فيلسوف هندسی
۱۳۹۷ اسفند ۲, پنجشنبه،۲۱ فوريه ۱۶۷۷، ۳۴۲ سال پيش، در چنين روزی باروخ اسپينوزا Baruch Spinoza در لاهه هلند درگذشت.
در آمستِردام زاده شد. پدر و مادرش به هوای زندگی آزاد به هلند مهاجرت كرده بودند و ميخواستند فرزندشان از كاهنان يهوديان محل شود.
اما او از كودكی پرسشهای بحثانگيز ميكرد تا اينكه آن مدرسه را ترك كرد و نزد مسيحيان به تحصيل ادامه داد.
۲۲ ساله بود كه در نامه بلندی به كنيسه آمستردام تورات را «كار يك گروه نويسنده سادهلوح» دانست. يك سال پس از آن، پدرش درگذشت و نخست او را از ارث محروم كردند تا اينكه به پشتوانه دادگاه ارثش را گرفت، ولی خودش از آن به سود خواهرش چشم پوشيد و ديگر هرگز آسودگی مالی نيافت.
۲۴ ساله بود كه كنيسه او را رسما تكفير كرد.
او برای گذران زندگی مدتی در مدرسه خانگی دوستش تدريس ميكرد. پس از بسته شدن آنجا كه آشيانه آزادانديشی بود، با تراش شيشههای عدسی دوربينها، ذرهبينها و ميكروسكوپها زندگی را ميگذراند. اين كار به معنی نمادين روشنگری هم بود.
۳۱ ساله بود كه ماندگارترين اثر خود كتاب اخلاق را نوشت و شناخت جهان و هستی و خدا را تنها از راه خِرد و نه ايمان و احساس و تجربه دانست. او برای تأكيد بر اصالت خِرد، هندسه را سرمشق قرار داد و به شيوه اين دانش برای هر پديدهای تعريف، اصل، نمونه و برهان آورد:
«من نميدانم كه آيا فلسفه من بهترين فلسفههاست، ولی اطمينانم به درستی آن به همان اندازه است كه شما مجموع سه زاويه هر مثلث را مساوی با دو قائمه ميدانيد.»
او جهان و هرچه در او هست را يك هستی يگانه ميداند و خدا را مجموعه كل هستی مينامد تا آنجا كه ميگويد اگر كسی ديگری را بيازارد، خود را آزرده زيرا ما همه از روح، جسم، شخص و شيء يكی هستيم.
او با تعريف همه چيز از جمله احساسات از پيشآهنگان طرح مسائل روانی به شمار ميآيد:
«اميد، احساس لذت ناپايدار از تصور چيزی است كه وقوعش در آينده يا گذشته مشكوك مينمايد. حال اگر شك را از اين احساس برداريم، تبديل به اطمينان ميشود. ترس نيز چيزی نيست جز رنج ناپايداری از تصور چيزی كه وقوعش در آينده يا گذشته مشكوك مينمايد. حال اگر شك را از اين عاطفه برداريم، تبديل به يأس ميشود.»
باروخ اسپينوزا در ۴۵ سالگی در پايتخت هلند درگذشت.