از شایعه مرگ تا برد پرسپولیس
۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه«جنتی مُرد یا نه، کُما رفته است یا نه، بمیرد یا نه. به هیچ کس ارتباطی ندارد چرا که جنتی عمر و زندگی اش را از من و شما نگرفته که بخواهد با اراده ی من و شما هم آن را پس بدهد و بگیرد.»
این چیزیست که نویسندهی وبلاگ لویاتان پس از آنکه دوشنبه این هفته شایعه مرگ مغزی احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در فضای مجازی بر سر زبانها افتاد، نوشت.
احمد جنتی، دبیر۸۶ سالهی شورای نگهبان ایران است که از سوی معترضان ایرانی به "دستاندرکاری" در تقلب در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته متهم است.
با آنکه خبر مرگ مغزی جنتی از سوی برخی از وبسایتهای منتسب به اصولگرایان منتشر و پس از تکذیب خبر به سرعت حذف شد، اما واکنشبه آن ادامه یافت.
نویسندهی وبلاگ «لویاتان» که به نظر میرسد روی سخناش با آنهاییست که با لطیفهگویی از خبر مرگ جنتی استقبال کردند، مینویسد: «این عطش مرگخواهی، یک معضل است که باید آن را ریشه یابی کرده و آن را حل کرد وگرنه دردی از ما تسکین نمی دهد که هیچ، دردهای ما را افزایش می دهد.»
نویسندهی وبلاگ «زمزمه» در جواب انتقادات طرح شده به ابراز شادمانی نسبت به شایعه مرگ جنتی به میدان آمده است. او با قبول اصل «دوری از خوشحالی از مرگ مردم حتی دشمنمان!» مینویسد: «معروف است که آرزوی مرگ دیگران کار زشتی است. هر که میخواهد باشد. حیات موهبتی است که هر زندهای باید تا آخرین لحظهاش را زندگی و استفاده کند. این نصایح مثل زنگ در گوشمان صدا میکند اما چه کنیم که گاهی کسانی هستند که نشستهاند روی لوله اکسیژن و راه نفس مردم را بستهاند.»
درست مثل تلویزیونهای سه بعدی
شانزدهم شهریور روز تولد وبلاگستان فارسیست. به همین مناسبت بسیاری از وبلاگنویسها به این موضوع پرداختهاند.
شانزدهم شهریور ۱۳۸۰ روزی بود که سلمان جریری اولین وبلاگ فارسی را ایجاد کرد.
در میان کسانی که با آب و تاب درباره اولین تجربههای وبلاگی خود نوشتهاند، نویسندهی وبلاگ کیبرد آزاد سالهای آغازین وبلاگنویسی را با تب کنونی خرید تلویزیونهای 3D مقایسه میکند و از به وجود آمدن تعادل در فضای وبلاگستان فارسی حرف به میان میکشد.
در این وبلاگ آمده است: «وبلاگ هم وقتی در ایران ظاهر شد چنین چیزی بود: یک دریچه برای بیرون ریختن هیجانها و چیزهای ازپیش ممنوع و شکستن محدودیتها و ایجاد ارتباط و غیره و غیره. عبارتهایی مثل «وبلاگنویس» همون زمان باب شد. جوری که انگار کسی که توی وبلاگش شعر عاشقانه کپی پیست می کنه، هویتی مستقل از هویتش توی جامعه داره.»
کیبرد آزاد ادامه میدهد: «شکی نیست که وبلاگ برای ایران عمیقا مفید بود و تاثیر پر هیجانش رو گذاشت و بعد به حالت تعادل رسید،» اما مینویسد: « حالا در وضعیت تعادل هستیم... در وضعیت تعادل، تعداد کسانی که وبلاگ مینویسن خیلی کمتر شده و دیگه [دورهی] اینکه هر کی به هرکی برسه، تعداد وبلاگهاش رو به رخ بکشه تموم شده. این خیلی هم خوبه.»
او حتی مسئله رکود وبلاگنویسی را که اخیراً در وبلاگستان فارسی مطرح شده رد میکند: « راستش من کسانی [را] که از رکود وبلاگستان حرف میزنن نمیفهمم. اونها باید اول نشون بدن که اصولا از وبلاگستان چی میخوان؟ انقلاب؟ رسانه متمرکز؟ آگاه کردن مردم در کشوری که دومین سانسور کننده اینترنت جهان است و اولین زندان خبرنگاران جهان؟ منظورتون از رکود چیه دوستان؟ به نظر من که وبلاگستان در حال تعادله. درست مثل تلویزیونهای سه بعدی در یک سال بعد.»
ششتاییها در وبلاگستان
جدا از شایعهی مرگ دبیر شورای نگهبان و تولد وبلاگستان فارسی در وبگردیهایمان به مطلبی برمیخوریم که به واقعهای نظر دارد که شاید یادش هنوز لبخندی از رضایت بر لب بسیاری میآورد، برد شش بر هیچ پرسپولیس مقابل استقلال در سال ۱۳۵۲.
نویسندهی وبلاگ گردباد در سالگرد این روز مینویسد: «پرسپولیس در چنین روزی در دیداری رویائی موفق شد با نتیجه شش بر صفر رقیب سنتی و همیشگی خود را در معبد آزادی شکست دهد.»
او به جزییات این بازی هم اشاره میکند: « در آن سال سرخپوشان با مربیگری آلن راجرز انگلیسی و رکورد دست نیافتنی ۲۲ بازی ۱۵ برد، ۷ تساوی، بدون باخت به مقام قهرمانی لیگ (جام تخت جمشید) دستیافتند.»
«گردباد» اینطور به نوشتهاش خاتمه میدهد: «فرا رسیدن سی و هفتمین سالگرد شکست تاریخی استقلال از پرسپولیس، ۶ تاییها، به سرخترین هواداران فوتبال جهان شادباش باد.»
مریم میرزا
تحریریه: یلدا کیانی