آتشزنه سخنسرایان
۱۳۹۹ مهر ۲۷, یکشنبهمرتضی کیوان در سال ۱۳۰۰ در اصفهان زاده شد و در خانواده باورمند کمدرآمدی رشد کرد.
پدرش از اجاره یک مغازه خردهفروشی زندگی را میگذراند. ۱۶ ساله بود که پدر را از دست داد و تأمین خانواده را به عهده گرفت: "هنوز نمیتوانستم خود را اداره کنم که پدرم بدرود زندگی گفت و مرا در میان این همه درد و رنج تنها و بی یاور گذاشت".
۱۸ ساله بود که پس از پایان دبیرستان یک دوره راهسازی دید و در همدان به عنوان مهندسیار به خدمت وزارت راه درآمد اما بیش از شغلش شیفته ادبیات بود.
۲۰ ساله بود که در همدان یک انجمن ادبی به راه انداخت و گاه از شعرهای خودش برای سرایندگان محل میخواند:
"در آن موقع که باشد سبز و خرم
فضای دره و دشت و بیابان
سراسر دلکش و زیباست لیکن
نه چون مردن به راه دوستداران".
۲۲ ساله بود که به تهران منتقل و با سرایندگان و نویسندگان نوجو همنشین شد و به گفته مترجم بنام نجف دریابندری "نخستین ویراستار پیگیر ایرانی" به شمار آمد: "روزنامههای منتشرشده را هم ویرایش میکرد. همین کار را گاه با نوشته روی شیشه مغازهها هم میکرد و ما از دستش میخندیدیم".
۲۴ ساله بود که به "حزب توده ایران" پیوست و سردبیری و دبیری چند نشریه مانند "جهان نو" و "کبوتر صلح" را به عهده گرفت.
به گونهای نویسندگان و سرایندگان تازهکار را به نوشتن تشویق میکرد که بسیاری از آنان مانند محمدجعفر محجوب، نجف دریابندری و محمدعلی اسلامی ندوشن نام و شهرت خود را وامدار او میدانند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به خدمت سربازی رفت و چون چهار تن از فراریان محکوم به اعدام را در خانهاش پناه داده بود، دو ماه پس از ازدواجش گرفتار و به اعدام محکوم شد.
بخش بزرگی از آثارش را نظامیان از میان بردند و بخش دیگری که شامل نامههای پر احساسش بود، از بیم حکومت نظامی از سوی یارانش به آتش یا چاه یا خاکروبهها سپرده شد.
نیما یوشیج، احمد شاملو، سایه و چند سراینده دیگر در سوگش سرودند و او را که زندگیاش را وقف تشویق به نوشتن کرد، ماندگار ساختند.
میگفت: "دوستانم زندگی ما را ادامه میدهند و رنگین میسازند".
مرتضی کیوان در ۳۳ سالگی در زندان قصر تهران تیرباران شد.