”كتابخانه سيار و كتابدار پابرهنه“
۱۳۸۵ اردیبهشت ۲۴, یکشنبهدویچهوله: خانم شجاعی، پروژهی کتابدار پابرهنه چه پروژهایست و چه فعاليتهايى را انجام میدهد؟
شجاعی: با تشکر از اینکه به این پروژه توجه نشان دادید. این پروژهایست که از سال ۲۰۰۰ كار خود را آغاز كرده، قبل از آنکه من از کتابخانهی ملی بازنشست بشوم. در واقع من به این نیت هم بازنشست شدم تا بتوانم آن تجاربی را که در کتابخانهی ملی آموختم، باضافهی آن سواد اجتماعی که از طریق کار در تشکلهای مختلف بدست آورده بودم، بويژه در قسمت شورای کتاب، در آنجا بكار گيرم. من همیشه این ایده را داشتم که بتوانم بخش کتابداری اجتماعی را قوی کنم یعنی بخش کتابداری بیشتر برایم جذاب بود. به این دلیل بود که این طرح، یعنی کتابخانههای سیار برای مناطق محروم را شروع كرديم. اين طرح با استفاده از افراد بومی منطقه و مردمانی که در آن مناطق زندگی میکنند، انجام مىگيرد. به آنان آموزشهای ابتدایی داده میشود كه بتوانند به کتابدارهایی تبديل شوند که خودشان آن کتابخانه را بچرخانند. البته در اين طرح الزاما فقط خدمات کتابخانهای مورد نظر نیست، بلکه کتابخانه کانونیست برای اینکه افراد مناطق محروم با موضوعات مختلف در ارتباط قرار بگیرند و خودشان تعیین بکنند که نیازهایشان چی هست تا طبق آن نیازها امكانات لازم فراهم بشود.
دویچهوله: شما گفتید که بطور عمده برای توزیع یا پخش کتاب به مناطق محروم سفر میکنید. این سفرها به چه صورتى انجام مى گيرند؟ آیا شما در این پروژه تنها هستید؟
شجاعی: ببینید، در واقع این پروژه، یعنی کتابخانهی سیار نه برای اولین بار در ایران اتفاق میافتد و نه این طرح کتابداران روستایی طرح نویی است، بلکه اینها تجاربی بوده که در گذشته هم وجود داشته است. تنها فرقی که این قضیه دارد، این است که من سعی کردم این طرح را به مسایل اجتماعی تعمیم بدهم و تبدیل کنم به کتابخانههای مخاطبمدار. یعنی اصلا بهیچوجه منظور ارسال بستههای کتاب و یا بقولى «بستههای دانش» به مناطق محروم نبوده است، بلکه این بهگونهای درگیر کردن افراد بومی با نیازهای فرهنگی خودشان است.
دویچهوله: شما افراد و يا گروه هاى سنى خاصى را در نظر دارید؟
شجاعی: اصولا زنان و کودکان مخاطب این پروژه هستند. اولین بار هم این پروژه توسط یک NGO بینالمللی که برای پناهندههای افغانی در ایران کار میکرد، عرضه شد، با همکاری خانم سپیده یوسفزاده، که این سازمان از این طرح حمایت کرد. برای اولین بار این طرح در مشهد، تربت جام و سمنان و در ارتباط با پناهندگان و بعد در محلات افغانینشین مشهد انجام شد. با استفاده از ساکها و کولهپشتیهای کتاب بود که حدود ۴۲ افغانی مهاجر از زنان و جوانان این آموزشها را دیدند و بعد این کولهها و ساکهای کتاب میان این محلات و اردوگاهها میچرخید. قبلا يك نظرسنجی در آنجا انجام گرفته و مشخص شده بود، با اینکه در اردوگاهها کتابخانه وجود داشت، ولی اکثرا مردم به این کتابخانهها نمیرفتند. دلیلشان هم این بود که بچهها توی خیمهها تنهايند و ممکن بود با چراغهای نفتی آتش بگیرند و یا اينكه از حرف مردم میترسیدند. در محلاتی هم که خارج از اردوگاهها بود به علت دوری راه، به این قبیل كتابخانهها نمیرفتند.
دویچهوله: خانم شجاعی، طرح آموزشى در اردوگاه پناهندگان افغانى و محلات افغانى نشين مربوط به چه زمانى است؟
شجاعی: مشهد اولین پروژهی کتابخانههای سیار و کتابدار پابرهنه بوده که در سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ مناطقی را که نام بردم پوشش میداد. بعد از آن، برای یونیسف این طرح خیلی جذاب بود و روزی که ما گزارش کارمان را در سمینار زنان افغان ارائه دادیم، نمایندهی یونیسف آن را شنید و چون برایش جالب بود این طرح را تبدیل کرد به یک شکلی از کتابخانهی سیار که با مینیبوس در سیستان و بلوچستان، در کرمان، عشایر فارس این طرح ادامه يافت و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت.
دویچهوله: آیا شما اكنون هم با یونیسف همکارى میکنید؟
شجاعی: نه! این پروژه در هر مقطعی یک حمایت کننده داشته است. در حال حاضر، خیر! الان من با کمک یک NGO محلی در استان فارس و عيوض كه از توابع لار است، کار میکنم، جايى كه مردم بسیار فرهنگدوستی دارد. البته ممکن است که سال دیگر باز این پروژه از طرف یونیسف حمایت بشود، اما بهرحال حمایتکنندههای مختلفی داشته است. همانطور که گفتم، این یک کتابخانهی مخاطب مدار است، یعنی اینکه مخاطب تعیین میکند ما روی چه موضوعی بیشتر تاکید کنیم و چه کتابهایی را بیشتر برایشان ببریم. هدف اصلی این پروژه زنان هستند و اینبار بحث حقوق زنان است. یعنی کتابخانههایی که تاسیس میشود، حالا چه سیار و چه ثابت، که اینبار با کمک NGO محلی یک کتابخانهی ثابت هم تاسیس کردهایم، بهرحال موضوعشان مسایل و حقوق زنان است.
دویچهوله: آيا کتابخانه هاى ثابت هم در كنار اين طرح فعاليت مىكنند؟
شجاعی: این طرح کتابخانهی سیار وقتی وارد مناطق محروم میشود، چنانچه از حمایت محلی برخوردار بشود، مثل این اتفاقی که الان افتاده، مثلا مردم عيوض بخاطر اینکه بسیار فرهنگ دوست بودند و توانستند حمایتهای مالی را نسبت به مناطق دیگر انجام بدهند، خودشان تصمیم گرفتند که در کنار این کتابخانهی سیار یک کتابخانهی ثابت هم داشته باشند. بنابراین با کمترین امکانات بیشترین همت را انجام دادند و یک اتاق کوچکی را اختصاص دادند به کتابخانه زنان که اسماش را خودشان گذاشتهاند «بانوی عوض» و از آن به بعد فعالیتهای کتابخانههای سیار به روستاها و محلات برنامهریزی میشود، و ضمنا برنامههای کتابخوانی و کتابسازی روی مسایل زنان، روی فولکلور محل، روی گیاه ـ درمانی در گروههایی که تقسیم میشوند، همیشه این برنامهها هست. کتابخانهی سیار یکجور تعامل میان گروه مخاطب و گروههای کار است.
دویچهوله: خانم شجاعی، حتما شما برای تهیه کتابها یا وسایلی که احتیاج دارید تحت فشار مالی هستید. شما در اینمورد چه میکنید؟
شجاعی: این طرح طرحیست که بدون حمایتکنندهی مالی اصلا اجرا نمیشود. نمیتواند اجرا بشود، برای فقط بحث خرید کتاب نیست، بحث هزینهی راهها هم هست. چون راههایی که ما انتخاب میکنيم راههای بسیار دوری است. بهرحال مشکلات دیگری هم هست، از جمله مشکلات کارشناسی، هزینههای کارشناسی، وسایل و تجهیزات کتابخانه. بنابراین، این طرح اگر حمایتکننده نداشته باشد اصلا عملی نمیشود. و اتفاقا من خیلی خوشحال هستم، چون خیلی از حمایتکنندهای خوشنام طالب همکاری با این طرح هستند و شاید این پروژه جزو معدود پروژههاییست که خودش انتخاب میکند با چه کسی کار بکند و اگر کم کار میکنیم، بخاطر این است که واقعا میخواهیم ارتباط دهندههایی را انتخاب بکنیم که بعدها برایمان مشکلی پیش نیاید و ما بتوانیم اینکار را ادامه بدهیم.
دویچهوله: در ارتباط با این طرح شما به چه مناطقی در ایران تا بحال سفر کردهاید؟
شجاعی: برای کتابخانهی سیار، به مشهد، تربتجام، سمنان، سیستان و بلوچستان، کرمان، زرند، شیراز، تهران و ساوه، یعنی جنوب تهران و در حال حاضر هم یزد، عيوض فارس که در واقع منطقهایست میان فارس و هرمزگان و انشاالله برنامهی بعدی ایرانشهر خواهد بود و بندر لنگه در واقع منطقهایست که قبلا به آنجا رفته شده، شناسایی شده و با NGO ها صحبت شده و بقول معروف نياز سنجی شده و میزان همکاری NGO های محلی هم در آن روشن است.
دویچهوله: خانم شجاعی، شما همراه با پروژهیتان به برنامههای جانبی هم اشاره کردید که این پروژه دنبال میکند. این برنامههای جانبی کداماند؟
شجاعی: ببینید، ما شبهای کتابخوانی میگذاریم. در هر سفری که من انجام میدهم سعی میکنم با نظر به آن بنیهی مالی که پروژه دارد بتوانم، مثلا، از فیلمسازان زن خواهش کنم بیایند یا از نویسندههای معروف زن و یا از شاعرهها و یا از حقوقدانان زن که در هر سفری یا در هر سرزدن به منطقه ما یک شب گردهمایی خارج از کار کتابخانه و یا کارهای روزمره داشته باشیم، مثل فیلم، برنامههای هنری، کتابخوانی و تا حدودی هم تبادل تجربه. در کنار اینها، البته بستگی به میزان خلاقیت محلی دارد که عموما در ایران این خلاقیت خیلی بالاست، خودشان مثلا یک گردهماییهایی میگذارند یا پيكنيكهاى گروهی زنان و یا روز آشپزخانهی محلی و خلاصه از این داستانها هم هست، بويژه اینکه گروههای کاریای که تشکیل میشود که در کنار این کتاب بردن، سعى در مکتوب کردن آثار خودشان را دارند، آنها را بصورت جزوههای دستنوشته درست میکنند و آن را به مجموعه کتابخانه اضافه میکنند.
دویچهوله: خانم شجاعی، با سپاس از اینکه وقت در اختیار ما قرار دادید.