مستند تلويزيونى: "سردرگمى كودكان" گريخته از آلمان نازى
۱۳۸۷ شهریور ۲۵, دوشنبهبزرگسالانى كه روبروى دوربين كارگردان شبكه تلويزيونى آرته (Arte) نشستهاند، كسانى هستند كه در زمان كودكى طعم تلخ ترس، سرافكندگى و گرسنگى را چشيدهاند و سردى ترسآور مرگ را هر لحظه پيرامونشان حس كردهاند. براى بيشتر قربانيان حرف زدن درباره تمام ترسهاى آن دوران كار سختى است، چرا كه آنها تنها خواهان فراموش كردن گذشته و داشتن يك زندگى عادى هستند.
اين سرنوشت آن دسته از كودكان يهودى است كه در زمان حكومت نازىها در آلمان از آلمان گريختهاند و در طول آوارگى چند سالهاشان در اروپاى شرقى، سيبرى و قفقاز تا رسيدنشان به فلسطين، سر از ايران و پايتختش در آوردهاند.
در فيلم مستند "سردرگمى كودكان"، محصول شبكه تلويزيونى آرته كه در روز چهارشنبه، ۱۷ سپتامبر، ساعت بيست و يك و پنجاه دقيقه به وقت آلمان ( بيست و چهار و سى دقيقه به وقت ايران) به نمايش در مىآيد، اشتفان ام. فوگل و ورنر سى. بارگ موفق شدند تا پنج نفر از اين "كودكان تهرانى" را در مقابل دوربينش بنشانند و روايتهايشان از آن دوران را ثبت كنند.
براى بسيارى از اين "كودكان تهرانى"، ۲۸ و ۲۹ اكتبر سال ۱۹۳۸ به منزله نقطهاى است كه سر آغاز مسيرى تازه در زندگىشان است؛ يعنى درست زمانى كه ۱۷ هزار يهودى لهستانى تبار از آلمان به بيرون رانده شدند.
لهستان شرقى نخستين هدف راندهشدگان به شمار مىرفت، هر چند كه رسيدن به كشورى كه در آن زمان در دست روسها بود، گرهاى از كار نگشود: اخراج دوباره و تبعيد به سرزمين يخزده سيبرى.
بعد از حمله هيتلر به شوروى در سال ۱۹۴۱، مسكو به اين زندانيان اجازه ترك سيبرى را مىدهد. هزار تن از اين كودكان موفق مىشوند با گذشتن از راههايى پر مخاطره از طريق تاشكند خود را به ايران برسانند، كشورى كه حكومتش اجازه ماندن اين افراد را در آن داده بود. پس از آن هم جنبش يهودي "هاگاناه" از وجود اين كودكان باخبر مىشود و سعى در كمك رساندن به اين كودكان مىكند. در يك عمليات نجات بخش حدود هزار نفر از اين كودكان موفق مىشوند تا پاى در سرزمين فلسطين بگذارند.
مسافران يهودى قطار تهران
"يوزف روزن باوم" يكى از همين كودكانى است كه در آن زمان هشت سال داشته است. ويزاى پدر از آمريكا، همانند نوشدارو پس از مرگ سهراب، زمانى مىرسد كه ديگر كار از كار گذشته و يوزف به همراه مادر و خواهر كوچكش "نلى"، ديگر جزء تبعيديان به شمار مىآيند. در همان سال آغازين جنگ يعنى سال ۱۹۳۹، سه عضو خانواده روزن باوم مثل بسيارى ديگر از يهوديان راه شرق را در پيش مىگيرند و باز هم همانند بسيارى از يهوديان نمىدانند كه به دستور استالين، سرزمين يخ زده سيبرى و سى گرم سهم نان روزانه، انتظار آنها را مىكشد.
يوزف هر روز شاهد اين است كه چگونه مادر و خواهرش از گرسنگى رنج مىبرند. با اين حال بعد از حمله هيتلر به روسيه وضعيت تغيير مىكند. اين بار خاك شوروى تبديل به مكان پا گرفتن يك ارتش به فرماندهى ژنرال "ولادسلاو آندرز" مىشود. بعدها به دستور ژنرال آندرز سربازان مشغول خدمت، به همراه خانوادههايشان به تهران منتقل مىشوند و همزمان نيز اجازه انتقال ۲۴ هزار پناهجو صادر مىشود.
قطار تهران به جز يوزف مسافران ديگرى نيز دارد؛ راشل، ليديا، فليكس و آوراهام كه تابستان سال ۱۹۴۲ به پايتخت ايران مىرسند. آنها مىبايست براى رسيدن به فلسطين ماهها در تهران انتظار بكشند و همين انتظار و تجربههاى اين دوران موجب مىشود كه اشتفان ام. فوگل با دوربينش به سراغ آنان برود تا آنها با نقب زدن به خاطرات تقريبا هفت دهه گذشتهاشان از روزهاى اقامتشان در تهران بگويند.
براى تهيه اين فيلم مستند، كارگردان به همراه همسرش چهار سال را صرف تحقيق پيرامون حوادث تاريخى آن دوران كرده است. از آنجايى كه تمام حوادث از دريچه چشم كودكان به تصوير كشيده مىشود و براى نشان دادن اين كه هر كدام از آنها در زمان وقوع اين اتفاقات تا چه اندازه كوچك بودند، از تعداد زيادى كودك نيز براى حضور در اين فيلم تست گرفته شده.
اين فيلم محصول بخش تاريخ معاصر شبكه تلويزيونى دوم آلمان(ZDF) است كه به مناسبت هفتادمين سال نژادكشى يهوديان در تاريخ ۹ نوامبر سال ۱۹۳۸ به نمايش در مىآيد. در ماه اكتبر نيز كتابى در همين رابطه و زير همين عنوان توسط يوتا فوگل، همسر يكى از كارگردان اين فيلم مستند منتشر خواهد شد.