اجلاس بروکسل و ترس از اَبَردولت اروپایی
۱۳۸۶ خرداد ۳۱, پنجشنبهاجلاس بروکسل
رؤسای دولتها و حکومتهای کشورهای عضو اتحادیهی اروپا در بروکسل گرد آمدهاند، تا دربارهی اصلاحاتی که بایستی در اتحادیه صورت گیرد، بحث و تصمیمگیری کنند. این گردهمایی آخرین گردهماییای است که در دوران ریاست نوبتی آلمان برگزار میشود. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان و رئیس نوبتی اتحادیهی اروپا میکوشد، مأموریت خود را به نحوی نیکو به پایان رساند، بویژه بدین شکل که دیدگاههای مختلف در مورد سند پایهای را، که پیشتر قرار بود "قانون اساسی" نام گیرد، به هم نزدیک کند.
ترس از ابردولت
نظریهی سیاسی عصر جدید در اروپا با مفهوم "استقلال" آغاز میشود: ارادهای وجود دارد که بالاتر از آن ارادهای نیست و در این معنا "مستقل" است. ابتدا شاه مظهر این استقلال بود، بعد مفهوم کمابیش انتزاعی دولت تبلور آن تصور شد. در قرن بیستم الزام زندگی بینالمللی گردن نهادن به ارادههای فراملی را ایجاب کرد. سازمان ملل مظهر بارز چنین ارادهای است.
در اروپا از زمانی که اتحادیهی اروپا شکل گرفت، این موضوع مطرح است که پس "استقلال" چه میشود. این مشکل به ویژه در مورد بریتانیا آنچنان جدی بود که این کشور تردید داشت که به عضویت "بازار مشترک" درآید، زیرا تصمیمهای جمعی اروپا را ناقض "استقلال" خود میدانست.
موضوع هنوز این است که بر سر "استقلال"، این مقدسترین مقدسها در عالم سیاست بیندولتی، چه خواهد آمد؟ اکثر دولتهای اروپایی هنوز آمادگی پذیرش چیزی به نام "قانون اساسی" اروپا را ندارند، قانونی که خودبهخود ممکن است برفراز "قانون اساسی"های ملی بنشیند. حد پذیرش حتا نسبت به سال ۲۰۰۱، یعنی آن زمانی که جمعی را گماردند تا پیشنویس یک قانون اساسی اروپایی را بنویسند، پایین آمده است.
اکنون تصمیم گرفته شده است، از عنوان "قانون اساسی" چشمپوشی شود، از "سرود" اروپا و "پرچم" اروپا نیز سخنی به میان نیاید، یعنی همهی آن چیزهایی که ممکن است اتحادیهی اروپا را به سان یک ابردولت جلوه دهد.
ترس از مقامهای ابردولتی
وقتی از "ابردولت" بترسند، خود به خود از مقامی که "ابر" باشد نیز وحشت دارند: مثلاً مقامی به نام وزیر خارجهی اروپا، که ممکن است تصور شود وزرای خارجهی کشورهای اروپایی زیردست او هستند.
البته هر کشوری نگاه میکند که والامقام اروپایی خودی هست یا نه. اگر خودی باشد مطلوب است. مثلاً اسپانیا کاملاً موافق است که اروپا یک پست وزیر خارجه داشته باشد و خاویر سولانا عهدهدار آن شود. انگلیس به شدت مخالف آن چیزی است که از نظر اسپانیا مطلوب است.
ترس از حقوق "ابر"
در اجلاس بروکسل موضوع منشور حقوق بنیادی اجتماعی نیز مطرح است. آلمان میکوشد داستان آن با داستان قانون اساسی مخلوط نشود، در عین حال چیزی از الزام حقوقی آن کاسته نگردد. بریتانیا با موضوع مخالف است، چون بیم آن را دارد که این منشور پایگاهی "ابر" یابد و بر فراز حقوق ملی بنشیند.
مسئلهی لهستان
لهستان مسئلهی خود را در قالب بحثی در مورد وزن آرای کشورها با توجه به میزان جمعیت آنها برده است. خواست لهستان آن است که کشورهای دارای جمعیت متوسط امکان تأثیرگذاری بیشتری یابند و به کشوری چون آلمان، که به طور نسبی جمعیت بالایی دارد، در تصمیمگیریهای اروپایی آن میزان رأی اختصاص نیابد که این کشور حکم یک "ابرقدرت" را بیابد.
مشکلات مرکل
بر این قرار آنگلا مرکل وظیفهی سختی بر دوش دارد: او بایستی با وجود همهی ترسها نوعی یگانگی ایجاد کند. اما چگونه؟ مشکلات فراواناند. موفقیت اتحادیه در گرو غلبه بر ترسهاست. اما کسی که از اروپای متحد نترسد، ممکن است در درون کشور خود یک سیاستمدار شجاع ملی قلمداد نشود.
م.رضا