ملغمه «خشونت و سرکشیدن جام زهر هستهای» • مصاحبه با ابوالحسن بنیصدر
نامه ۱۷۵ نماینده مجلس که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را «سران فتنه» نامیدند و خواهان رسیدگی به «پرونده» آنها در زمان مناسب شدند، این سوال را برای بسیاری مطرح کرد که آیا حکومت ایران وارد مرحله جدیدی از تهدید رهبران جنبش سبز شده است؟ بازداشت احمد یزدانفر، محافظ موسوی این سوال را جدیتر کرد. با این حال امروز «کلمه»، سایت میرحسین موسوی در پاسخ به دادستان تهران که او و مهدی کروبی را به دفاع از «تروریستها» متهم کرده بود، پاسخ داد. در این پاسخ آمده است که جریان اقتدارگرا بهتر است «به جای تیز کردن مکرر و حالا دیگر بیاثر تیغ تهدید» به «قانون و حق» بازگردند.
رئيس قوه قضائيه نیز ازنمایندگان مجلس خواست پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند و نامه آنها را «تعريض» به قوه قضائيه دانست. صادق لاریجانی البته از تهدید هم کوتاهی نکرد و گفت: «قوه قضائيه هم در شناخت فتنه، هم سران فتنه و هم در جرم آنها اعلام نظر کرده و هيچ ترديدی هم ندارد منتها دستگاه قضايی در راستای سياستهای کلان نظام عمل میکند.» سیاستهای «کلان» نظام تا بهحال آن را به کجا سوق داده است و آیا سیاستی هست که بتواند شرایط را به نفع حکومت تغییر دهد؟
مصاحبه با ابوالحسن بنیصدر، اولین رئیس جمهوری ایران
فشار و تهدید نسبت به رهبران مخالف حکومت در ایران دائماً بیشتر میشود و آنها هم در مقابل میگویند که تهدیدها دیگر تأثیری ندارد. در مقایسه با تجربهای که خود شما در زمان ریاست جمهوری کردید، فکر میکنید چرا دیگر به قول رهبران مخالف حکومت تیغ تهدید تأثیری ندارد؟
ابولحسن بنیصدر: تیغ تهدید آن اثر را ندارد که پیش از این در آن دوران گذشته میداشته و آقایان موسوی و کروبی خودشان را در موضع ضعف نمیبینند. علت هم این است که اولا رژیم را از درون پاشیده میبینند، خیلی ناتوان شده است و ثانیا به این که آن بحرانهای خارجی که مهمترینش این بحران اتمی بوده، همان طور که میبینید، کارش را به جایی رساند رژیم که مجبور شد پیشنهادی را که در موقع خود اگر میپذیرفت امتیازاتی هم به دست میآورد، حالا توافقی را امضا کند که از موضع ضعف است.
به این نکتهای که اشاره میکنید، اتفاقا نکتهی مهمی است. گروهی بر این باور هستند که ایران در برنامهی هستهایش یک عقبنشینی جزئی کرده تا با منحرف کردن اذهان عمومی از آنچه در رابطه با مسائل حقوق بشری در ایران میگذرد، مخالفان را بیشتر سرکوب کند. به نظر شما این ارزیابی چقدر دقیق است؟
ببینید این رژیم ضعف به خرج داده و به نوعی جام زهری سر کشیده، و این بنابر سابقهای که این رژیم دارد بحران ایجاد میکند. یعنی بحران را ادامه میدهد تا جایی که دیگر قابل ادامه نیست و در آنجا جام زهر سرمیکشد. این کار را در گروگانگیری کرد، در جنگ ایران و عراق کرد و الان هم در مسألهی اتمی این کار را کرده است. خب حالا این ضعفی که در قبال مسألهی اتمی ابراز کرده و بسیاری چیزها از دست داده آیا این مابهازایش این است که توانایی پیدا میکند در درون سرکوب را تشدید کند؟ راستش من فکر میکنم سرکوب را کی کم کرده که حالا فکر کنیم تشدید میکند! چون از آن تقلب بزرگ در خرداد سال گذشته تا امروز جزء خشونت این رژیم کاری انجام نداده و خود را در یک زندان ناتوانی زندانی کرده است. ملاحظه کنید که تنها کاری که در زمینهی داخلی میخواست بکند، قانون یارانهها بود که نتوانست اجراء کند و در زمینهی خارجی هم این توافقنامه است. غیر از این هرچه کرده خشونت است. و این خشونت تضاد این حکومت و رژیم را با جامعهی ملی تشدید کرده است. در درون خود او هم آن انسجام را که کم شده بود، بسیارهم کمتر کرده است. نتیجه این که شما میبینید که آقای هاشمی رفسنجانی در حال حاضر مواضعی میگیرد که خیلی قاطعتر است. آقای هاشمی رفسنجانی، وقتی میگوید که آنهایی که سیلی میزنند به زندانی، باید حواسشان را جمع کنند که بابت هر سیلی ده سیلی باید بخورند، خب این نشان میدهد که آقای رهبر را ضعیف میبیند. وگرنه اینها مواضعی نبود که آقای هاشمی رفسنجانی میگرفت. خود او هم در حکومت میدانیم که همهی این کارهایی که حالا میگوید خب نیست، به اضعاف مضاعف بیشتر از اینها میکرد. پس وضعیت تحولی کرده در درون خود رژیم.
۱۷۵ نمایندهی مجلس خواهان محاکمهی سران مخالفان شدند. ولی میگویند رسیدگی به پروندهی آنها را به زمانی موکول کردهاند که مصالح ایجاب کند. این مصالح چه هستند و آن زمان در چه شرایطی رسیده؟
عموم مجلس این را نمیگوید، عموم مجلس میگوید زودتر اینها را بگیرید محاکمه کنید. فقط افرادی در این مجلس میگویند، وقتی زمان آن شد. آقای دادستان هم همین حرف را زده است، وقتی زمان آن رسید! زمان آن کی میرسد؟ وقتی که رژیم دخل و خرج کند و ببیند که گرفتن و محکوم کردن اینها وضعیت داخلی رژیم را از این حالت بلبشو بیرون میآورد و جامعه را هم در یک تسلیم پذپری فرو میبرد، به اصطلاح منفعل میکند.
این تسلیم پذیری در چه شرایطی ممکن است بروز کند؟
اگر از این دید که واقعیت چگونه است بخواهم به این سوال شما جواب دهم، زمانش هیچ وقت نمیرسد. به لحاظ این که این رژیم تقلب بزرگی کرده، سرکوب هم کرده، هیچ کاری هم در این که جامعه را بگوید که من دارم برایت کاری انجام میدهم، انجام نداده. نتیجه این است که موقعیتش در جامعه امروز به مراتب بدتر از خرداد سال گذشته است.
به نظر شما اگر حکومت دست به یک اقدام شدید بزند علیه رهبران مخالفان، مثلا آنها را بازداشت کند، این چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
پیامد اولش این است که جامعه را مطمئن میکند که به طور قطع در این رژیم آن ممکنی که اصلاحطلبان میگفتند که اصلاحاتی در محدودهی این رژیم ممکن است، این به کلی ناممکن است. و این یک اثر منفی مهمی است برای رژیم. به این دلیل رژیم تا به حال این کار را، یعنی دستگیری را انجام نداده است. اثر دوم دارد که آن در خود رژیم است که در واقع معنایش این است که گرایشی که این مافیای نظام مالی که دولت را تصرف کردهاند، مطلقا حاضر نیستند هیچ گونه امکانی به هیچ کس در محدودهی این رژیم بدهند. و این اثر دوم سبب میشود که در خود رژیم میل به گریز از رژیم تشدید شود. اثر سومش هم این است که جامعه میرود به طرف یک تصمیم. حالا یک تصمیم این است که یا تسلیم بماند یا برخیزد. احتمال این که تسلیم بماند ضعیف است. چون گفتم این جامعه نیاز به رشد دارد برای حیات. جامعه جوان است. آینده میخواهد، فضای باز میخواهد و این رژیم با همهی اینها تضاد دارد. پس این جامعه به طرف تسلیم نمیرود، به طرف جنبش میرود برای تغییر. این سه اثر به نظر من قطعی این کار است، اگر رژیم بکند.
مصاحبهگر: نیلوفر خسروی
تحریریه: مصطفی ملکان