نویسنده و قربانی انقلاب
۱۳۹۸ خرداد ۲۸, سهشنبهماکسیم گورکی در نیژنی نووگورود در شمال روسيه که هم اکنون به یاد او گورکی نام گرفته، زاده شد.
میگفت: «من با روحی بیتاب زاده شدم. سرنوشتم این است که سرگردان باشم. همه جا رفتم ولی در هیچ جا تسلا نیافتم.»
نام اصلی ماکسیم گورکی Maxim Gorki الکسِی ماکسیموویچ پِشکوف و پدرش نجار تنگدستی بود.
۱۰ ساله بود که پدر و مادر را از دست داد و ۱۳ ساله بود که به علت نارساییهای مالی و خشونتهای پدربزرگ خانه و مدرسه را واگذاشت و ۹ سال به عنوان پادو، کمک آشپز، پرندهفروش، نقاش خیابانی، سوزنبان، ملوان و ... کار کرد.
۱۹ ساله بود که در یک نانوایی کار میکرد که صاحب آن کتابخانه بزرگی داشت. او در آنجا هر کتابی به دستش میرسید را میخواند و از آنجا که حافظه بیمانندی داشت، به گواه همزمانانش همه را از بر داشت.
۲۰ ساله بود که از فرط مشکلات مالی و شخصی به یک خودکشی ناموفق دست زد ولی تا پایان عمر با یک شُش زخمی زیست. در همان سال تصمیم گرفت پیاده از شمال روسیه به سمت گرجستان برود تا کشورش را بهتر بشناسد.
در گرجستان با انقلابیان و مخالفان تزار بیشتر آشنا شد و دوستانش، از جمله نویسنده بنام کارولنکو، به او پیشنهاد کردند دیدهها و شنیدههایش را بنویسد.
۲۴ ساله بود که نخستین سری داستان کوتاه خود را با نام مستعار "گورکی" به معنی "تلخ" در روزنامه محلی قفقاز منتشر کرد.
داستانها، نمایشنامهها و رمانهایش، سازگار با زندگی و تجربههای سختش، همه درباره "انسانهای کوچک" و تضاد میان توانگران و تنگدستان و فرادستان و فرودستان جامعه بود.
۳۳ ساله بود که پس از چند بار دستگیری از سوی نیروهای امنیتی از روسیه گریخت و ۱۷ سال در فرانسه، آمریکا و ایتالیا در تبعید زیست.
۴۰ ساله بود که یکی از ماندگارترین آثارش، رمان "مادر" را نوشت که به توصیه لنین پس از انقلاب اکتبر بارها تجدید چاپ شد و نماد ادبیات انقلابی به شمار میآمد. جوانی در یک تظاهرات کشته میشود و مادرش پرچم او را از زمین برمیدارد و برمیافرازد.
۶۰ ساله بود که به پیشنهاد استالین به روسیه بازگشت ولی با وجود وعده پیشین استالین به او اجازه خروج ندادند و زیر فشار رژيم اتحاد شوروی از او یک مبلغ و نویسنده فرمایشی نظام ساختند. حتی هنگامی که رئیس سازمان امنيت نظام عاشق زن پسر او شد و پسرش را از میان برداشت، صدایش درنیامد.
ماکسیم گورکی در ۶۸ سالگی در پایتخت کنونی روسیه درگذشت.