «حماس» صورت گرفت. ایران با استفاده از ثقلش جنبش «حماس» را به سمت همگرایی بیشتر برای تشکیل دولت وحدت ملى هدايت كرد و عربستان سعودی با استفاده از نفوذش درهر دو جنبش، هم «فتح» هم «حماس»، بهره گرفت و اوضاع را به سمتی که می‌بينيم پیش بردند. سومین نشانه‌ی مهم این همگرایی منطقه‌ای به نظر می‌رسد که اجلاس فردا در بغداد باشد که ایران و عربستان سعودی از یکسو و ایران و سوریه از سوی دیگر در جهت استفاده از ثقل خودشان برای حل و فصل مسایل منطقه‌ای حرکت خواهند کرد. به نظر می‌رسد ایالت متحده از این همگرایی جدید نیروهای تاثیرگذار منطقه‌ای اين پيام را دريافت خواهد کرد که ایران و عربستان سعودی بعنوان دو نیروی تاثیرگذار منطقه‌ای و سپس به انضمام مصر یا آنچه محور نیروهای میانه‌رو نامیده می‌شود، می‌توانند درجهت کاهش وظایف و تکالیف نیروهای بین‌المللی به رهبری آمریکا حرکت بکنند و در نتیجه هسته‌ی اولیه‌ی نظام منطقه‌ای شکل خواهد گرفت، بدون دخالت نیروهای بیگانه.

تركيه موتلف ديگر آمريكا مقاصد ديگرى را دنبال مى‌كند و خواستار جلوگيرى از جداشدن مناطق كردنشين شمالى عراق است؛ امرى كه مى‌تواند آتش تجزيه‌طلبى را در ميان كردهاى تركيه شعله‌ور كند.

سوريه نيز به‌عنوان موتلف ايران، در نظر دارد تا از نفوذ خود در عراق براى برون‌رفت از انزواى بين‌المللى استفاده كند.

در چنين شرايطى كنفرانس عراق بايستى فردا در بغداد، در ميان اين همه اختلاف منافع، راهى را براى برون‌رفت از بحران و برقرارى امنيت بيابد. اما ناظران سياسى معتقدند، علاوه بر موضوع عراق، اين كنفرانس مى‌تواند امر تاكنون و به‌ظاهر ناممكن ديگرى را نيز ممكن كند: گفتگوى مستقيم آمريكا با ايران و سوريه.

بهنام باوندپور