1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ادامه فعالیت‌ نیروهای ناتو در افغانستان و ضرورت بازنگری

رادیو دویچه وله۱۳۸۶ بهمن ۱۷, چهارشنبه

تقسيم وظايف متفاوت براى كشورهاى عضو پيمان ناتو سبب نارضايتى ميان آنان شده و تجديد نظر در اينزمينه را اجتناب ناپذير كرده است. مشاجره بر سر اعزام نیروهای آلمانی به جنوب افغانستان به این بحث‌ها دامن زده است.

https://p.dw.com/p/D3Ra
عکس: dpa

در تفسير روز چهارشنبه(۶ فوريه) مطبوعات اروپا به چگونگى ادامه فعاليت نيروهاى نظامى ناتو در افغانستان برمى‌خوريم. موضوع ديگر در روزنامه‌هاى امروز آلمان و اروپا طرح بحران دولتى در ايتاليا و شانس‌هاى خروج از آن است.

روزنامه آلمانى ”برلينر تسايتونگ“ درباره مشاجرات بر سر چگونگى ادامه فعاليت نيروهاى نظامى آلمان در افغانستان مى نويسد:

«گرچه عملکرد ارتش آلمان در زمينه بازسازى افغانستان در مناطق آرام شمال اين کشور مثبت است، اما امتناع از اعزام نيرو به جنوب بر خلاف واقعيت موجود در افغانستان مى باشد. تغيير نقش سربازان آلمانى در افغانستان هنوز براى مردم آلمان روشن نيست. دولت آلمان از يک رويارويى صادقانه در اين‌باره طفره مى رود. دوره اينگونه تلقينات و تصورات که دو شکل مختلف از نيروهاى پيمان ناتو، يعنى در شمال نيروهاى مودب و معقول و در جنوب نيروهاى آتش افروز (همانند رامبو) مستقراند، پايان يافته است. بايد به مردم آلمان گفت اين امر ضرورى است که نيروهاى ضربتى و تهاجمى آلمان در جنوب کارى را انجام دهند که مشخصه آنان است: يعنى حمله کردن و جنگيدن. رويارويى صادقانه با اين مسئله مى تواند نقش آلمان را در پيمان ناتو تقويت کند.»

روزنامه ”گاردين“ چاپ انگليس درباره ماموريت کشورهاى عضو ناتو در افغانستان مى نويسد:

«در حاليکه آمريکا دست به تقويت نيروهاى خود در افغانستان مى زند، هم پيمانان اين کشور دچارترديدند. اشتهاى پيمان ناتو براى جنگ در افغانستان به طرز آشکارى فروکش کرده است. کشورهايى که تاکنون بار بزرگى را بر دوش نداشته اند، خواهان حمل همين بار در آينده نيستند. و کشورهايى که سهم بيشترى تاکنون داشته اند، خواهان مسئوليت کمترى هستند. اغلب کشورهاى عضو ناتو، به طور بارز آلمان در اين ميان، امکانات مانور محدودى در عرصه سياست داخلى دارند. مردم اين کشورها مخالف جنگ عليه تروريسم اند و با به سر رسيدن دوره رياست جمهورى جورج بوش خواهان پايان اين جنگ هستند. اينها همه مسايلى قابل فهم اند، اما براى اروپاييان بايد روشن باشد که اين بى ميلى، اعتماد به ناتو را زير سوال مى برد و خطرات امنيتى به همراه دارد. احتمالاً اروپا به عنوان بخشى از جهان مى رود در آستانه اى بايستد که از آنجا تنها بدل به تماشاگر يکى از بزرگترين منازعات دنيا شود.»

روزنامه ”کوبورگر تاگه بلات“ چاپ آلمان درباره بحران دولتى در ايتاليا مى نويسد:

«۲۴ رئيس جمهور به همراه ۵۰ دولت در اشکال مختلف، پس از جنگ جهانى دوم، بيانگر ميل و سرخوردگى نسبت به فراز و نشيب هاى سياست در ايتالياست. جورجيو ناپوليتانو، رئيس جمهور ايتاليا خواهان برهم زدن اين بازى بود و تلاش کرد که اين وضعيت را براى هميشه در ايتاليا به پايان برد. کوشش وى مبنى برتشکيل دولتى که تنها وظيفه آن تحقق اصلاح انتخابات بود، با شکست مواجه شد. زيرا دوباره کسى پيدا شد که از شرايط بى ثبات سياسى بهره مى‌برد. اين شخص سيلويو برلوسکونى است. اين مرد ثروتمند که به اندازه کافى توان خلافکارى هم دارد، ظاهراً در حال حاضر تنها مهره ثابت در سياست ايتاليا است.»

روزنامه آلمانى ”فايننشال تايمز دويچلند“ درباره آينده تحولات سياسى در ايتاليا مى نويسد:

«شادمانى برلوسکونى درباره انتخابات جديد عجولانه است. او به عنوان نخست وزير سابق ايتاليا هنوز از قدرت فاصله زيادى دارد. گرچه اتحاد نيروهاى راست و ميانه به رهبرى برلوسکونى در نظرسنجى ها جلوتر از جبهه چپ ها است، اما بيش از ۳۰ درصد از راى دهندگان هنوز تصميمى نگرفته و مرددند. اين واقعيت در ايتاليا اهميت زيادى دارد و براى کانديداى پرشانس مى تواند خطرناک باشد. راى دهندگان سرخورده مى توانند برلوسکونى را متهم کنند که به خاطر جنون قدرت راه را بر سر دولت موقت بست، زيرا دولت موقت مى بايست اصلاح ضرورى انتخابات را به پيش مى برد و از غلطيدن کشور از يک بحران دولتى در بحران بعدى جلوگيرى به عمل مى آورد. اين مسئله به والتر ولترونى، رقيب چپگرا وليبرال برلوسکونى امکان حضور پررنگترى را در مبارزه انتخاباتى مى دهد. برخلاف پرودى، آخرين نخست وزير ايتاليا، ولترونى از نفوذ و محبوبيت مشابهى همانند رقيب محافظه کار خود در ميان مردم برخوردار است.»