چهل سال همراهی؛ هیچ
پرویز تناولی و ۴۰ شاگردش این روزها در باغ کتاب تهران نمایشگاهی از آثار حجمی را گرد آوردهاند. در نمایشگاه "هیچ و همه" از "هیچ" جدیدی رونمایی شد که اخیرا توسط تناولی در ایران ساخته شده است.
تناولی "هیچ" را بارها و بارها تکرار کرده و به نوعی در این تکرار آن را به هنر مردمی تبدیل کرده است. نمایشگاه اخیر او همراه با ۴۰ هنرآموزش که هر کدام هنرمندی قابل هستند برگزار شده و تناولی در نام نمایشگاه خود را "هیچ" و شاگردانش را "همه" خطاب کرده است.
تلفیق خط و مجسمه برای اولین بار در دهه چهل توسط پرویز تناولی و حسین زندهرودی شکل گرفت. فعالیت تناولی با مجموعه مجسمههای "حجمهای هیچ"، "دستها"، "قفل و قفس" و "شاعر" شناخته شده است.
تولید انبوه از ویژگیهای دنیای مدرن است، این خصیصه وارد هنر هم شده و شاخه پاپ آرت یا هنر مردمی را ایجاد کرده است. در این شاخه، هنرمند شبیه آنچه در آثار تناولی دیده میشود از یک سوژه هنری برداشتهای متفاوتی خلق میکند. این شاخه بیشتر در نقاشی و مجسمهسازی پررنگ شده و به نوعی اشاره به مصرفگرایی دارد.
حروف فارسی از زیباترین حروف جهان است، پیچ و تابها در حروف و اتصالی که میانشان ایجاد میشود، باعث شده آنها علاوه در خوشنویسی به دیگر هنرها چون معماری، نقاشی، قالیبافی، مجسمه سازی و ... وارد شوند.
پرویز تناولی میگوید: «دلبستگی من به شعر کهن شرق، از جمله علایق دیرپایی است که همیشه نسبت به شرق پربار داشتهام. "هیچ" حضور پررنگی در ادبیات دارد مثلا در مواردی چون "دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ" این واژه علاوه بر محتوا فرم ظاهری منعطفی هم دارد.»
انتخاب، تمرکز و تکرار بر واژه "هیچ" میتواند برآمده از ویژگیهای ظاهری حروف، محتوا و پیشینه تاریخی و ادبی این کلمه باشد. تناولی بارها تکرار کرده است که "هیچ" او ربطی به پوچگرایی ندارد و بیشتر معطوف به مفاهیم عرفانی است.
این مجسمهساز پیشکسوت درباره این نمایشگاه به خبرگزاری ایسنا گفته است: «من و ۴۰ نفر از شاگردانم در این نمایشگاه حضور داریم. شاگردان جاافتادهای که هرکدام هنرمند هستند و در بازار هنر حضور دارند و هیچکدام تازهکار نیستند. اینها شاگردان منتخب هستند و ۴۰ شخصیت کاملا متفاوت دارند؛ هر کدام با شخصیت خودش کارش را انجام داده است.»
در اثر "پیامی در بطری"، زنی محصور دیده میشود که در قسمتی از متن کنار آن آمده است: «پیامی در بطری داستان زنان سرزمین من است. آنها سعی در بیان کردن دغدغهها و دشواریهای زن بودن در جامعه کنونی را دارند. هر کدام از بطریها بازگوکننده داستان زنی است که در آن محبوس است. انگشتها و موهایش را باد برد ولی ای وای موهایش رشد کرد، پس او زن ماند در لباس مردانهاش. او زنی است جوان، نه مرد است نه نامرد.»
مجسمهها و خطاطیهای حجمی تناولی را اکنون میتوان در چندین مکان پرتردد تهران دید. یکی از آنها "هیچ»" در باغ انجمن خوشنویسان ایران و دیگری "فرهاد کوهکن" در تئاتر شهر است.
در اثر "سرزمین هیچ کس" گلهایی در گلدانی نامرئی وجود دارند که به جای آب در بتن قرار گرفتهاند در حالی که زنده نیستند. این گلها مردمانیاند که در زندگی گم گشتهاند از زمین کنده به مکان دیگری برده و به زیبایی شکل داده شدهاند.
در این نمایشگاه آثار شاگردان تناولی در کنار مجسمهخطهای پرویز تناولی به نمایش درآمدند. این آثار نیز بسیار خلاقانه و حرفهای آفریده شدهاند. کنار تعدادی از آنها متن ادبی یا شعر قرار داشت که به اثر معنی میبخشید. این متنها که کنار آثار حجمی قرار گرفتهاند از نمایشگاه مجله تصویری ساختهاند و هر اثر را با توضیحی همراه کردهاند که گویی نمایندهای از خود خالق اثر است.
پرویز تناولی در پاسخ به این پرسش که تا چه زمانی به ساخت "هیچ" ادامه خواهد داد هم گفته است: «"هیچ" من را رها نمیکند. هر زمان که آن را رها کردم او دوباره به سراغم آمد در نتیجه بیش از ۴۰ سال است که "هیچ" میسازم. فکر میکردم پایان آن میرسد اما نرسیده و گویا هنوز جا دارد.»
تناولی درباره وجه مشترک آثار این نمایشگاه گفته است: «وجه مشترک کار آنها، مجسمهسازی معاصر ایران است. من میخواستم بگویم مجسمهسازی معاصر ایران شکل گرفته، متولد شده و وجود دارد. زمانی مجسمهسازی معاصر نداشتیم و اگر داشتیم منحصر به یکی دو نفر بود اما در حال حاضر این مقوله وجود دارد و این ۴۰ نفر نمونه آن هستند. مطمئن هستم هنرمندان بیشتری میشد انتخاب کرد اما دیگر در گالری جا نبود.»