کتابی در باره رنج فقر و شکوه فوتبال
۱۳۹۷ دی ۲۷, پنجشنبهعلی میرزایی در پیشگفتار کتاب حدود و ثغور مباحث آن را که به دو عرصه کاملا متفاوت تعلق دارند، تعیین کرده است: «موضوع اصلی کتاب "عاشق فوتبالم ولی از فقر متنفرم!" نه فوتبال است، نه فقر، ولی بخشی از سالهای جوانی و میان سالیام را صرف فوتبال – افیون جدید تودهها، یار غار سرمایهداری، به گفته تری ایگلتون – کردهام و روزی عاشق آن بودم، و فقر مقولهای است که با آن آشنا هستم و در سالهای اخیر همواره مد نظرم بوده، و هرگاه موقعیتی فراهم آمده است،از جمله در فصلنامه "نگاه نو" و در کتابی که پیش رو دارید، مستقیم و غیرمستقیم به آن پرداختهام.» (ص ۹)
در همین مقدمه نویسنده صحنههای دلخراشی از گسترش فقر و محرومیت در ایران امروز، که با آن ثروت بیکران به هیچوجه سزاوارش نیست، ترسیم میکند. میرزایی از جمله مینویسد:
«من از این که در جامعهای روزگار میگذرانم که هر روز میبینم تهیدستان، کوچک و بزرگ، برای یافتن لقمهای از غذای پسمانده دیگران سر در سطلهای زباله کنار خیابانها می کنند، یا زباله بر دوش میکشند، یا مشاغلی به عهده میگیرند که انجام آنها وهن کرامت انسان است، یا برای به چنگ آوردن مختصر پولی تن به دزدی و فحشا و فروش مواد مخدر و... میدهند، بر خود میلرزم، شرم میکنم و خود را، به اندازه خودم، مقصر این وضعیت میدانم. داغ ننگی بر پیشانی خود حس میکنم، باور نمیکنم چنین سرنوشتی را دست قضا برای این ملت نوشته باشد. بد مدیریت کردیم، درست برنامهریزی نکردیم، در تقسیم منابع اولویتگذاری صحیح و آیندهنگرانه نکردیم، بر هزینه کردنها نظارت واقعی و حرفهای نکردیم، در قانونگذاریها ژرفبینی نداشتیم، آیندهنگری نکردیم، در اجرای قوانین با انضباط عمل نکردیم، چشمانمان را بر برخی نادرستیها و خلافکاریها بستیم، برخی از مدیرانمان شرافت را زیر پا گذاشتند، دورویی کردند، ریاکاری کردند، حق دیگران را تضییع کردند و... و سرانجام اقلیتی به آنچه دلخواهش بود رسید و اکثریتی نیازمند و تنگدست باقی ماند...» (ص ۱۵)
با همین انگیزههاست که نویسنده به سراغ افرادی میرود که برای رهایی ایران از این وضع اسفبار صلاحیتی دارند و چارهای اندیشیدهاند.
«امیدوارم با انتشار کتابی که پیش رو دارید به هدف همیشگیام رسیده باشم: گفتن واقعیت به صاحبان قدرت، و تقسیم دانستههایم با خوانندگان این کتاب. این کتاب، مانند آثار دیگری که منتشر کردهام به کار گذران اوقات فراغت خواننده نمیآید. تلخ است، اما سیاهنما نیست، واقعگراست. شفافساز است، نگاهی انتقادی است به آنچه در گوشهای از جامعه ما میگذرد. بیان واقعیتهاست، رخت چرکهای خودمان است که من آنها را در پستو پنهان نمیکنم، روی بند میاندازم تا شما ببینید، به دیگران بگویید ببینند، شاید در اصلاح امور موثر واقع شود.» (ص ۱۹)
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
میرزایی در مقالههای بیشماری که در فصلنامه "نگاه نو" منتشر کرده و در کتابی دیگر به عنوان "گفتن واقعیت به صاحبان قدرت" نابسامانیهای ریز و درشت کشور را بازگو کرده و شیوهای که برگزیده و در آن به مهارتی کممانند دست یافته، گفتگو با صاحبنظران برجسته در رشتههای گوناگون است، به ویژه با کارشناسان اقتصادی. هرچند امروزه این عبارت تلخ ورد زبان همه کسانیست که اوضاع ناگوار را با دیده بصیرت و چشمان گریان مینگرند: افراد مسئول و متعهد کارهای نیستند و آنها که بر مصدر امور نشستهاند، مسئولیت و تعهد نمیشناسند.
در کتابی که معرفی آن را میخوانید، علی میرزایی گفتگوهای خود را با جمعی از کارشناسان برجسته گرد آورده است؛ دریغا که بسیاری از این افراد کاردان دیگر مسئولیت و مقامی ندارد. (بیگمان به دلیل همان کاردانی!)
نگاهی بیندازیم به گفتگوهایی که مباحث مفصل کتاب را تشکیل دادهاند:
گفتگو با دکتر ایرج فاضل با عنوان "توسعه پایدار در گرو آموزش، سلامت و آزادی است". دکتر فاضل از چهرههای سرشناس جامعه پزشکی ایران است که در اوایل انقلاب مسئولیتهای مدیریتی داشت.
گفتگو با محمدرضا جعفری، مدیر انتشارات "نشر نو" و فرزند عبدالرحیم جعفری ناشر نامدار؛ به عنوان "وظیفه ناشران بالا بردن سطح آگاهی و توقع مردم است".
گفتگو با دکتر مهدی حجت، از کارگزاران سرشناس سازمان میراث فرهنگی به عنوان "نمیدانیم ایرانی بودن یعنی چه!"
گفتگو با رضا رضائی، مترجم سرشناس و پرکار، به عنوان "ترجمه دشواری وظیفه است".
گفتگو با جعفر همایی، مدیر "نشر نو"؛ با این عنوان گویا: "یارانه ندهید! کتابخانه بسازید!"
گفتگو با نصرالله کسرائیان، یکی از نامدارترین و پرکارترین عکاسان حرفهای ایران:"عکس میگیرم پس زندهام".
کتاب برگیرنده سه گفتگوی درازدامن با خود علی میرزایی است که دیگران با این نویسنده و روزنامهنگار باسابقه انجام دادهاند. عناوین گفتگوها عبارتند از: "یک شاخه در سیاهی جنگل" گفتگوی مفصلی است درباره فعالیتهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بنیاد فرهنگی پراهمیتی که علی میرزایی زمانی در آن فعالیتی پربار داشت.
چند جستار درباره پایان اتحاد شوروی به عنوان "از چاله به چاه؟" و مقاله "آلودهسازان بزرگ، کدام ملتها بیش از دیگران مسئول دگرگونسازی اقلیمی هستند؟"
در بخش "چهرهها" چند "تکنگاری" آمده است از میرزایی درباره رضا رضائی، مرتضی ثاقبفر، داریوش آشوری، کاظم سامی،پوری سلطانی، توران میرهادی، عبدالرحیم جعفری، عزتالله فولادوند، قیصر امینپور و...
در پایان چند نقد کتاب میخوانیم که مهمترین آنها مطلبی است به عنوان "نوشیدن جام زندگی تا آخرین قطره" و
"آن گونه که من زیستم" یادداشتی بر زندگینامه خودنوشت و مفصل اما گلدمن به ترجمه سهیلا بسکی.
شناسنامه کتاب:
عاشق فوتبالم ولی از فقر متنفرم!
گفتارها و گفتگوهایی از علی میرزائی
تهران: نشر نگاره آفتاب، اسفند ۱۳۹۶، ۵۶۰ صفحه، ۴۸۰ هزار ریال.