سراينده هنرهای تجسمی
۱۳۹۸ آذر ۱۳, چهارشنبهمیگفت: »آينده را پيش از رسيدن میشود در درون خود دید«.
پدر راينر ماريا ريلكه Rainer Maria Rilke به علت بيماری از منصب نظامی كناره گرفته، مأمور راه آهن شده بود و آرزو داشت پسرش جای او را در ارتش بگيرد اما مادر كه پيشتر دختر خود را از دست داده بود میخواست پسرش را ظريف و لطيف بار آورد و تا پنج سالگی به او لباسهای دخترانه میپوشاند.
نُه ساله بود كه پدر و مادرش از هم جدا شدند و ۱۱ ساله بود كه او را در آموزشگاههای رايگان نظامی گذاشتند كه به هيچ رو به او نساخت.
۲۰ ساله بود كه مدت كوتاهی اقتصاد، ادبيات و هنر و پس از يك سال در مونيخ حقوق خواند و همزمان نخستين جُنگ شعرش "سرودههای نخستين" را منتشر كرد كه بيشتر برآمده از الهام و احساسات آنی بود.
۲۲ ساله بود كه با لو آندرياس سالومه آشنا شد كه به گفته روانكاو نامی زيگموند فرويد "همزمان معشوقه و مادرش" و افزون بر اين الهامبخش بسياری از سرودههايش به شمار میرفت.
۲۷ ساله بود كه به پاريس رفت تا كتابی درباره زندگی و هنر پیکرهساز بنام اوگوست رودن بنويسد. او سپس به آموزههای رودن توجه بسيار كرد و شعر را نه تنها برآمده از احساس آنی كه فرآورده كار پيوسته ادبی دانست و سرودههايش را تلطيف و بيان عينيات "نقاشی نوشته" خواند.
۳۵ ساله بود كه تنها رمانش "دفترهای مالته لاؤوريدس بريگه" را نوشت كه در قالب يادداشتهای روزانه سراينده نجيبزادهای كه پس از درگذشت پدر و مادرش مجبور به زندگی در کلانشهر پر سروصدای پاريس ميشود، درون بیتاب جوان ۲۸ ساله را آشكار میسازد كه پيوسته از مرگ و گوشهگيری از تمدن مدرن میگويد.
اين كتاب به گفته مترجم فارسی آن مهدی غبرائی چكيده ديدگاههای سراينده درباره شعر، موسيقی و ديگر پديدههای فكری و هنری است و نويسنده در آن عينيات و ذهنيات را با تصاوير نامتعاريفی بازنموده است: »او زمان را میبيند و حركت زمين را میشنود«.
اين اثر سرودههای منثوری در بر دارد كه از مرگ، ترس، بيماری، فقر، جامعه و هويت در جهان نو میگويند بی آنكه سرگذشتی پيوسته را بيان كنند.
راينر ماريا ريلكه در ۵۱ سالگی در مونترو در غرب سويس درگذشت.