گئورگ بوشنر، نابغهی صحنهی ادب و سیاست
۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعهاز گئورگ بوشنر، شاعر و انقلابی بزرگ آلمان، به عنوان نابغهی ادب و سیاست این کشور یاد میکنند، هر چند که برخی او را در جرگهی واپسین نمایندگان دورهی رومانتیکهای آلمان به شمار میآورند و برخی دیگر، یک انقلابی سوسیالیست که قلم را به عنوان "اسلحه"، در مبارزه با نابسامانیهای اجتماعی برگزیده بوده است.
"کمونیست پیش از مارکس"
هرمان کورتسکه، یکی از پژوهشگران ادبی آلمان، به تازگی کتاب تحقیقی ۶۰۰ صفحهای دربارهی زندگی و آثار این اندیشمند بزرگ آلمانی نگاشته و در آن کوشیده است نکتههای مبهم زندگی این "کمونیست پیش از مارکس" را روشن کند. کورتسکه در این کتاب که زیرعنوان "زندگی یک نابغه" منتشر شده، بوشنر را به عنوان "شاعر و متفکری بزرگ" ارزیابی میکند، ولی تصویری که از او به دست میدهد، با چهرهی این ادیب پیشرو از نگاه کارشناسان ادبی "آلمان دموکراتیک سابق" تفاوت دارد.
بوشنر، در آثار این گروه و همچنین کتابهایی که در فاصلهی سالهای دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در آلمان غربی دربارهی وی منتشر شده، در درجهی نخست یک انقلابی فعال سوسیالست است که "شعر و نمایش هم مینوشت." هرمان کورتسکه، در کتاب خود بیشتر به ویژگیهای خلاقهی این "روح ناآرام قرن" پرداخته است. به نظر او، بوشنر «به هرحال به تاریخ رهایی انسان تعلق دارد، هر چند که اغلب کارهای او حزنآلود است و خود نیز شکست حرکتهای انقلابی زمان خود را به تصویر کشیده است.»
گئورگ بوشنر در اکتبر سال ۱۸۱۳ ، در روستایی در ایالت هسن آلمان زاده شد و در ۱۸ سالگی برای برآوردن آرزوی پدر پزشکش به استراسبورگ رفت تا در این رشته تحصیل کند. او در این شهر ولی با گروههای سیاسیای که پس از فروپاشی حکومت شارل دهم تشکیل شده بودند، آشنا شد و در کنار آن ها به فعالیت پرداخت. انتشار شبنامهای به نام "پیام ایالت هسن" ( Hessische Landbote)، از جملهی این فعالیتهاست که هرمان کورتسکه آن را "حرکتی در جهت یاری به جنبش انقلابی سالهای ۱۸۳۰ آلمان" ارزیابی میکند. روی سخن این شبنامهها، روستاییان سادهی منطقه بودند که از تحمل ظلم و ستم فئودالها و زمینداران بزرگ به تنگ آمده بودند. هدف بوشنر و همراهانش، برچیدن دستگاه این فئودالهای ستمگر بود؛ هدفی که به ثمر ننشست و به دستگیری چند تن از دوستان بوشنر و گریز او به فرانسه و استراسبورگ انجامید.
فعالیتهای ادبی
بوشنر همواره در کنار فعالیتهای اجتماعی خود، به نوشتن مقالات سیاسی، داستان و نمایشنامه هم پرداخته است. از او سه نمایشنامه، یک داستان و مقالات سیاسی بسیاری بهجا مانده است. "مرگ دانتون"، یکی از نمایشنامههایی است که دو سال پیش از درگذشت وی، یعنی در سال ۱۸۳۵ منتشر شد.
بوشنر در این نمایشنامه، به رویدادهای انقلاب فرانسه از ۲۴ مارچ تا پنجم آوریل سال ۱۷۹۴ که به "دوران ترور" معروف شده، میپردازد. به گفتهی رالف بایل، برگزارکنندهی نمایشگاهی که به مناسبت "سال بوشنر" در اکتبر گشایش مییابد، "این تنها نمایشنامهی مهم دربارهی انقلاب فرانسه است." این اثر، به ویژه در بسیاری از خانههای تئاتر فرانسه به اجرا در آمده است. بوشنر در "مرگ دانتون"، به تجربیات شخصی خود و به اختلافات و درگیریهای گروههای انقلابی فرانسه که سرانجام به قتل و غارت میانجامد، پرداخته است.
ترک صحنهی انقلاب
در تابستان سال ۱۸۳۶، در حالیکه بوشنر خود را برای کرسی استادیاری دانشگاه آماده میکرد، نمایشنامهی کمدی ـ انتقادی "لئونس و لنا" را نوشت. بوشنر در این اثر صحنههای انقلابی را ترک میگوید و به زندگی انسانها و نمایش آنها بر روی صحنهی تئاتر میپردازد. "لئونس و لنا"، زندگی خانوادهای در یکی از شهرهای کوچک آلمان را دستمایه قرار داده است که هر چند در رفاه زندگی میکنند، ولی از وجود فساد و تباهی و بدبختی رنج میبرند. "لئونس و لنا"، در ایران با برگردان پرویز جاهد، در انتشارات پیراسته منتشر شده است.
عشق و انتقام
در درام "وویتسک" Woizek ، بوشنر دوباره به طرح نابسامانیهای اجتماعی و بیعدالتی در جامعه میپردازد. این اثر برای کسانی که او را پیام آور جهانبینی سوسیالیستی ارزیابی میکنند، نمونهای بارزی است. فرنتس وویتسک، سرباز تهیدست است با عشقی بیپایان به زنی به نام ماری که با او و فرزند غیرقانونیاش زندگی میکند. وویتسک، برای تامین معاش، به گماشتگی در خانهی یک سرهنگ آلمانی و حقارتهای در پیوند با آن، تن در میدهد. عشق آتشین وویتسک به ماری، روزی که او را در آغوش یک افسر ارتش غافلگیر میکند، به نفرت بدل میشود و تصمیم به قتل معشوقه میگیرد. از آنجا که این سرباز غیرتی، پولی برای تهیهی اسلحه ندارد، ماری را به جنگل میکشاند و او را بیرحمانه با چاقو میکشد. این اثر در ایران با ترجمهی ناصر حسینی مهر، از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
آخرین اثر؛ حامل جنون
به نظر هرمان کورتسکه، داستان بلند "لنتس Lenz"، یکی از کاملترین آثار بوشنر است که دنیای دورنی شاعری به نام یاکوب راینهولد لنتس را به تصویرمیکشد؛ شاعری که در آستانهی جنون قرار دارد. بوشنر این اثر را در ماه مارس سال ۱۸۳۵ در استراسبورگ نگاشته است.
کورتسکه در باره این اثر میگوید: «حالتهای جنونآمیز، اغلب به بوشنر دست میداد. او این حالتها را تشخیص داد و با نوشتن دربارهی شاعری که در حال ابتلا به جنون است، خود را از آن رهاند.»
هرچند کارشناسان ادبی، بوشنر و زندگی او را از دیدگاههای متفاوت بررسی میکنند، ولی همگی بر سر یک نکته توافق دارند: این که آثار بوشنر، همچنان بهروز و مطرح هستند. هرمان کورتسکه، در این باره میگوید: «به نوعی بوشنر، پیشگام کشوری بود که حالا کشور ماست.»
بوشنر، در ژانویه ١٨٣٧ به بیماری تیفوس مبتلا شد و پس از سه هفته در ١۹ فوریه، در سن ۲۳ سالگی جان باخت.