آشنا با بینهایت
۱۳۹۸ دی ۱, یکشنبهمیگفت: "خدایگانی جواب مسائل ریاضی را در خواب به من میگویند. من فقط نویسنده راه حلم".
سرینیواسا رامانوجان (Srinivasa Ramanujan) در خانواده تنگدستی رشد کرد.
پدرش حسابدار بود و مادرش در یک گروه همآوایان آواز میخواند.
از کودکی دیوانهی ارقام و اعداد بود. میگویند مادرش خوراک در دهانش میگذاشت مبادا در پیدا کردن راه حلی وقفه ایجاد شود. فقط گاهی خودش در معبد غذا میخورد.
۱۵ ساله بود که جزوهای درباره فرمولهای ریاضی به دستش افتاد. از آن پس گویی آن جزوه را ادامه میداد و هر چند وقت یک بار جزوهای از فرمولها و فرضیاتی تازه برای حل مسائل پیچیده ریاضی مینوشت. اما گویی ریاضیات هنر اوست نه دانش او، چون برای فرمولهایش دلیلی و اثباتی نداشت و شاید به همین خاطر نتوانست در رشته خودش دانشگاه را به پایان برساند.
میگفت: "معادله برای من تنها زمانی معنی دارد که یک مفهوم الهی را بیان کند".
۲۲ ساله بود که به بندر مدرس رفت و برای گذران زندگی حسابدار یکی از نهادهای شهر شد.
۲۵ ساله بود که استاد بنام ریاضیات دانشگاه کمبریج گوفری هارولد هاردی او را نزد خود به انگلیس برد تا در آنجا به علاقهاش بپردازد.
اما در کمبریج به او یک شوک فرهنگی دست داد: از آنجا که ریاضیدانان دانشگاه در اتاقهای دربسته تک و تنها به کار خود مشغول بودند و یک سال پس از ورود او به انگلیس جنگ جهانی اول توجه همگان را به خود جلب کرده بود، او در تنهایی دچار افسردگی شد و خود را به زیر قطاری انداخت. اما از بخت خوش آسیبی ندید.
از او نقل است که در بیمارستان از پروفسور هاردی میپرسد: "از اعداد چه خبر؟".
هاردی میگوید: "هیچ. تنها عدد، شماره تاکسی من به سمت اینجا است ولی ۱۷۲۹ که اهمیتی ندارد".
و رامانوجان: "چطور ندارد؟ ۱۷۲۹ کوچکترین عدد کعبی است که با دو محاسبه به دست میآید. یکی ۱۲ به توان ۳ ! ۱ به توان ۳ و دیگر ۱۰ به توان ۳ ! ۹ به توان ۳".
از آن پس ریاضیدانان این عدد را "عدد هاردی−رامانوجان" مینامند.
سرینیواسا رامانوجان در ۳۲ سالگی در کوباکونام جنوب هند درگذشت.