آنقدر مینوشت كه نمیشد نخوانی
۱۳۹۹ خرداد ۱۶, جمعهنادر ابراهيمی در سال ۱۳۱۵ در تهران زاده شد: «پدرم نقاش بود و چند صباحی هم در مكتب استاد كمال الملک نقاشی كرده بود.»
۱۳ ساله بود كه به "حزب ملت ايران" پيوست و به خاطر فعاليتهای ناسيوناليستی بارها دستگیر و بازجویی شد و به زندان رفت.
۱۵ ساله بود كه نوشتن آغاز كرد و ۲۷ ساله بود كه نخستين جُنگ داستانهايش "خانهای برای شب" را در نشر روزبهان به چاپ رساند كه داستان "دشنام" آن با استقبال بسيار روبرو شد.
آنقدر به كارهای گوناگون دست زد كه عنوان دو زندگينامهاش را "ابن مشغله" و "ابوالمشاغل" گذاشت:
«خط خوب اولین وسیله كسب من بود. برای آشنایان خطاطی میكردم و پول میگرفتم. یكی دو سال بعد، اولین حكم رسمی یک شغل مناسب را از یک موسسه دولتی دریافت كردم: كمکكارگر فنی تعمیرگاه سیار سازمان برنامه در تركمن صحرا.»
۲۰ ساله بود كه به دانشكده حقوق دانشگاه تهران رفت:
«دانشكده حقوق را رها كردم. شايد هم دانشكده حقوق مرا رها كرد. امید وكیل شدن و از دزدها، جانیها و كلاهبردارها دفاع كردن هم بر باد رفت.»
۲۶ ساله بود كه در رشته زبان و ادبيات انگليسی فارغالتحصيل شد، مدتی ترجمه میکرد تا سرانجام به صورت حرفهای به نويسندگی رو آورد.
از او بيش از صد رمان، جُنگ داستان كوتاه، كتاب كودک و نوجوان، نمایشنامه و فیلمنامه و آثار پژوهشی در زمینههای گوناگون به جا مانده است.
افزون بر اين چندین فیلم مستند و سینمایی ساخته و دو مجموعه تلویزیونی نوشته و كارگردانی كرده و ترانههایی برای آنها سروده است.
او همچنين نخستین نهاد غیر انتفاعی غیر دولتی ایرانشناسی را بنيان نهاد و هزينه بسيار برای سفر، تهیه فیلم و عكس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی آنها صرف كرد.
۵۶ ساله بود كه ماندگارترين اثرش "آتش بدون دود" را به چاپ رساند و فيلمی بر پايه آن ساخت كه بازتاب نبردهای تركمانان آزادیخواه عليه ارباب خودكامه است.
او تلاشهای كارشناسانهاش را در زمینه ادبیات كودكان در نهاد "همگام با كودكان و نوجوانان" كه با همسرش بنيان نهاد، متمركز كرد. كار این نهاد، نوشتن، چاپ و پخش كتاب، نقاشی، عكاسی و رفتارپژوهی و زبانپژوهی كودكان و بررسی شیوههای آموزش آنان بود.
نادر ابراهيمی در ۷۲ سالگی در زادگاهش درگذشت.