المپیک پکن و تماشاگر ایرانی
۱۳۸۷ مرداد ۲۴, پنجشنبهکمتر کسی است که پاسخ مثبت به این سؤال بدهد. مراسم گشایش افتتاح المپیک پکن، شاهدی بر این داوری است. نمونهای که چشم پیشرفتهترین کشورهای غربی را خیره و به گفته کارشناسان، کار مسئولان المپیک آینده را دشوارتر کرد.
آمار نشانگر اینست که یک میلیارد نفر، مراسم گشایش بازیهای المپیک پکن را از طریق تلویزیون تماشا کردهاند. میلیونها ایرانی نیز در شمار این آمارند، اما با عملکرد سیمای سراسری و دولتی ایران، نمیتوان گفت که تماشاگر یا علاقمند ایرانی، شاهد واقعی مراسم یا رقابتهای المپیک بوده است.
سالهاست که تلویزیون جمهوری اسلامی از تکنیک تاخیر در پخش مستقیم استفاده میکند. تاخیری ۷ ثانیهای به مسئولان پارهای کشورها، امکان این را میدهد که تصویرهای ناهماهنگ با عرف و مذهب یا الگوهای سیاسی خود را از برنامه حذف کنند. در پوشش خبری بازیهای المپیک پکن اما، چنین ظرافتی هم بهکار نمیرود. تصاویر پیاپی قطع میشوند و مفسران تلویزیون، وقفه موجود را با اطلاعات حاشیهای و گاه نادرست پر میکنند. موضوع به زنان، لباسهای ورزشکاران یا تماشاچیان و بطور کلی فضاها و تصاویری بازمیگردد که باب سلیقه کارگزاران امور در ایران نیست.
تماشای نسیه
بیشتر دوستداران ورزش، مسابقهها را از طریق کانالهای ماهوارهای دنبال میکنند. اما سهم عموم تماشاگران از رویدادهای المپیک پکن، گزارشهای سانسورشده تلویزیون دولتی ایران و پرچانگی مجریان ورزشی است.
• یک حسابدار:
"من از تلویزیون نگاه کردم اما متاسفانه چیز زیادی ندیدم. مسابقات گسسته پخش میشود. هر کس از ماهواره نبیند، خبر زیادی ندارد. اینجا حتی هنگام مسابقات کشتی که برای ایرانیها اینقدر مهم است، بازی را قطع میکنند، چون دوربین روی یک زن تماشاچی رفته است. تصویر را قطع میکنند و تنها با صدا گزارش میدهند که بله، کشتیگیر ایرانی، بازی را واگذار کرد و باخت!"
• یک معلم:
"هدف مردم از تماشای مراسم افتتاحیه و رقابتهای ورزشی پکن، دیدن مراسمی جذاب و دیدنی است که تا ۴ سال دیگر تکرار نمیشود. مسلم است که هیچ خانوادهای در ایران دنبال این نیست که در بازیهای المپیک، صحنههای غیرمتعارف را تماشا کند. اما این شکل بریدن مراسم افتتاحیه، قابل قبول نیست. مگر در یک مراسم ورزشی، چه میکنند؟ به نظر من تصویرهای نامربوط آنقدر نبودند که مراسم افتتاحیه با این همه سانسور و پرش، پخش شوند."
• یک روزنامهنگار:
"برنامهها صبح زود پخش میشوند و همه نمیتوانند ببینند. مسابقات شنا را در سالهای گذشته نشان نمیدادند ولی امسال شنای مایکل فلپس را نشان میدهند. این برای من جالب و عجیب بود. بقیه مسابقات را چون ما شرکت کننده نداریم، نشان نمیدهند. شاید بخاطر اینکه پخش تصاویر از رقابتهایی که برای مردم جالب نیست، هزینه دارد. در هر حال، به نظر من نسبت به سابق بازتر رفتار میکنند."
محمدرضا فهمیزی، روزنامهنگار و مدرس ارتباطات میگوید:
" درمراسم افتتاحیه، برنامه مستقیم خیلی قطع شد. پس از قطع تصاویر، بر میگشتند به استودیو و ما شاهد گفتگوی مجری و میهمانان برنامه بودیم. این در حالی است که اولین ویژگی تلویزیون، تصویر است. مردم تلویزیون را تماشا میکنند، رادیو را گوش میکنند و نشریات را میخوانند. در نتیجه اگر بحث و گفتگو برایشان اهمیت داشته باشد، نیاز به تلویزیون ندارند. نیاز آنها به تصویر است. این روش کمترین نتیجهاش، بی احترامی به مردم است. این باعث اختلال در رابطه بین مخاطب و رسانه میشود."
تاثیر نظم و برنامهریزی
• یک دانشجو:
"چین خیلی هزینه کرده بود و ما پیشرفت آنها را دیدیم. در ایران چنین امکاناتی نیست. ایرانیها اگر یک روز بخواهند چنین برنامهای داشته باشند، ناممکن است. اگر بگویند برنامه ساعت ۹ شروع میشود، شاید در عمل ۱۱ شروع شود. نظم نیست، هرج و مرج و شلوغی است. هر کس به هوای اینکه همه رفتهاند، به محل مراسم میرود، بدون اینکه بداند موضوع چیست. در مراسم المپیک به نظر میرسید افراد علاقمند به ورزش، کاملا گزینشی به استادیوم رفتهاند."
• یک مهندس:
"من خیلی به ورزش علاقه دارم و تنها از طریق کانالهای ماهوارهای مسابقات را میبینم. مدیریت المپیک فوقالعاده بود. من در کمکرسانیهای زلزله بم حضور داشتم. واقعا به قدری مدیریت این بحران بد بود که آدم جلوی خارجیهایی که برای کمک آمده بودند، شرمنده میشد. الان در ایران نسبت به چین تصورات غلطی هست. میگویند محصولات چین، کیفیت پایین دارد و از این قبیل. اما این برنامه افتتاح، خود غربیها را به حیرت واداشت، چه برسد به تماشاچیان ایرانی."
عادت به ندیدن زنان!
ممنوعیت پخش تصویر زنان در سیمای جمهوری اسلامی، شامل مسابقات ورزشی نیز میشود. المپیک برای تماشاچی ایرانی، عملا المپیکی مردانه است. این در حالی است که دیدن رقابتهای زنان در رشتههایی چون ژیمناستیک، بسیار دلانگیز است.
آرش راهبر روزنامهنگار ورزشی میگوید: "ما ایرانیها چون سالهاست که مسابقات زنان را ندیدهایم، به این غیبت عادت کردهایم و احساسی نداریم که چرا رقابتهای زنان را نشان نمیدهند. قهرمانهای زن را نمیشناسیم مگر تک و توک تنیسبازان زن را. بههرحال، بخش عمده شهرت قهرمانان ورزشی، از طریق تصاویر آنهاست. در مورد ورزشکاران زن ایرانیهم، بعید است بیشتر از دو سه درصد تماشاچیان به تیراندازی یا قایقرانی علاقه داشته باشند. برای همین هم تلویزیون اینها را هم نشان نمیدهد."
داوری و حسرت
چین کشوری آسیایی است و طبیعی است که سیاری از ایرانیان، با مشاهدهی پیشرفتهای آن، دست به مقایسه بین دو کشور بزنند. محمدرضا فهمیزی، مدرس ارتباطات میگوید:
" موقع تماشای مراسم، بیننده میدید که چه کار عظیمی انجام شده است. اینهمه انسان در استادیوم به آن بزرگی، حرکات درستی را انجام میدادند. آن همه زیبایی و هماهنگی در نور و رنگ انسان را مبهوت میکرد. پیداست که کارنیکو کردن از پر کردن است. نظم و کار در این جامعه، موجب شده که چین تا همین الان، از آمریکا هم در مدالهای طلا جلو بزند. چین ممکن است در آینده نیز بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا شود. این تنها از برنامه ریزی و نظم بر میآید. جالب اینجاست که ما در فرهنگ ملی و دینیمان اهمیت زیادی برای کار و وقت قائل هستیم: " برو کار میکن مگو چیست کار"، " نابرده رنج گنج میسر نمیشود"، "وقت طلاست" و از این قبیل. واقعا این سوال پیش میآید که چرا ما برای کار، وقت و برنامه ریزی ارزش قائل نیستیم. چه عاملی باعث میشود که میانگین کار مفید روزانه ما یکساعت باشد و در کشوری مانند کره جنوبی ۱۱ ساعت؟ چه عاملی باعث میشود که آنها از قدرت های پیشتاز اقتصادی در جهان بشوند و ما تنها به درآمد نفت متکی باشیم؟