«و ما انکار خدایشان بودیم»؛ داستان زندانهای پنهان و آشکار
۱۳۹۷ خرداد ۲۱, دوشنبهدر دومین روز از کنفرانس پژوهشهای زنان که در تاریخ هشتم تا دهم ژوئن در سوئد برگزار شد، در کنار بحثهای داغ، چهار کتاب خواندنی نیز معرفی شد. کتابی از مریم حسینخواه به نام "زنان فراموش شده". روایتی از زندگی ۱۴ زندانی در بند عمومی زنان زندان اوین. روایتی که به گفته نویسنده «گاه گزارشی مستند از زندگی این زنان است، گاه قصههایی که در بستری از به هم آمیختن خیال و واقعیت و با کنار هم چیدن تکههای زندگی چندین زن زندانی نوشته شده است.»
حسینخواه به نمونههای غریب و دردناکی اشاره میکند: داستان زنی که میخواستند دختر یازده سالهاش را در زندان به زور شوهر بدهند و این دختر با قرص برنج خودکشی کرد. قصه دختری که پدرش به او تجاوز کرده بود و دختر در زندان محکوم به اعدام شده بود. قصه زنی که زن دیگری عاشق او شده بود و از او میخواست که تغییر جنسیت دهد تا باهم ازدواج کنند. زنی که با آرزوی از سر گرفتن زندگیای تازه آزاد شد ولی در زندان سرطان گرفته بود و طعم آزادی را تنها برای مدت بسیار کوتاهی چشید...
مسعود درخشان مجموعه اشعار نسرین جافری را معرفی کرد که خود گردآورنده آن است و به کوشش فریدون شهبازیان و توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. نسرین جافری یکی از چهرههای سرشناس شعر معاصر بود که در تیرماه سال ۱۳۹۴ بر اثر بیماری قلبی درگذشت. مسعود درخشان، فعال حقوق بشر و دوست او، معرفی کتاب را با شعری از خانم جافری آغاز کرد. او میگوید: «نسرین جهان مردانه را نمیپذیرفت. او از معیارهای مردانه حاکم بر جهان ما همیشه دلگیر بود.»
ماریا رشیدی قطعهای از "آزادی سوخته" را خواند. "آزادی سوخته" به زبان سوئدی نوشته شده و داستان زندگی خود نویسنده است. ماریا زنی است که شوهرش کسی را اجیر میکند تا اسید بر صورتش بپاشد. ماریا حالا به سختی میبیند. او میگوید در گذشته چهرهام زیبا ولی اعتماد به نفسم بسیار ضعیف بود. حالا چهرهام تغییر کرده ولی زنی شدهام با اعتماد به نفس قوی و "عاشق زندگی".
و بالاخره اشرف غیاثی، فعال چپ و حقوق زنان، کتابی را معرفی کرد با عنوان "و ما انکار خدایشان بودیم". این کتاب حاصل گفتوگو با پنج زندانی سیاسی است. آناهیتا رحمانی، اشرف غیاثی، ستاره گلمحمدی و منیره حقیقتخواه پنج زندانی سیاسی دهه ۱۳۶۰ بودند. هولناکترین دوران در زندانهای جمهوری اسلامی. اشرف غیاثی از درک جمهوری اسلامی از زنان سیاسی میگوید: «جمهوری اسلامی نمیتوانست تصور کند که زنی به خاطر مسائل سیاسی وارد مبارزه شده باشد. در نگاه آنها ما موجوداتی فاقد شعور بودیم که تنها برای برقراری رابطه جنسی وارد این عرصه شدهبودیم.» او میگوید: «گناه ما این بود که زن بودیم. [...] و چون کمونیست بودیم [...] انکار خدایشان بودیم.»