سندرم قلب شکسته: عارضهای بر اثر عاشقی
۱۳۹۴ بهمن ۲۴, شنبهاز اوایل دهه ۹۰ پزشکان قلب و عروق (کاردیولوگها) از سندرم قلب شکسته سخن میگویند. سندرم قلب شکسته یا "استرس کاردیومیوپاتی" به دنبال از دست دادنها، جداییها یا آسیبهای روانی رخ میدهد. به نظر میرسد که قلب به واقع بر اثر غم و اندوه ناشی از این تجارب تلخ آسیب دیده است.
نشانگان این بیماری به علائم سکته قلبی شباهت دارد: درد قفسه سینه، تنگی نفس و ضعف عضلات قلب.
• به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید!
در این بیماری مانند سکته قلبی انسداد رگ وجود ندارد اما شریانها بر اثر استرس تنگ میشوند. همین باعث مختل شدن خونرسانی به عضلات قلب میشود. اما این قضیه خیلی خطرناک نیست، چرا که به طور معمول بعد از چند روز یا چند هفته قلب دوباره به وضعیت عادی خود باز خواهد گشت.
مشاهده اولین موارد در بیوههای ژاپن
اولین بار پزشکان ژاپن متوجه مجموعه این علائم در زنان میانسالی شدند که شوهران خود را از دست داده بودند. بطن چپ قلب آنها شبیه ظرفی شده بود که بدنهای کروی و دهانهای تنگ داشت. نظیر این ظرف را ژاپنیها برای گرفتن ماهیهای کوچک استفاده میکردند. برای همین در ابتدا نام این ظرف را بر این بیماری نهادند: تاکوتسوبو.
بیشتر بخوانید: بدن انسان چگونه با عشق روبرو میشود؟
بر اساس آمار موجود در آلمان، ژاپن و آمریکا، سندرم قلب شکسته عامل حدود دو درصد از عوارض حاد قلبی است.
این عارضه معمولا در کسانی دیده میشود که اتفاقی ناگهانی برایشان روی میدهد. نظیر کسانی که از امروز به فردا زندگیشان زیر و رو میشود یا کسانی که دعوایی شدید کردهاند یا از کار اخراج شدهاند. گاهی هم این سندرم بعد از کار شدید یا دردهای شدید جسمانی رخ میدهد.
دردهای عاشقی
دردهای عاشقی هم میتوانند به بدن آسیبهای جدی بزنند. مبتلایان اغلب از درد در اطراف قلب شکایت دارند. گرفتگی عضلات، دردهای شکمی، ناآرامی درونی، کم شدن کارایی و ضعف سیستم ایمنی از دیگر شکایات هستند.
ایریس هاوث، رئيس انجمن روانپزشکی، رواندرمانی و علوم اعصاب آلمان میگوید، تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده نشان میدهد که چه در دردهای روانی و شکستهای اجتماعی و چه در دردهای جسمانی قسمتهای مشابهی از مغز فعال میشود.
او میگوید، در برخی تحقیقها که بر روی فرایند عاشقی انجام شد آزمایشهای "ام آر آی" نیز گرفته شد.
ایریس هاوث میافزاید، با این که به ندرت میتوان انسانی را یافت که در طول زندگی خود جدایی، درد یا شکستی عشقی را تجربه نکرده باشد اما درد عاشقی از جمله دردهایی است که دانشمندان کمتر بر روی آن تحقیق کردهاند.
پیامدهای بلندمدت عاشقی را سخت میشود ثابت کرد. اما برای پیامدهای کوتاهمدتی از قبیل اختلال در تمرکز، افسردگی یا میل به خودکشی چارهای هست. برای یافتن چاره این مشکلات باید نزد روانشناسها و رواندرمانها رفت و از آنها کمک گرفت.