آفريقاي جنوبى، ده سال پس از آپارتايد
۱۳۸۳ اردیبهشت ۱۳, یکشنبهگشت.
راى دهندگان با اكثريتى قاطع عليه نژادپرستان راى دادند و موافقت خود را با كنگره ملى آفريقاى جنوبى يا اِى ان سي، اعلام كردند. سازمانى كه تا سال ۱۹۹۰ ميلادى فعاليتى مخفيانه داشت. و به اين ترتيب گذار مسالمت آميز از سيستم نژادپرست آفريقاى جنوبى به سيستمى دمكراتيك تحقق يافت. در اين انتخابات نلسون ماندلا، برنده جايزه صلح نوبل، به مقام رياست جمهورى كشور رسيد. او اولين رئيس جمهور سياه پوست در آفريقاى جنوبى بود.
ده سال پس از اولين راى گيرى عمومى در آفريقاى جنوبى و به قدرت رسيدن نلسون ماندلا، هفته گذشته، بار ديگر حزب كنگره ملى آفريقاى جنوبى يا اِى ان سى توانست با قدرت در انتخابات كشور پيروز شود و تابو اِمبِكي، بار ديگر در مقام رياست جمهورى كشور تثبيت گردد. به اين ترتيب پنج سال ديگر قدرت مطلق سياسى در اين كشور آفريقايى در دست كنگره ملى آفريقاى جنوبى خواهد بود.
طى ده سال گذشته، نهادهاى دمكراتيك در كشور به تدريج برقرار گشتند، اما مشكلات در اين كشور فقير آفريقايى بسيارند. تا دير نشده بايد اقدامات عاجل را آغاز كرد. مردم آفريقاى جنوبى ديگر علاقه اى به اهداف گذشته و مبارزه با نژادپرستى از خود نشان نمى دهند، زيرا آپارتايد و رژيم نژادپرست از اين كشور رخت بربسته و اكنون بايد براى تحقق اهداف ديگرى مبارزه كرد.
اكنون بايد بر سر معضلاتى چون اصلاحات ارضى، بيكاري، فقر، شيوع خشونت، جرم، جنايت و همچنين بيمارى ايدز در اين كشور آفريقايى به گفتگو پرداخت و راهكارهايى براى سامان دادن آنها يافت. تنها در صورتى كه آفريقاى جنوبى اين مشكلات گوناگون را با موفقيت از سر راه خود بردارد، مى تواند به رژيمى پايدار و دمكراتيك، با پيشرفت هاى اقتصادى فراوان اميدوار باشد و الگويى گردد براى تمام كشورهاى ديگر آفريقا.
سانا جلوى يك ايستگاه كوچك قطار در منطقه مايفِير Mayfair روى نيمكتى نشسته است. بيشتر كسانى كه به اين منطقه، كه درغرب يوهانسبورگ واقع است، مى آيند درشهر فقير سُوِتو زندگى مى كنند. آنها براى كار به عنوان خدمتكار خانه، كارگر و يا باغبان به اين منطقه مى آيند. فاصله سُوِتو تا مايفِير، با قطار حدود ۴۰ دقيقه است. در گذشته اين محله، به شهروندان سفيد پوستِ اقشار متوسط تعلق داشت و حال بيشتر، هندى ها و يا سياه پوستان اقشار ميانى در اين منطقه زندگى مى كنند.
سانا كه در جلوى ايستگاه كوچك قطار روى نيمكتى نشسته است، آرزو مى كند كه او هم مى توانست مثل بقيه مردم اين منطقه باشد. او ده سال پس از سرنگونى رژيم نژاد پرست، هنوزدر يك آلونك در سوتو زندگى مى كند. جايى كه در آن نه آب آشاميدنى وجود دارد و نه توالت. او مى گويد:
“از سال ۱۹۹۶ براى گرفتن يه خونه ثبت نام كردم. اما هنوز خونه اى به من ندادن . آخه طرح هاى خونه سازى ديگه متوقف شده و ما هنوز منتظريم. يه پسر ۲۷ ساله دارم كه درسش رو تموم كرده اما هنوز هيچ كارى پيدا نكرده و بى هدف زندگى مى كنه. پسر كوچكترم هم درسش خوب بود. اما اونم كارى پيدا نكرد. چيكار مى تونم بكنم؟ اينجا به عنوان مستخدم استخدام شدم و با پولى كه مى گيرم، اصلا امكان فرستادن بچه هام رو به دانشگاه ندارم. زندگىِ خيلى سختى داريم.”
ساناى ۵۲ ساله با دو پسرش زندگى مى كند و اين سه، با ۱۵۰ يورو، يعنى حقوق ماهانه او، زندگى فقيرانه اى را مى گذرانند. او قبل از انتخابات سراسرى در آفريقاى جنوبي، در جواب اين سوال كه آيا راى خواهد داد يا نه گفت:
“خب بايد راى بدم. آخه آفريقاى جنوبى وطن منه. شايد با راى دادن من وضع بهتر بشه. هر پنج سال يه بار راى مى ديم. تا حالا كه تغييرى نديديم. همه جا پر شده از كارگراى بيكار، مجرم ها رو ديگه همه جا ميشه ديد. خب، شايد از حالا به بعد، وضع بهتر بشه.”
رز هم يك زن ۵۵ ساله است و مثل سانا از سوتو به مايفِير مى آيد و در خانه اى مستخدم است. او هم از اوضاع موجود در آفريقاى جنوبى ناراضى ست،اما با وجود تمامى سختى ها مى خواهد با راى خود به كمك كنگره ملى آفريقا و پرزيدنت تابو اِمبِكى برود. مى گويد:
“ ما داريم مبارزه مى كنيم تا از گرسنگى نميريم. هيچ كارى پيدا نمى شه.اما با وجود اين، بايد راى بديم و من به اِى ان سى راى مى دم. اونا وقتى مريض بودم به من كمك زيادى كردن. متاسفانه اونا نمى تونن براى همه ما كار پيدا كنن. شايد در آينده وضع بهتر بشه. بايد منتظر باشيم و ببينيم. اگه وضع بهتر نشد، دفعه ى ديگه بهشون راى نمى ديم.”
اليوت هم شرايطى مثل بقيه دارد. روى جدول خيابانِ چِرچ نشسته است. همه روزه مردان بيكار آنجا جمع مى شوند و هرگاه كسى احتياج به كارگر داشت به آنجا آمده و كارگرى را با خود مى برد. امروز براى او كارى پيدا نشده. اليوت پشت يك انبار بزرگ در خانه اى كه خودش با حلبى و مقوا ساخته، ايام مى گذراند. همسر و ۵ كودكش در روستا زندگى مى كنند. آنها منتظرند تا اليوت از شهر پولى براى آنها بفرستد. اليوتِ ۵۲ ساله اما چند روزى ست كه كارى پيدا نكرده و پولى به دست نياورده است. هر روز به آنجا مى رود و انتظار مى كشد. او ديگر علاقه اى به انتخابات، كنگره ملى و حتى شخص نلسون ماندلا از خود نشان نمى دهد. مى گويد:
“آخه وضع من خيلى خرابه. يه نگاهى به سرو وضع من بندازين. من تو خيابون زندگى مى كنم. كارى پيدا نمى شه. من زنو بچه دارم. بايد شكم اونا رو سير كنم. اما پولى برا سير كردنشون ندارم.”
مرد جوانى با يك گارى دستى پر از سيگار مقابل اليوت و كارگران روز مزد ديگر مى ايستد و شروع به فروختن سيگارميكند. سيگارها را به صورت نخى مى فروشد. از فروشش راضى ست. در مورد اوضاع كشور مى گويد، به اين سادگى و طى ده سال نمى توان انتظار پيشرفت موفقيت آميز امور را داشت. نام او اَرسان است. مى گويد:
“اوضاع خيلى بهتر شده. از اينم بهتر ميشه. همه اينا به خاطر فعاليت هاى خوب اِى ان سيه. اونا بودن كه آزادى رو براى ما آوردن. ما بايد راضى باشيم. تو كشور ما، مثل بقيۀ كشورهاى آفريقايى، مثلاً رواندا، مردم همديگر رو نميكشن. آره، اوضاع بهتر هم مى شه.«
مانى قصاب ا ست. او، جزو معدود بازرگانان سفيد پوستى است كه هنوز در محلۀ مايفِير سكونت دارد. مى گويد: “من نژادپرست نيستم، اما بايد بگم كه از زمانى كه سياه پوستا، حكومت كشور را بدست گرفته اند، وضعيت آفريقاى جنوبى بسيار وخيم شده.”
او دكمه هاى پيراهنش را باز مى كند و اثر گلوله اى را بر روى كتف چپش نشان مى دهد و مى گويد:
“ديگه قانونى توى كشور وجود نداره. اگه از من بپرسين، مى گم كه اوضاع من خيلى بدتر از گذشته شده. ديگه كسى به پليس احترام نمى ذاره، اصلاً پليس به اون معنا ديگه وجود نداره. سال پيش به من شليك شد، شانس آوردم كه زنده موندم. راستش رو بخواين، تو فكر اينم كه از اينجا در برم.«