افت به بالا و خیز به پایین
۱۳۹۸ خرداد ۲۷, دوشنبهمیگفت: «استادم در مدرسه عالی آقای مِسکیتا طرحهایم را که ديد گفت: بهتر نیست طراح بشوی تا مهندس؟ من هم به حرفش گوش دادم.»
پدر و مادر موریس اشر Maurits Escher از نجیبزادگان بودند. پدرش مهندس شاخه آب و آبرسانی بود.
او در مدرسه شاگرد خوبی نبود. دو سال رد شد و حتی در درس هنر هم نمرههای خوبی نمیگرفت، به ویژه که طرحها و نقاشیهای "عجیب و غریب" میکشید که آموزگاران از آنها خرسند نبودند.
پدر و مادرش چون علاقه او را از کودکی به کاردستی دریافته بودند نخست او را نزد نجاری گذاشتند تا استعدادش را آزمایش کنند.
۲۱ ساله بود که به یک مدرسه عالی طراحی در نزدیکی آمستردام رفت تا به خواست پدر و مادرش مهندس ساختمان شود اما او فقط شیفته طراحی بود. درس را رها کرد و به سوئیس، اسپانیا و ایتالیا سفر کرد و نخست با معرقکاری روی چوب شهرتی در سوئیس و ایتالیا پيدا کرد.
۲۶ ساله بود که ازدواج کرد و در ایتالیا ساکن شد اما بیزاری از فاشیسم حاکم او را به سوئیس فراری داد.
ماندگارترین آثارش بازی با چشماندازهای ناممکن و به خطا انداختن چشم آدمی است. او پلکانی به سمت بالا میکشد که به زیرزمين منتهی میشود و سرازیریای که به سقف میرسد.
هر چند طرحهای او در ظاهر گویی با بیننده شوخی میکنند اما هر کدام داستان و روایتی در خود دارند.
بیننده در نگاه اول یک تصویر کاملا طبیعی را میبیند ولی بعد متوجه میشود که وجود چنین پدیدهای ناممکن است.
از آنجا که کارش به طرحهای محاسبهای و هندسی میمانست میگفت: «من بیآنکه بخواهم، به ریاضیدانها نزدیکترم تا به هنرمندان.»
در خاطراتش مینويسد که زنی از او پرسیده آیا این سوسمارها که یکباره آدم متوجه میشود مارمولک هستند حلول را میرسانند؟ و او گفته است: «اگر شما چنین میبینید و میپندارید، لابد همینطور است.»
موریس اشر در ۷۳ سالگی در هیوِرسوم در شمال هلند درگذشت.