سیاست خارجی تازه آلمان: پیوند با قطبهای جدید
۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبهبه اعتقاد وزیر امور خارجهی آلمان، این کشور باید بر ژرفش پیوندهای خود با کشورهایی متمرکز شود که در عرصهی اقتصادی یا سیاسی رشد سریعی را تجربه میکنند. گیدو وستروله روز چهارشنبه (۸ فوریه/ ۱۹ بهمن) در برلین گفت که آلمان باید خود را با مناسبات جدید جهانی تطبیق دهد. به نظر وستروله «جهان در حال تجربهی یک دگرگونی بنیادین است»، قطبهای جدیدی در حال شکلگیری هستند و آلمان و اروپا نباید از غافله عقب بمانند.
وزارت خارجهی آلمان قصد دارد کارگروههایی را تشکیل دهد که استراتژی این کشور در برابر کشورهای دیگر را تعریف کنند تا دولت بتواند سیاستهای خود را بر این اساس بهتر تعیین کند.
کابینهی دولت آلمان هم طرح وستروله برای برخورد با «قدرتهای جدید تأثیرگذار» را تصویب کرد؛ کشورهایی که با رشد اقتصادی سریع، در عرصهی سیاست جهانی هم نقش تعیینکنندهای بر عهده میگیرند. وزارت خارجهی آلمان برزیل، روسیه، چین، آفریقای جنوبی، مکزیک، اندونزی، ویتنام، کلمبیا، مصر و حتی قزاقستان را جزو قطبهای جدید میداند.
گیدو وستروله در عین حال در سخنرانی روز چهارشنبهی خود تأکید کرد که این فهرست بسته نیست «زیرا شرایط با سرعت در حال تغییر است».
کشورهایی که به اعتقاد وزیر خارجهی آلمان راه صعود را در پیش گرفتهاند دارای سه ویژگی هستند:
• در عرصهی اقتصاد موفقاند
• به دلیل موفقیت اقتصادی در عرصهی سیاست نقشی تعیینکننده دارند
• در میان کشورهای اطراف خود نقشی هدایتکننده را بر عهده میگیرند.
ابعاد همکاریها
چین دومین اقتصاد بزرگ دنیاست و برزیل در این عرصه از بریتانیا پیشی گرفته است. کشورهای در آستانهی صنعتیشدن در حال حاضر بیشترین سهم در چرخش چرخهای اقتصادی جهان را بر عهده دارند. وزیر خارجهی آلمان رشد اقتصادی کشورهای یادشده را «فرصتی عالی» برای صادرات آلمان و اروپا میداند. وستروله البته تأکید میکند که پیوندهای جدید به معنای قطع "همکاریهای پیشین" یا "فراموشکردن ریشهها" نیست.
بر اساس برنامهای که دولت آلمان با همکاری تیمهای کارشناسی دیگر تهیه کرده تمرکز تنها بر همکاریهای تجاری و اقتصادی نیست.
شریکان آلمان باید به سوی میانجیگری در کشمکشهای همسایگان خود هدایت شوند؛ در جهت خلع سلاح طرفهای درگیر وارد عمل شوند و در عرصهی کمکهای انساندوستانه هم از نظر اقتصادی و هم غیر اقتصادی نقش پررنگتری را بر عهده بگیرند. انرژی، اشتغال و آموزش دیگر عرصههایی هستند که آلمان در نظر دارد در آنها با شریکان خود همیاری کند.
به گفتهی وزیر خارجهی آلمان، حقوق بشر، اصول دمکراسی و دولت مبتنی بر قانون و حقوق شروط غیر قابل چشمپوشی در همکاریها هستند. او در عین حال میافزاید که برنامهی تهیهشده خواست آلمان را برای همکاریها مشخص میکند و این «واقعیت است که نشان خواهد داد اهداف در کجا متحقق میشوند».
صداهای مخالف
فولکر پرتس، مدیر "بنیاد دانش و سیاست" در آلمان حضور قطبهای جدید «در قلمرو قدرتهای بزرگ» را خالی از مشکل نمیداند. به اعتقاد او کشورهایی که تا کنون نقش تعیینکننده در عرصهی بینالمللی داشتهاند – همچون اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل – با این موضوع کمی محتاطتر برخورد میکنند.
خانم بئاته رودولف، مدیر "مؤسسهی حقوق بشر آلمان" حضور ارزشهایی مانند آزادی و حقوق بشر در برنامهی سیاسی دولت را مفید میداند. به نظر او اما بهتر بود چنین مفاهیمی بهعنوان سرفصلهای اصلی برنامه تعریف میشدند.
سختترین انتقادها به برنامهی جدید سیاست خارجی دولت آلمان اما از سوی احزاب اپوزیسیون صورت گرفت. معاون پارلمانی حزب سبزها برنامهی جدید را تنها «مجموعهای از لفاظیهای سطحی» میداند. به اعتقاد وی درخواست احترام به حقوق بشر از کشورهایی چون چین یا قزاقستان بیشتر مانع همکاری با این کشورهاست تا حامی آن.
به اعتقاد برخی دیگر از منتقدان هم، اهداف تعیینشده در برنامهی جدید دولت تا حدودی آرمانگرایانه است. این دسته معتقدند در حالی که آمریکا پیوندهای خود با کشورهای حوزهی آسیا و اقیانوسیه را بهبود میبخشد و روسیه برای تعمیق روابط خود با کشورهای اروپایی و آسیایی تلاش میکند، قدرت متوسطی مانند آلمان بدون منابع زیرزمینی و با اقتصاد صادراتمحور جای مانور چندانی ندارد؛ چه رسد به اینکه بخواهد برای شریکان تجاری خود پیششرطهایی همچون رعایت حقوق بشر و احترام به دمکراسی هم تعیین کند.
کشوری مانند چین که تا سال ۲۰۱۰ کمکهای انساندوستانهی آلمان را دریافت میکرد، حال به چتر نجات پول واحد اروپایی تبدیل شده است. چنین کشوری، به گفتهی منتقدان طرح جدید دولت آلمان، از چنان اعتماد به نفسی برخوردار شده که وقتی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در سفر به پکن خواستار رعایت حقوق بشر میشود، پاسخ میشنود: اروپا بهتر است به فکر سامان دادن به وضعیت اقتصادیاش باشد.
PB/FW