نامهنويس تاريخنگار
۱۳۹۷ بهمن ۱۶, سهشنبهنامه های ماری دسوینیه بهترین گواه عینی جامعه سه سده پیش فرانسهاند.
پدر ماری دِسِوينيِه از نجيبزادگان و مادرش شهروندی توانگر بود. در كودكی، هر دو را از دست داد، اما خويشاوندانش شرايط آموزش و پرورشش را فراهم ساختند كه در آن روزگار برای زنان استثنايی بود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
ادبيات و زبانهای اسپانيايی و ايتاليايی خواند و از نوجوانی میسرود و مینوشت.
۱۸ ساله بود كه سرپرستش او را به نجيبزادهای از اهالی برِتانی شوهر داد. اما همسرش ۷ سال بعد در جريان يک دوئل كشته شد و ماری كه بيوهگی را آزادی میدانست با وجود خواستگاران فراوان، ديگر ازدواج نكرد.
۴۵ ساله بود كه دختر دلبندش ازدواج كرد و از پاريس به جنوب فرانسه رفت. در دوری از فرزند هفتهای دو يا سه نامه بلند به او مینوشت و با زبانی رسا و شيوا رويدادها و اوضاع و شرايط پاريس را برای او شرح میداد. نامههای او چنان پسند محفلهای ادبی پاريس قرار گرفته بود كه آنها را به عنوان نمونههای برجسته ادبی و اجتماعی تلقی و رونويسی ميكردند.
از آنجا كه او پيوسته به دربار لويی چهاردهم رفت و آمد داشت، از رويدادهای سياسي، اجتماعی و خصوصی و همچنين شايعهسازیهای طبقه اشراف آگاه بود.
از او بيش از ۱۱۰۰ نامه باقی مانده كه تا كنون صدها بار چاپ و منتشر شدهاند زيرا مهمترين و گوياترين سرچشمه آگاهی از جامعه فرانسه سده ۱۷ به شمار میآيند. این نامهها تاريخ را ساده، گيرا و گفتاری روايت كردهاند.
با اندک آگاهی میتوان به سنتهای دست و پاگير و تشريفات و رسوم خشن آن روزگار پی برد: «واتِل رئيس تشريفات برای پادشاه شام ترتيب داده بود. سر چند ميز (اما نه ميز پادشاه) گوشت تمام شده بود. واتِل دائم میناليد: "آبرويم رفت. اين بيآبرويی را تاب نمیآورم". وقتی شنيد كه ماهی سفارشی هم نمیرسد، خنجرش را يکباره در قلبش فرو كرد.»
۶۹ ساله بود كه دخترش به بيماری سختی دچار شد. مادر پير برای پرستاری از دختر دلبندش به قصر او رفت و ديگر توان بازگشت به پاريس را نيافت.
ماری دِسِوينيِه در ۷۰ سالگی در پروانس، در جنوب شرقی فرانسه، درگذشت.